توجھ‼️
رفقآ امروزسالگردشھادت
داداشاحمد【شھیداحمدمهنة】
#داداشبامرامشھادتتمبآرڪ♥:)
•⇩🦋🕊
🍃✨❀┅🌼┅❀🍃
@Bedoonsemmat
🍃✨❀┅🌼┅❀🍃
🎧🎧😢
وقتیبرایخودتارزشقائلی
گناهنمیکنی🚫🖐🏻"
مثلاباگوشتبهآهنگایمزخرف
گوشبدیو...گوشتوارزشداره
هرچیزیرو..واردشنکن...🚶🏻♀"
#چوناثرمستقیمرویمغزتداره
🍃✨❀┅🌼┅❀🍃
@Bedoonsemmat
🍃✨❀┅🌼┅❀🍃
✨|بِـــــدونِ💌 سِـــــمَت|✨
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 #رمـان_تایـم #آقای_سلیمان_میشود_من_بخوابم #پارت_64 دو
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸
🌸
#رمـان_تایـم
#آقای_سلیمان_میشود_من_بخوابم
#پارت_65
گروهی دیگر از اساتید، مثل استاد نراقی، اهل بحث و استدلال نبودند و به جای پاسخ به سوال ها و تردید های بچه ها، آنها را تهدید به حذف و اخراج از کلاس می کردند.
بعضی دیگر از اساتید با سازهای مخالف، همراه می شدند و نمک بر زخم نغمه و نغمه ها می ریختند. استاد معروفی از این دسته بود که تمام رشته های گذشته را نیز پنبه می کرد و احکام اسلام را در لفافه و پوشش، و قوانین جزائی کشور را به طور علنی مسخره می کرد.
من اما به هیچ کدام از این استدلال ها کاری نداشتم. پدرم یادم داده بود که در برابر دستور خداوند، مثل یک سرباز باشم در مقابل فرمانده اش. پدرم میگفت ما نظامی ها باید از دستور مافوق مان اطاعت کنیم، حتی اگر از دلیلش اطلاع نداشته باشیم یا اگر هم اطلاع پیدا کنیم، قانع نشویم. ما در همین جنگ خودمان بارها و بارها به تجربه، ضرورت این اطاعت پذیری را فهمیدیم. بعضی وقت ها دستوری می دادند و ما ناراحت می شدیم و آن را بر خلاف عقل و مصلحت می دانستیم؛ شاید اگر دست خودمان بود، اطاعت نمی کردیم، اما بعداً که غائله تمام می شد، می فهمیدیم اگر اطاعت نمی کردیم، عواقبش وحشتناک و غیر قابل جبران می بود. دلیلش هم واضح است. وقتی یک سرباز در خط مقدم می جنگد، تمام هوش و حواسش متوجه رو به روست و دیگر نمی تواند بر تمام عرصه وسیع جنگ ، اشراف داشته باشد. اما فرمانده ای که هم علم و دانشش از او بیشتر است و هم خبر دارد که در حال حاضر، در گوشه ای دیگر، چه اتفاقایی دارد می افتد، بهتر می تواند او را هدایت کند.
یعنی خداوند، کمتر از یک فرمانده است؟ خدایی که بر مخلوقاتش احاطه دارد و خیر و صلاحشان را حتی بهتر از خودشان می داند. شاید الان حکمت دستورهایش را نفهمم، اما مطمئنا روزی به راز آنها پی می برم.
تا گوشی را بر می دارم، شروع می کند:
_ الو ... سلام نغمه جان! خوبی بانو؟
با خوشحالی داد می زنم:
_ سلام جونُم. چطوری آباجی؟
مریم است. بهترین دوستم از دوران ابتدایی تا امروز. تازه که به مدرسه ما آمده بود، هنوز لهجهٔ شیرازی داشت. ما هم با بچه های مدرسه سر به سرش می گذاشتیم و با همان لهجه با او حرف می زدیم.
🌸
🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
✨|بِـــــدونِ💌 سِـــــمَت|✨
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 #رمـان_تایـم #آقای_سلیمان_میشود_من_بخوابم #پارت_65 گر
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸
🌸
#رمـان_تایـم
#آقای_سلیمان_میشود_من_بخوابم
#پارت_66
دختری پاک و بی ادعا و خیر خواه همه. با یک دنیا عاطفه و مهربانی. سبزه و نمکی است و شیرین زبان و تو دل برو. قد و قامتی کشیده دارد و اندامی مناسب. هر وقت در جمع دخترانه چادرش را بر می دارد، بچه ها حسرتش را می خورند. بارها به او گفته ام:
_ من اگر تیپ تو رو داشتم، هرگز چادر سر نمی کردم.
