فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آزمایش تشخیص روغن پالم که خیلی به دردتان می خورد! اطلاع رسانی کنید!
https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴توی مدارس چه خبره؟
هی وقتشه بدی لبِ رو بیبی
بدو بدو بگیر کمر و قر هی
بیا بیاقرش بده #سکسی
واسه همه زنگ زدنات مرسی
واسه همه پیگیریات مرسی
واسه همه ی کادوهات مرسی
وای بدن و ببین جوون بابا
خودتو بلرزون بابا
همه میگن ساسی پاشو همه رو برقصون دادا
آقامون جنتلمنه جنتلمنه
این خانومم عشق منه عشق منه
آقامون جنتلمنه جنتلمنه
این خانومم عشق منه عشق منه!
این کثافات،متن مبتذل ترانههای خواننده خارج نشین،ساسان حيدری معروف به #ساسی_مانكن است!
این ترانه بسیار زننده ومبتذل طی چند روزگذشته به صورت علنی در چندین مدرسه دخترانه وپسرانه از طرف مدیران مدارس پخش شد و دانش آموزان دختر و پسر، دسته جمعی آن را خواندند و رقصیدند!!
چند وقت پیش نیز در یک مدرسه ابتدایی دخترانه، سگی را آوردند تا دختران معصوم کلاس، راه های انس گرفتن با #سگ را آموزش ببینند!
◀️اجرای #سند۲۰۳۰ در مدارس کشور،از حالت مخفیانه به حالت علنی رسیده است و علی رغم اینکه مسئولان آموزش و پرورش منکر اجرای سند ۲۰۳۰درمدارس کشور هستند ولی در عمل شاهد هستیم مدیران بعضی از مدارس مخصوصا مدارس #دخترانه در حال اجرای این سند ننگین در مدارس خود هستند!
https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از حواشی اخیر تئاتر مشهد تا حمله قرمه سبزی به ایران 😱
اجرا: سید حمید علیزاده
متن: ناصر جوادی
https://eitaa.com/Bayynat
بزرگی را پرسیدم در معنی این حدیث که 《 اَعدی عدوِّک نَفسُک الَّتی بینَ جَنبیکَ / دشمنترین دشمن تو، نفس توست.》گفت: به حکم آن که هر دشمنی را که با وی احسان کنی، دوست گردد مگر "نفس" را که چندان که مدارا بیش کنی مخالفت زیادت کند.
⚘مراد هر که بر آری مطیع امر تو گشت
⚘خلاف نفس که فرمان دهد چو یافت مراد
*گلستان سعدی_ باب تربیت
https://eitaa.com/Bayynat
قابوس نامه.pdf
10.89M
قابوس_نامه
#عنصرالمعالی_قابوس_ابن_وشمگیر
#امین_عبدالمجید_بدوی
قابوسنامه کتابی است پندی در آیین زندگی، تألیف امیر عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وُشمگیر بن زیار و تألیف آن به سال ۴۷۵ قمری است، ولی دکتر عبدالمجید بدوی بهدلایلی سال تألیف آن را میان ۴۵۷–۴۶۲ هجری قمری میداند. در قابوسنامه با بازتاب پندنامهها و اندرزهای ایران باستان، اهمیت سخن، اهمیت خرد و تأکید بر اعتدال روبهرو میشویم.
