eitaa logo
Beheshtedanayee_ir
8 دنبال‌کننده
18 عکس
0 ویدیو
0 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم ورود شما را به جمع مخاطبین بهشت دانایی به فال نیک گرفته و بابت همراهی شما خرسندم
مشاهده در ایتا
دانلود
/ ۲۸۶. حدود ۳۱ آیه دیگر نیز در این زمینه وجود دارد. ۱۱ـ سنت استعدادها: به موجب آن سعادت و شقاوت انسان ها به صورت علت مُعِدّه یا ناقصه در سعادت و شقاوت فرزندانشان مؤثر است: «وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَر عَلی الأرضِ مِن الکافرینَ دَیّاراً إنَّک إن تَذَرهُم یُضِلّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا اِلاّ فاجِرًا کفاراً»؛ نوح/ ۲۶ و ۲۷. ۱۲ـ سنت دفاع از حق و سرکوبی باطل: یکی دیگر از سنت های الهی این است که پروردگار، همواره حقیقت را روشن و تقویت نموده، ظلم را فرو می نشاند: «لِیُحِقُّ الحَقَّ وَ یُبطِلَ الباطِلَ وَ لَو کَرِهَ المُجرِمُون»؛ انفال/ ۸ و نیز صف/ ۸ . ۱۳ـ سنت غلبه دین حق و یاری پیامبران: پروردگار، پیامبران خود را به طور خاص یاری می کند و می فرماید: «انا لننصر رسلنا و الذین آمنوا فی الحیوة الدنیا»؛ غافر/ ۵۱. و یاری حق چهار گونه است: ۱ـ پیروزی کامل حق و ریشه کن شدن باطل. ۲ـ خداوند جهان را به سوی حق رهبری می کند و سرانجام روزی می رسد که باطل جایی در آن ندارد. ۳ـ حق مطلق فقط خداست. بنابراین همه چیز به سوی او باز می گردد. ۴ـ در برخوردهایی که میان حق و باطل پیش می آید خداوند برای این که حق پایمال نشود جانب آن را می گیرد اما نه به نحوی که به باطل هیچ میدانی ندهد. ۱۴ـ سنت مرگ و سنت های مربوط به آن { سنت های الهی تغییر ناپذیر } : مرگ نیز از جمله سنت های تغییرناپذیر الهی است و هر جانداری روزی می میرد: «کُلُّ نفسٍ ذائِقَةُ المَوتِ»؛ آل عمران/ ۱۸۵ و «کُلُّ مَن عَلَیها فانٍ»؛ الرحمن/ ۲۶. ۱۵ـ سنت اجل حتمی: این سنت از سنت های مربوط به مرگ است. { سنت های الهی مربوط به مرگ } ۱۶ـ سنت عدم تقدیم و تأخیر مرگ در صورت فرا رسیدن اجل: اگر چه اجل تغییر می کند اما هر گاه اجل حتمی انسان سر برسد هیچ چیزی آن را تغییر نمی دهد: «اِنَّ اللّه لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّی یُغَیِّروُا ما بِأنفُسِهِم»؛ رعد / ۱۱، اعراف/ ۳۴ و نحل/ ۶۱ و حجر / ۴و۵. ۱۷ـ سنت اختلاف درجات: خداوند متعال، انسان ها را با توجه به لیاقت و درجه ایمان آن ها بر دیگران برتری می بخشد و می فرماید: «اُنظُر کَیفَ فَضَّلنا بَعضُهُم عَلی بَعضٍ»؛ اسراء/ ۲۱. ۱۸ـ سنت تنبه: خدا برای توجه دادن انسان ها و دور نمودن آن ها از غفلت، این سنت را روا می دارد: «فَأَخذنا هُم بِالبَأساءِ وَ الضَّراءِ لَعَلَّهُم یَتَصَرَّعُون»؛ انعام / ۴۲. چکیده آیه «ان الله لا یغیر ما بقوم…» این است که خداوند چنین مقرر کرده که نعمت ها و موهبت هایی که به انسان می دهد مربوط به حالات روحی روانی و رفتار خود انسان باشد، که اگر آن حالات موافق با فطرتش ادامه یافت آن نعمت ها و موهبت ها هم جریان داشته باشد. مثلاً اگر مردمی به خاطر استقامت فطرتشان به خدا ایمان آورده و عمل صالح کردند به دنبال آن نعمت های دنیا و آخرت بر آن ها سرازیر شود، همچنان که فرموده است: «وَ لَو أنَّ أهلَ القُری آمَنوا و اتَّقَوْا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکاتٍ مِن السَّماء و الأرضِ وَ لکن کَذَّبُوا»؛ اعراف/۹۶. و مادامی که آن حالت در دل های ایشان دوام داشته باشد این وضع هم از ناحیه خدا دوام یابد. البته ممکن است از آیه، عمومیت برداشت شود یعنی نقمت را هم شامل شده چنین افاده کند که: میان تمامی حالات انسان و اوضاع خارجی ـ چه در جانب خیر و چه در جانب شر ـ یک نوع تلازم