حسین کشتیِ نجات است؛
این را کسی میفهمد
که درحالِ غرق شدن باشد!
-اِنَّالحُسینمِصباحُالهُدیوَسَفینَهُالنِّجاه🤍
#ܝߺ̈ߺߺࡋܢߺ߭ࡏަܝߊܢߺ߭ܣ
#اَلَّلهُمـّ_عجِّللِوَلیِڪَالفَرَج
در محـضر خُــدا گنـاه نکنیم 📓🖇
#برای_ترک_گناه_هیچ_وقت_دیر_نیست
#از_همین_الان_شروع_ڪن💥💪🏿
📌عَنْ أَبِي عَبْدِ الله علیه السلام) أَنّهُ قَالَ أَبَي اللّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلّا بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِكُلّ شَيْ ءٍ سَبَباً وَ جَعَلَ لِكُلّ سَبَبٍ شَرْحاً وَ جَعَلَ لِكُلّ شَرْحٍ عِلْماً وَ جَعَلَ لِكُلّ عِلْمٍ بَاباً نَاطِقاً عَرَفَهُ مَنْ عَرَفَهُ وَ جَهِلَهُ مَنْ جَهِلَهُ ذَاكَ رَسُولُ اللّهِ(صلی الله علیه و آله وسلم) وَ نَحْنُ.
📌امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
خدا خودداري و امتناع فرموده كه كارها را بدون اسباب فراهم آوري پس براي هر چيز سبب و وسيله اي قرار داد و براي هر سببي شرح و گشايشي مقرر داشت
و براي هر شرحي نشانه اي (علمی) گذاشت و براي هر نشانه دري گويا نهاد،
عارف حقيقي كسي است كه اين در را نشناخت و نادان حقيقي كسي است كه به اين در نادان گشت، اين در گويا رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) است و ما.
📚اصول کافی کتاب الحجه بَابُ مَعْرِفَهِ الْإِمَامِ وَ الرَّدِّ إِلَیْهِ ،روایت ۷
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم عجل لولیک الفرج
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
سلام و عرض ادب و احترام
عصرتون بخیر
زندگی تون سرشار از الطاف بی پایان خداوند
عمرتون پر خیر و برکت
تنتون سالم
امیدتون به لطف خداوند افزون
نگاه پر مهر خداوند قرین زندگی تون ان شاءالله
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🪴 امام زمانی شو 🪴
5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀🖤🏴
صلوات خاصه امام رضا علیه السلام 💚
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
🌷 #رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷 #قسمت_شانزدهم نامه های بی شاید ... - با خودت فکر نکردی ... اگر فکر کنم ه
🌷 #رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷
#قسمت_هفدهم
چشم ها را باید بست
تا چشمم به آقای غیور افتاد ... بی مقدمه گفتم ...
- آقا اجازه ... چرا به ما 20 دادید؟ ... ما که گفتیم تقلب کردیم ... آقا به خدا حق الناسه ... ما غلط کردیم ... تو رو خدا درستش کنید ...
خنده اش گرفت ...
- علیک سلام ... صبح شنبه شما هم بخیر ...
سرم رو انداختم پایین ...
- ببخشید آقا ... سلام ... صبح تون بخیر ...
از جاش بلند شد ... رفت سمت کمد دفاتر ...
- روز اول گفتم ... هر کی فعالیت کلاسیش رو کامل انجام بده و مستمرش رو 20 بشه ... دو نمره به نمره اون ثلثش اضافه می کنم ...
حس آرامش عمیقی وجودم رو پر کرد ... التهاب این 2 روز تموم شده بود ... با خوشحالی گفتم ...
- آقا یعنی 20 ... نمره خودمون بود؟ ...
دفتر نمرات رو باز کرد ... داد دستم ...
- میری سر کلاس، این رو هم با خودت ببر ... توی راه هم می تونی نمره مستمرت رو ببینی ...
دلم می خواست ببینمش اما دفتر رو بستم ...
- نمره بقیه هم توشه چشممون می افته ... ممنون آقا که بهمون 20 دادید ...
از خوشحالی ... پله ها رو 2 تا یکی ... تا کلاس دویدم ... پشت در کلاس که رسیدم ... یهو حواسم جمع شد ...
- خوب اگه الان من با این برم تو ... بچه ها مثل مور و ملخ می ریزنن سرش ... ببینن توش چیه؟ ... اون وقت نمره همدیگه رو هم می بینن ...
دفتر رو کردم زیر کاپشنم ... و همون جا پشت در ایستادم تا معلم مون اومد ...
ادامه دارد...