نام قابوسنامه از نام مؤلف که در تواریخ به نام قابوس دوم معروف است، گرفته شده است. وی این کتاب را به نام فرزندش گیلانشاه در ۴۴ فصل نوشته، به این قصد که اگر وی پس از او حکومت را حفظ کند یا به رتق و فتق کارهای دیگر بپردازد، بداند چگونه وظایف خود را انجام دهد و همچنین به منظور تربیت فرزند، رسوم لشکرکشی، مملکتداری، آداب اجتماعی و دانش و فنون متداول را مورد بحث قرار دادهاست. سبک نگارش کتاب نثر مُرسَل یا همان نثر ساده و بیپیرایه معمولِ قرنهای چهارم و پنجم هجری قمری به سبک بلعمی و بیهقی است. نویسنده قابوس نامه خود از پادشاهان سلسله آل زیار بود واصل این خاندان از استان گیلان بودند. . https://eitaa.com/Bayynat
بیندیشید و ثروتمند شوید.pdf
51.61M
بیندیشید_و_ثروتمند_شوید
#ناپلئون_هیل
ناپلئون هیل با الهام گرفتن از اندرو کارنگی، تاجر ثروتمند آمریکایی، کتاب “بیندیشید و ثروتمند شوید” را به رشته تحریر درآورده است. او برای نوشتن این کتاب، به مدت ۲۰ سال به تحلیل زندگی ۵۰۰ فرد نامی پرداخت و حاصل آن را بهصورت ۱۳ گام برای رسیدن به ثروت شرح داده است. اولین نسخه این کتاب در سال ۱۹۳۷ منتشر شد و از آن سال تاکنون همچنان در رتبهبندی پرفروشترین کتابهای تاریخ در حوزه موفقیت فردی است.
در خلاصه کتاب “بیندیشید و ثروتمند شوید” شما یاد میگیرید:
چگونه میل و اشتیاق سوزان خود را تبدیل به ثروت کنید
چگونه برنامهریزی صحیحی برای کسب موفقیت و ثروت داشته باشید
چگونه از قوه تخیل خود برای به واقعیت نشاندن آرزوهای خود بهره ببرید
و چرا باید ضمیر ناخودآگاهتان را با القائات و تزریقات ذهنی مثبت بمباران کنید
https://eitaa.com/Bayynat
قیمت آش و حلیمِ ماه رمضان دو برابر شد!
هر کیلو آش و حلیمِ ساده در ماه رمضان با قیمت مصوب ۲۵ هزار تومان عرضه میشود / مشرق
یکی از فرایض و اعمال نیکویِ مسئولان در ماه رمضان و در راستای کمک به فقیران و گرسنگان، گران کردن اقلام پر مصرف و خوراکی در این ماه است!
به نظر میرسد باور مسئولان بر این است که چون ماه، ماهِ مهمانی خداست پس احتمالا این گرانی به حساب خدا خواهد بود و به مردم فشاری وارد نمیگردد!
#علی_برکت_الله
https://eitaa.com/Bayynat
این گل Amaravalli نامیده می شود. در نگاه اول شما پرندگانی را روی شاخه میبینید!
ولی با بزرگنمایی تصویر میتوانید یکی از خلقتهای زیبای خداوند را ببینید!!!
الله اکبر!
https://eitaa.com/Bayynat
بهترین بارش شهابی سال با آغاز ماه مبارک رمضان
ستارهشناسان اعلام کردند که صبح روزهای سهشنبه، چهارشنبه و پنجشنبه بارش شهابی «اتادلوی» به اوج خود میرسد.
این بارش شهابی از شرق و در نزدیکی صورت فلکی«برج دلو» رخ میدهد و بهترین زمان تماشای آن بین ساعت ۳ صبح تا سحر است!
https://eitaa.com/Bayynat
تقی شهرام بعد از عضویت در مرکزیت سازمان با همراهی بهرام آرام مارکسیست شدن سازمان را اعلام میکند. شهرام ضربهها و شکستهای سازمان را در سالهای اوایل دهه 50، ناشی از عقیده سازمان معرفی میکند و مدعی میشود چون افکار اعضای سازمان مذهبی، غیر علمی و غیر واقعی بوده، موجب عدم واقع بینی گشته و سازمان نتوانسته به نتیجه مطلوب برسد.
اما مجید شریف واقفی و چند تن از دوستانش در مقابل این موج ایستادند. هر چند مجید پس از نپذیرفتن مواضع سازمان محدود شد اما افرادی همچون مرتضی صمدیه لباف و فرهاد صبا با او همراهی کردند. مجید با روحانیون مانند مرحوم طالقانی و دکتر شریعتی برای کمک به سازمان در تماس بود.
