eitaa logo
•چیریک‌مدیا.🇵🇸
116 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1هزار ویدیو
24 فایل
"بَسّمِ رَبِ شُهَدٰاوَ رَهْبَرٌ• _بسیج‌‌مدرسه‌عشق‌ومکتب‌شاهدان‌وشهیدان گمنام‌است‌که‌پیرانش‌برگلدسته‌های‌رفیع‌آن اذان‌شهادت‌ورشادت‌سرداداند. شروعمون: ۱۴٠۲/۳/۱۹ راه‌ارتباطی📞 پایانمون:شهادت🥲 ۲٠٠.... 🚀.... ۳٠٠
مشاهده در ایتا
دانلود
••خاطره🌿♥️•• همیشه سخنرانی های حضرت آقا را گوش می کرد ‌و ‌برای عمل به آنها فکر میکرد. وقتی نوجوان بود در جریان انتخابات سال ۹۶ حقانیت و مظلومیت رهبری را درک کرد و کم کم سیر خودش را شروع کرد. همیشه یک عکس از رهبری و حاج قاسم داخل اتاقش داشت. زیاد به مزار شهدا میرفت؛ آقای معصومی همکلاسی شهید می گوید: حدود یک ماه قبل از شهادت آرمان، یک آخر هفته کلاس ها که تمام شد، آرمان وسایلش را جمع کرد و گفت: قبل از اینکه بریم خونه، بیا بریم بهشت زهرا، مزار شهدا. گفتم: باشه! وقتی رفتیم، بعد از زیارت چند شهید، رفتیم کنار مزار شهید سجاد زبرجدی.. آرمان کنار قبر شهید دراز کشید و با لبخند گفت: چقدر خوب میشه منم کنار این شهید همینجا دفن کنند! دقیقا همان جایی که امروز خوابیده است.. *در مکتب فاطمه تو ممتاز شدی با روضه، تو آمادهٔ پرواز شدی رفتی و نبود،رفتنت پایانت خون تو که ریخت تازه آغاز شدی* شعر ✍️🏻 محمدباقر حیدرزاده آرمان‌عزیز⚘️🕊 "شهید‌آرمان‌علی‌وردی"
روز یکشنبه یازدهم ژانویه بود. همه بچه‌ها و نوه‌ها به مناسبت ولادت حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) به یک میهمانی بزرگ در منزل پدربزرگ (پدر همسر شهید عماد مغنیه) دعوت بودند. از همه‌ نوه‌ها درخواست شده بود برای این جلسه، صحبتی کوتاه آماده کنند و طی چند جمله بگویند که برای سال جدید میلادی چه برنامه‌ای دارند؟ همه‌ نوه‌ها صحبت کردند. هرکس صحبت می‌کرد، بقیه خوب گوش می‌دادند که از برنامه‌ او آگاه شوند. سپس راجع به برنامه‌های یکدیگر اظهار نظر می‌کردند. تا اینکه نوبت به «جهاد» رسید.  یکی استکان چای را که در حال نوشیدنش بود زمین گذاشت و دیگری پوست کندن میوه‌اش را به زمانی دیگر موکول کرد؛ همه‌ مهمان‌ها نگاهشان را به «جهاد» دوخته بودند. آنها می‌ترسیدند مبادا صحبت‌های «جهاد» به گوششان نرسد یا کلمه‌ای از آن را نشنوند. حق هم داشتند؛ چراکه او تحصیلات عالیه خود را در رشته مدیریت و در یکی از بهترین دانشگاه‌های منطقه یعنی دانشگاه آمریکایی بیروت (LAU) می‌گذراند. «جهاد» تا فارغ التحصیلی فقط به اندازه پاس کردن یک درس فاصله داشت. او داوطلبانه به دانشجوهای ترم پایین تدریس می‌کرد و علاوه بر اینها علاقه زیادی به کارگردانی و تهیه کنندگی فیلم‌های کوتاه داشت. او یک فیلم کوتاه با نام «جوان مجاهد» ساخته و کارگردانی کرده بود.  پس چرا نباید اعضای فامیل برای شنیدن سخنان او  اینگونه سراپا گوش نباشند؟! ولی «جهاد» با گفتن تنها یک جمله، همه را غافلگیر کرد؛ او گفت: «من برنامه‌ام برای سال بعد را هفته آینده می‌گویم».
21.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️این داستان واقعی است... 🎥روایت جانسوز حاج مهدی رسولی از اسارت و شهادت دختر سوری ... 🏴یا رقیه(س) 💐رضوان خدا به ارواح طیبه شهدای مدافع حرم
ولی قشنگ بود...! جواب بدیا❗️
خاطره ای از شهیده راضیه کشاورز به نقل از دوست شهیده :✨😍🌸 سال اوّل دبیرستان امتحان شیمی داشتیم، راضیه کنار حیاط مدرسه قدم میزد... کار هر روزش بود، قبل از امتحان یک چیزی را میخوند. رفتم جلو، پرسیدم: راضیه جون، چی داری میخونی؟! گفت: «دعای عهد و زیارت عاشورا» هر صبح دعای عهد میخوند، و قبل از هر درسی زیارت عاشورا.🌱📚 ✿' | |
تک‌خوری نمی‌کنن که! اگه عند ربهم یرزقون‌اند واسه رفیقاشونم لقمه می‌گیرن کنار میذارن
امنیت‌وآسایشمونو .. مدیون‌کسایی‌هستیم ؛ که‌حتی‌اسمشون‌رو‌بلدنیستیم !🙃 . .