#انتقام
✅ #هشام_بن_اسماعیل، والی امویان در مدینه بود. او آزار بسیاری به مردم مخصوصا امام سجاد علیه السلام می رساند.
سرانجام، به دلیل اعتراض فراوان مردم، "هشام" عزل شد و به خاطر ظلمهای فراوان او دستور دادند تا هشام را در وسط #شهر ببندند، تا دیگران هر چه میخواهند از او انتقام بگیرند.
مردم نیز یکی یکی می آمدند و #انتقام می گرفتند.
#هشام می گفت:
"بیش از همه از علی بن حسین[علیهماالسلام] وحشت دارم، زیرا به سبب آزارهایی که به او رساندم و لعن و نفرینی که نثار جد او علی بن ابیطالب[علیهماالسلام] میکردم، #انتقامش سخت خواهد بود."
روزی که امام سجاد علیه السلام #هشام را در آن وضعیت دیدند، به همراهانشان فرمودند:
"مرام ما بر این نیست که به افتاده لگد بزنیم و از #دشمن خود انتقام بگیریم."
هنگامی که امام سجاد علیه السلام به طرف هشام بن اسماعیل می آمدند، رنگ در #چهره هشام باقی نماند، ولی بر خلاف انتظار وی، امام سجاد علیه السلام با صدای بلند سلام نمودند و با او دست داده و فرمودند:
"اگر کمکی از من ساخته است، حاضرم کمک کنم."
هشام فریاد زد :
"اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ"
"خداوند می داند که #رسالت خویش را در کجا قرار دهد."
بعد از این رفتار امام سجاد علیه السلام، مردم مدینه نیز #انتقام گرفتن از هشام را متوقف کردند.
شرح الاخبار، ج ۳ ، ص ۲۶۰.
https://eitaa.com/Bayynat