کار تصفیه عناصر مذهبی سازمان با عضو گیری نکردن از آنها، شرکت دادن آنها در درگیری مسلحانه و یا خلع سلاح کردن و محدود کردن آنها آغاز شد. به دنبال اعلام تصفیه مجید از سازمان، شهرام و آرام به او هشدار میدهند که اگر در گوشه و کنار شروع صحبت کنی، خائن شناخته خواهی شد.
آن ها حتی دو نفر را به به عنوان جاسوس تعیین کردند تا از احوال و اعمال او با خبر باشند. آرام و شهرام، با اکثریت آشکاری که داشتند به شریف واقفی اولتیماتوم دادند که یا به هسته مشهد منتقل شود یا ایران را ترک کند و یا در یکی از کارخانهها مشغول به کار شود تا آگاهی سیاسی او افزایش یابد.
مجید کار را پذیرفت تا طرفداران خود را سازمان دهد و برخی از وسایل سازمان را به مکان امن منتقل کند این فعالیت توسط لیلا زمردیان همسر سازمانی مجید به اطلاع شهرام و آرام رسید و آنان به این نتیجه رسیدند که در برابر گروه مذهبی سازمان انتقام سختی بگیرند و مجید شریف واقفی را به قتل رساندند.
ساواکیها در خیابان ری به زنی چادری مظنون شدند و از ناحیه لگن زن را مورد هدف قرار میدهند و زن با جویدن قرص سیانور خودکشی میکند. این پایان زنی بود که با سمبل گل و خون به ازدواج سازمانی درآمد و تحت تاثیر سازمان شوهرش را سوی قتلگاه برد. لیلا زمردیان در خانواده بازاری و مرفه به دنیا آمد. پدرش جواهر فروش بود. سخت به امور مذهبی علاقمند بود. او هر روز بعد از نماز صبح، کودکان را دور خود مینشاند برایشان قرآن و تفسیر میخواند.
اما لیلا از اختلاف طبقاتی رنج میبرد زمانی که برای کارآموزی در سال دوم دانشجویی به نقاط فقیر نشین تهران فرستاده شد، این حساسیت بیشتر شد. در جواب خانواده که که از او میخواستند لااقل تابستان گرم به کارآموزی نرود نمیپذیرفت و میگفت: آیا ممکن است خون کسی رنگینتر از دیگری باشد. در جواب خواهرش که میگفت تو بدنت ۲۵۰۰ کالری احتیاج دارد می گفت: یک بار با من بیایید تا بچههای اطراف مسگرآباد را نشانت بدهم که حتی ۲۰۰ کالری هم دریافت نمیکنند. لیلا زمردیان زمانی که مددکار بود توسط پوران بازرگان (همسر محمد حنیفنژاد) با سازمان مجاهدین آشنا شد و در سال چهارم دانشگاه به زندگی مخفی روی آورد و در خانه تیمی با اجازه آیتالله طالقانی و آیتالله ربانی شیرازی با مجید شریف واقفی ازدواج کرد.
وی بعد از تغییر ایدئولوژی سازمان مارکسیست شد و با مجید دچار اختلاف شد، اما نامه او قبل از ترور مجید به سازمان نشانه خوبی برای کشف حقیقت است. هر چند در نامه مزبور تقدم ماده بر ایده و مقولاتی اینچنینی را تکرار میکند اما دلش با کسانی است که رهبری سازمان او را خائن معرفی میکند.
مسئله اصلی لیلا مبارزه بود در نامهای که به مرکزیت مارکسیت سازمان مینویسد نیز این مسئله به چشم میخورد. وقتی مجید میگوید میخواهد سازمان را ترک کند او را خائن میداند اما وقتی مجید میگوید از مبارزه کنار رفته و نبریده، بلکه صحنه سازی کرده و و رهرو راه واقعی اسلام است، برخورد لیلا با او عوض میشود.