🌷نويسنده:سيدطاها ايمانی🌷
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
🌷 #رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷 #قسمت_هفدهم چشم ها را باید بست تا چشمم به آقای غیور افتاد ... بی مقدمه گ
🌷#رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷
#قسمت_هجدهم
عزت از آن خُــداست ...
دفتر رو در آوردم و دادم دستش ...
- آقا امانت تون ... صحیح و سالم ...
خنده اش گرفت ...
زنگ تفریح، از بلندگوی دفتر اسمم رو صدا زدن ...
- مهران فضلی ... پایه چهارم الف ... سریع بیاد دفتر ...
با عجله ... پله ها رو دو تا یکی ... دو طبقه رو دویدم پایین ... رفتم دفتر ... مدیر باهام کار داشت ...
- ببین فضلی ... از هر پایه، 3 کلاس ... پونصد و خورده ای دانش آموز اینجاست ... یه ریز هم کار کپی و پرینت و غیره است ... و کادر هم سرشون خیلی شلوغه ... تمام کپی های مدرسه و پرینت ها اونجاست ... از هر کپی ساده ای تا سوالات امتحانی همه پایه ها ... از امروز تو مسئول اتاق کپی هستی ...
کلید رو گذاشت روی میز ...
- هر روز قبل رفتن بیا تحویل خودم یا یکی از ناظم ها بده ... مواظب باش برگه هم اسراف نشه ... بیت الماله ...
از دفتر اومدم بیرون ... مات و مبهوت به کلید نگاه می کردم... باورم نمی شد تا این حد بهم اعتماد کرده باشن ...
همین طور که به کلید نگاه می کردم یاد اون روز افتادم ... اون روز که به خاطر خدا ... برای تاوان و جبران اشتباهم برگشتم دفتر ...
و خدا نگذاشت ... راحت اشتباهم رو جبران کنم ... در کنار تاوان گناهم ... یه امتحان خیلی سخت هم ازم گرفت ... و اون چند روز ... بار هر دوش رو به دوش کشیدم ...
اشک توی چشم هام جمع شده بود ...
ان الله ... تعز من تشاء ... و تذل من تشاء ...
خدا به هر که بخواهد ... عزت عطا می کند ...
ادامه دارد...
🌷نويسنده: شهیدسيدطاها ايمانی🌷
وقٺۍخداوندفرمود:
من فقط ڪسانۍڪہ دوسٺشان دارم آزمایش مۍڪنم
درد راطور؎ٺحمل ڪردم ڪہ انگاریڪ افٺخار بود🌿💚
#ܝߺ̈ߺߺࡋܢߺ߭ࡏަܝߊܢߺ߭ܣ
#اَلَّلهُمـّ_عجِّللِوَلیِڪَالفَرَج
در محـضر خُــدا گنـاه نکنیم 📓🖇
#برای_ترک_گناه_هیچ_وقت_دیر_نیست
#از_همین_الان_شروع_ڪن💥💪🏿
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در پاسخ به اين سؤال كه
آيا شيعه در زمان غيبت قائم عليه السلام ، از وجود او بهره مند مى شود؟ ـ فرمودند ; آرى، سوگند به آن كه مرا به پيامبرى برانگيخت، آنان از وجود او بهره مند مى شوند و در روزگار غيبتش از نور ولايت او پرتو مى گيرند، همچنان كه مردم از خورشيدِ نهان در پسِ ابر، بهره مند مى شوند.;
بحار الأنوار : 52 / 93 / 8 .
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم عجل لولیک الفرج
🌺
🍃🌺
🌺🍃🌺🍃🌺
🪴 امام زمانی شو 🪴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 شهیدی که حضرت زینب سلاماللهعلیها برایش دعوت نامه فرستاد
#شهیدمدافعحرم_مجید_سلمانیان🕊
#یادشهداباصلوات
#زن_عفت_افتخار
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
#هرزمان_جوانیدعای_سلامتیمهدی(عج) رازمزمهکند
همزمان امامزمان(عج) دستهایمبارکشانرابه
سویآسمانبلندمیکنندوبرایآنجوان دعا میفرمایند؛
چهخوشسعادت کسانیکهحداقلروزی یکبار
دعایفرج را زمزمه میکنند؛)♥️🌱!
"بخونیمباهم "
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
‹بِٮـــمِاللّٰھالرَّحمٰـنِْالرَّحیـٓم›
#اَلسَـلآمُعَلَیڪَیـٰآحُـسیٖنبنعَـلۍ🖐🏻!
5714915861.mp3
2.75M
↵دعاےعھـد . . ♥️!
میوناشڪهاودعاهاے . . .
قشنگتونماروفراموشنڪنیدᵕ.ᵕ🌱