او هم هر بار با خنده ای ملیح، بدجنسی اش را به اوج رسانده است:
_ خب حالا که نداری ... چرا پس چادر سر نمی کنی؟
من از سال سوم دانشگاه، چادرم را کنار گذاشته بودم و نگاهم به همه چیز عوض شده بود. می دیدم که دنیای مدرن هر روز یک لایف استایل جدید ارائه می دهد، ولی ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم. ما هنوز می خواهیم به سبک قاجار زندگی کنیم ودست از باور های کهنه مان که نه با عقل سازگاری دارد نه با روشنفکری، بر نداریم. مریم اما همان مریم است و هنوز پایبندی های خودش را دارد.
ببخشید یادم رفت که مریم پشت خط است ... با اجازه شما! دستم را از روی دهنی گوشی بر می دارم:
_ الو ... چه خبرا مریمی؟ قربونت برم الهی!
_ کجایی دختر؟ یک ساعته که پشت خط نگهم داشتی ...
_داشتم معرفی ات می کردم.
_ معرفی؟ به کی؟
_ به خواننده ها. آخه اونا که تو رو نمیشناسن ... تازه خیلی هاشونم به قول شماها نامحرمن!!! و نمی تونن ببیننت که بشناسنت. برو خدا رو شکر کن که یکی مثل من داری معرفیت کنه، وگرنه ...
و ریز ریز می خندم. از پشت تلفن، چشم های از حدقه در آمده اش را می بینم. هاج و واجی اش را حس می کنم. دارد فکر می کند که بهترین دوستش احتمالاً دیوانه شده است. البته مریم عادت ندارد خیلی گیر بدهد و آن حالتی که ما دخترا اسمش را گذاشته ایم کنجکاوی، اصلاً در وجودش نیست. همین باعث می شود که همه با هر سلیقه ای از همنشینی و دوستی با دو احساس راحتی می کنند. اما الان آنقدری فکری شده که نمی داند چه می کند. انگار می بینمش که با یک دست، گوشی را محکم به گوشش چسبانده و با دست دیگر، سیم فلزی اش را جوری دور دستش پیچیده که کم مانده سوکت آن از جایش در بیاید.
_ هی آباجی! پس چرا ساکتی؟
انگار یادش رفته که برای چه زنگ زده است. بدجوری غافل گیر شده و مدتی طول می کشد تا تمرکز کند و جوابم را بدهد:
_ آهان. نغمه! زنگ زدم بهت بگم فردا ساعت 11:30 بیایی دانشکده. یک کم هم مرتب تر از همیشه بیا ... حجابت رو میگم ... می فهمی که!؟
🌸
🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
یا حَضرَت ِ دوست...
🌱|•دَر پَس هَر شِعر نِگاهے خُفتَست•|✨
ڪانالے از دلانہ هاے زیبا
نجواهاے دلبرانہ(:
مےتوان حاݪ را با شعر التیام بخشید
منتظرتونیم🌿🌸
https://eitaa.com/joinchat/3019571239C168c3f0382
🚫شهیدی که نماز نمیخواند❗️
توے گردان شایعه شد نماز نمےخونه!
گفتن ، تو ڪه رفیقشی ..
بهش تذڪر بده ..
باور نڪردم و گفتم : لابد میخواد ریا نشه.. پنهانے مےخونه ..!
وقتےدو نفرے توے سنگر ڪمین جزیرهمجنون ²⁴ ساعت نگهبان شدیم ..
با چشماے خودم دیدم نماز نمےخواند😞 !!
توے سنگر ڪمین ، در ڪمینش بودم تا سر حرف را باز ڪنم ..
گفتم تو ڪه برای خدا مےجنگے..
حیف نیس نماز نخونی ؟!
لبخندے زد و گفت :......
ادامشو داخل کانال بخونید
پیام سنجاق شده😉🌸
بفرمایید 😊
https://eitaa.com/joinchat/790102069C4059abf83b
کانالی با محوریت رهبری برای دختران☺️
دختران پروا مصداق دخترانیه که پیرو حضرت آقا هستن🎨
پروا: پیروان اقا😌
اینجا پیرو آقا بودن رو یاد میگیریم🌈
به حرفاشون گوش میدیم☄✨
https://eitaa.com/joinchat/3720216618Ce8d4ba24dc
🌸🌸🌸
<♡>و گاه باید در حسی خوب حل شد؛و دوباره ساخته شد برای دوست داشتن و دوست داشته شدن...
🌸🌸🌸
🦋_اشتراک حس خوب...
🌱_ما سبز خواهیم شد!
🌸🌸🌸
✨همراهمون باشید
🕊
[ @shahidalahasannajme ]
『❤️』
طرفدار حضرت آقا هستین؟😌👇🏻
بلی😍 خیر😕
همه جواب بدن☝️🏻😉
https://eitaa.com/joinchat/3720216618Ce8d4ba24dc