لیلا پس از اطلاع از کشته شدن مجید، آرام و قرار نداشت بر تضاد درونیاش مدام افزوده میشد سازمان از روی استیصال وی را به کارگری فرستاد. در همین کارگری رفتنها بود که مورد سوءظن مامورین واقع شد و به علت تیراندازی مامورین زخمی شد و با جویدن سیانور به زندگی خود پایان داد. نامه تکان دهنده لیلا زمردیان در روزهای قبل از تعیین قرار شهید شریف واقفی با عوامل ترورش نشان دهنده سردرگمی زنی تنهاست. نامه لیلا نشان دهنده این است که تا لحظات آخر عمر در فکر مبارزه و خدمت به سازمان است اما در مقابل سازمان چه بر سر اوآورده است که آرزوی مرگ میکند. مگر در درون آن سازمان انقلابی! که شعار می داد از جهل اسلام !به علم مارکسیسم! عروج کرده چه اتفاقی افتاده است.
تراژدی شلیک به صورت رفیق!
گزارشی از تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق در سال1350 و ترور شهید مجید شریف واقفی وهمسرش بجرم اسلام خواهی
حسین سیاهکلاه از جلو یک تیر به صورت او شلیک کرد و وحید هم یک تیر به پشت سرش شلیک کرده بود؛ بعد دو نفری جسد را داخل ماشین آوردند. این سرنوشت مجید شریف واقفی یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود که بر پذیرفتن مواضع التقاطی برخی رهبران این سازمان ایستادگی کرد. ساعت حدود چهار بعدازظهر ۱۶ اردیبهشت ۱۳۵۴ بود. مجید یکی از اعضای برجسته مرکزیت سازمان مجاهدین خلق در خارج از زندان از طریق لیلا همسرش از قرار مذاکرهای با فرستاده سازمان مطلع شده بود، به سهراه بوذرجمهرینو رسید. او بیخبر از واقعهای که میخواهد رخ دهد خود را به محل قرار رساند هرچند خود سلاح سازمانیاش را برای مبارزه با رژیم پنهان کرده و از تحویل آن به سازمان امتناع کرده بود، اما تصور نمیکرد بر سر قراری برود که همسرش هماهنگ کرده تا دوستان دیروز را ببیند و هدیهای جز گلوله نخواهد داشت.
هر چند لیلا زمردیان همسر مجید برنامه را آماده کرده بود اما مطابق گفتههایی که بعدا منتشر شد از جریان ترور مطلع نبود. شریف را تا محل ملاقات همراهی کرد و سپس جدا شد. به شریف گفته شده بود این جلسه برای اتمام حجت است و حتی امیدواریهایی به او داده شده بود که قرار است سازمان با فعالیت جداگانه آنها موافقت کند. تنها دقایقی بعد وحید افراخته نزد مجید شریف آمد و با او وارد یکی از کوچههای خیابان ادیبالممالک شدند که از ساعتی قبل سیدخاموشی و سیاهکلاه در آن مستقر شده بودند و منیژه اشرفزاده کرمانی هم در کمین بود تا ورود این دو را به نیروهای دیگر اعلام کند.
صدای دو گلوله پی در پی سکوت منطقه را شکست. گلوله اول را حسین سیاهکلاه از روبرو به صورت شریف واقفی شلیک کرد و گلوله دوم از اسلحه وحید افراخته که پشت سر او ایستاده بود، شلیک شد. این پایان تراژیک یک زندگی بود.
محسن سیدخاموشی درباره وقایع پس از ترور میگوید: «من لنگ را برداشته و داخل کوچه شدم که دیدم مجید شریف واقفی، به صورت، روی زمین افتاده است. لنگ را روی صورت او گذاشتم و برگشتم؛ ماشین را روشن کرده دستمالی تر کردم. وقتی عباس و حیدر جسد را داخل ماشین گذاشتند، من خونهای روی سپر را پاک کردم و با هم سوار شدیم و رفتیم...» تیم ترور از آنجا به میدان خراسان رفتند. وحید افراخته از ماشین پیاده شد و سیاهکلاه و سیدخاموشی وارد جاده مسگرآباد شدند. در ۱۸ کیلومتری جاده مسگرآباد، جسد را پیاده کردند، جیبهای او را خالی کردند و محلول کلرات، بنزین و شکر روی صورت و بدن او ریختند. پس از آتش زدن جسد که به سوختگی دستهای سیاهکلاه منجر شد، پیکر شریف واقفی را مثله کرده و در چند گودال همان منطقه دفن کردند. این سرنوشت مجید شریف واقفی یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود که بر مواضع اسلامی خود و نپذیرفتن مواضع جدید و التقاطی برخی رهبران این سازمان ایستادگی کرد.
مجید شریف واقفی کیست؟
مجید در سال ۱۳۲۷ در تهران متولد شد. در سال ۱۳۴۵ وارد دانشگاهی شد که بعدها به نام او تغییر یافت. او در زمره نخستین دانشجوی رشته برق این دانشگاه محسوب میشود و ۳ سال بعد به عضویت سازمان مجاهدین خلق درآمد. در جریان ضربهی اول شهریور سال ۱۳۵۰ در رابطه با اسناد و مدارکی که در «خانه تیمی» به دست آمده بود نام شریف واقفی نیز لو رفته و مأمورین به سراغ وی رفتند. در آن هنگام وی به عنوان افسر وظیفه در ادارهی برق منطقه فارابی تهران مشغول خدمت بود. توانست از دست ساواک بگریزد و زندگی مخفی خود را آغاز کند.
محسن سید خاموشی که در ترور شریف واقفی دست داشت مینویسد: «یک روز شریف واقفی در محل کارش بود؛ از طرف ساواک آمدند که او را دستگیر کنند. پیش او آمده گفتند آقای شریف واقفی کجاست او در جواب گفته همین جا بایستید الآن میروم صدایش میکنم و بعد رفته بود و متواری شده بود.»
یکی از کسانی که با اطلاع مجید از دستگیر و زندانی شدن گریخت همین محسن سید خاموشی بود که در قتل مجید نقش جدی داشت. با شروع زندگی مخفی، شریف واقفی به همراه احمد رضایی به بازسازی سازمانی پرداخت که تمام کادرهای برجستهی خود را از دست داده بود.
در این زمان مجید به عنوان معاون کاظم ذوالانوار فعالیت میکرد. بعد از بازداشت کاظم در مهر ماه ۵۱ مجید به مرکزیت سازمان راه یافت و با رضا رضایی هم ردیف شد و بعد از کشته شدن رضا او مسئول شاخه کارگری شد. رضا رضایی از جمله کسانی بود که به مسئولیت گرفتن تقی شهرام هشدار داد اما با کشته شدن رضارضایی تقی شهرام به مرکزیت سازمان راه یافت.
سازمان مجاهدین خلق در بیرون از زندان مارکسیت می شود
این درس برای همه عمر کافی است!!!
هر حيوان كه از دور ديدی و ندانستی سگ و گرگ است يا آهو،
ببين رو به سمت مرغزار و سبزينه است يا لاشه و استخوان؛
آدمی را نيز چون نشناسی ببين به كدام سوی میرود.
📕 مجالس سبعه
✍🏻 #مولانا
https://eitaa.com/Bayynat
دختری کتاب میفروخت و معشوقهاش را دید که به سویش میاید، در این حال پدرش در نزدیکش ایستاده بود.
به معشوقهاش گفت:
آیا به خاطر گرفتنِ کتابیکه نامش " آیا پدر در خانه هست" از #يورگ_دنيل نویسندۀ آلمانی، آمدهیی؟
پسر گفت: خیر! من بهخاطر گرفتنِ کتابی به اسم " کجا باید ببینمت" از #توماس_مونیز نویسندۀ انگلیسی، آمدهام.
دختر در پاسخ گفت: آن کتاب را ندارم، اما میتوانم کتابی به نام " زیرِ درختِان سيب" از نویسندۀ آمریکایی، #پاتریس_اولفر را پيشنهاد كنم.
پسر گفت: خوب است و اما؛ آیا میتوانی فردا کتابِ " بعد از ۵ دقیقه تماس میگیرم" از نویسندۀ بلژیکی، #ژان_برنار را بیاوری؟
دختر در پاسخش گفت: بلی! با کمالِ مَیل، ضمنا توصيه ميكنم کتاب " هرگز تنها نمیگذارمت" از نویسندۀ فرانسوی #میشل_دنیل را بخوانى.
بعد از آن ...
پدر گفت: این كتاب ها زیاد است، آیا همهاش را مطالعه خواهد کرد؟!
دختر گفت: بلی پدر، او جوانى با هوش و کوشا است.
پدر گفت: خوب است دختر دوستداشتنیام، در اينصورت بهتر است کتابِ "من کودن نیستم" از نویسندۀ هلندى #فرانک_مرتینیز را هم بخواند.
و تو هم بد نيست کتاب" براى عروسی با پسر عمويت آماده شو" از نویسندۀ روسی، #موریس_استانكويچ ، را بخوانی !
https://eitaa.com/Bayynat
اگر بتوانم دلی را از شکستن باز دارم،
بیهوده نزیسته ام.
اگر بتوانم رنجی را بکاهم،
یا دردی را مرهم نهم
یا مرغکی رنجور را
به آشیانه باز آورم،
حاشا حاشا، که بیهوده نزیسته ام.
👤 #امیلی_دیکنسون
https://eitaa.com/Bayynat
انسان بزرگ کیست؟!
انسان های بزرگ قامتشان بلندتر نیست، خانه شان بزرگتر نیست،
ثروتشان هم بیشتر نیست ...
آنها «قلبی بزرگ» و
«نگاهی مهربان» دارند ...
انسانهای بزرگ آرمان و اهداف و لذات و دنیایی بزرگ تر ازدیگران دارند...
https://eitaa.com/Bayynat
وقتی ظرف میشویی دعا کن ؛
شکر کن به خاطر اینکه ظرفهایی داری که بشویی ، یعنی غذایی در کار بوده ، یعنی کسی را سیر کردی ، یعنی با محبت ، با عشق ، از یکی دو نفر مراقبت کردی ، برایشان آشپزی کردی ، میز چیدهای ...
تصور کن چند میلیون نفر در این لحظه ، ظرفی برای شستن ندارند ! یا کسی را ندارند که برایش میز بچینند.
https://eitaa.com/Bayynat
برای یک روز هم که شده ،
دنبال چیزهایی که نداری نرو !
از چیزهایی که داری لذت ببر ...
https://eitaa.com/Bayynat
آرِش داستانی، نمادی از من و شماست. ..
فردوسی آرش است و همه وجودش را در شاهنامه مینویسد و پرتاپش میکند تا سایهبان من و شما شود تا در زیر آن هویتمان را فراموش نکنیم.
ما همه آرشیم. ..
حافظ آرش است؛ او تفکر عمیق ایرانی را در لابهلای سرودهای آسمانیاش جای میدهد تا همه بدانند ما اهل تفکر بودهایم.
سعدی، آرش است؛ جهان را در مینوردد و توشه برمیچیند، یاد میگیرد. داستانهای او مَثل میشود تا همه بدانند جوانمردی را نباید کشت.
بیهقی آرش است؛ او وجودش را در داستان حسنک میریزد تا بدانیم و بخوانیم و عبرت بگیریم.
دهخدا آرش است که از شهری کوچک برمیخیزد و در گوشه اتاقش مدادش را میتراشد، بر فیشهای خودبریده واژه مینویسد و این مجموعه افتخارآمیز ایجاد میشود.
شهریار آرش است؛ همه زیباییهای کودکی را در «حیدربابا» میریزد تا ما بدانیم چه مردم سادهدل و دوستداشتنی هستیم. او به معشوقش میگوید «آمدی جانم به قربانت» تا ما عشق را فراموش نکنیم.
ما مانای ایرانی را دست به دست میدهیم تا ایران ما همیشه سرفراز بماند؛
ما فّرایرانی را با چنگ و دندان حفظ میکنیم.
ما هرکداممان باید یک آرش و آرشپرور باشیم.
https://eitaa.com/Bayynat