است، پس اگر مردمی دارای ایمان و اطاعت و شکر باشند خداوند هم نعمت های ظاهری و باطنی اش را به ایشان ارزانی بدارد و همین که ایشان وضع خود را تغییر دادند و کفر ورزیدند خدا هم نعمت خود را به نقمت مبدل کند و همین طور دچار نقمت باشند تا خود را تغییر دهند. و لیکن ظاهر سیاق با این عمومیت مساعد نیست مخصوصاً دنباله آن، که «وَ إذا أرادَ اللّهَ بِقَومٍ سُوءً فَلا مَرَدَّ لَه» و این خود بهترین شاهد است بر این که مقصود از «ما بقوم»، نعمت قبلی ایشان است نه اعم از نعمت و نقمت. بنابراین معنای آیه این می شود که: وقتی خداوند برای مردمی بدی بخواهد (که البته نمی خواهد مگر آن که ایشان خود را تغییر دهند و از زی عبودیت و مقتضیات فطرت خارج شوند) هیچ کس نیست که از شقاوت و نقمت و یا عذاب آن ها جلوگیری به عمل آورد. بنابراین از همه آن چه گذشت این معنا روشن گردید که آیه شریفه این معنا را افاده می کند که برای هر فردی از افراد مردم، به هر حال که بوده باشند، معقِّب هایی هستند که ایشان را در مسیری که به سوی خدا دارند تعقیب می نمایند و از پیش رو، و از پشت سر، در حال حاضر و در حال گذشته، به امر خدا حفظشان می کنند و نمی گذارند حالشان به هلاکت و یا فساد و یا شقاوت، که خود امر دیگر خداست، متغیر شود و این امر دیگر که حال را تغییر می دهد وقتی اثر خود را می گذارد که مردم خود را تغییر دهند. در این هنگام است که خدا آن چه از نعمت به ایشان داده تغییر می دهد و بدی را برایشان می خواهد. ۱۹- سنت آزمایش و سنت های وابسته به آن برای این که سنت آزمای
ش که علاوه بر جنبه اجتماعی، در امور فردی هم جاری است تحقق یابد، باید زمینه ارتکاب افعال اختیاری و انتخاب راه و روش برای انسان ها فراهم گردد و چیزهایی در دسترس آنان قرار گیرد که به وسیله آن ها آزموده شوند. این ابزارهای آزمایش، هم چیزهایی است که مورد پسند و خوشایند انسان هاست و هم چیزهایی است که آدمیان آن ها را نمی پسندند و خوش نمی دارند، لذا همه سنت های مقید و وابسته که در حق مؤمنان و کافران وجود دارد وابسته به این سنت است: «وَ لَنبلُوَنَّکُم بِشَی ءٍ مِن الخَوفِ و الجُوعِ وَ نَقصٍ مِنَ الأموالِ وَ الأنفسِ و الثَّمراتِ»؛ بقره / ۱۵۵. همچنین: انبیاء / ۳۵ و تغابن/ ۱۵. اینک به سنت های الهی بر حق مؤمنان و کافران می پردازیم که سنت های مقید هستند؛ { سنت های الهی مقید } سنت های مربوط به مؤمنین ۱ـ خدا کسانی که دارای زمینه هدایت باشند هدایت می کند یعنی کسی که در خود زمینه هدایت را به وجود بیاورد هدایت می شود: «فَهَدی اللّه الَّذین آمنوا لِما اخْتَلَفوا فیهِ مِنَ الحَقِّ بِإذنِهِ»؛ بقره/ ۲۱۳. «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا»؛ عنکبوت/۶۹. ۲ـ خداوند سرپرست مؤمنان و خداترسان است: «اللّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمنُوا…»؛ بقره/ ۲۵۷. ۳ـ شیطان بر آن ها که به فرمان خداوند باشند سلطه ای ندارد: «إنَّ عِبادِی لَیس لَکَ عَلَیهِم سِلطانٌ إلاّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الغاوِینَ»؛ حجر/ ۴۲. ۴ـ خداوند بندگان با خلوص خود را از فحشاء بدور می دارد: «قالَ رَبِّ بما أغویتَنی لَاُزیّننَّ لَهم فی الأرضِ وَ لَاُغَوِینَّهم اَجمَعین اِلاّ عِبادَکَ مِنهم المُخلَصین»؛ حجر ۳۹/۴۰. ۵ـ زیادت نعمت: (زیادت نعمت های معنوی و اخروی، تزیین ایمان، زیادت نعمت های مادی و پیروزی بر دشمنان سنت های مربوط به گمراهان و کفار این سنن الهی، سنت هایی هستند که پروردگار بلند مرتبه آن ها را در مورد کافران روا می دارد و به شرح زیر هستند: { سنت های الهی درمورد کافران } ۱ـ سنت اتمام حجت: «رُسُلاً مُبَشِّریَن وَ مُنذِرینَ لِئَلاّ یَکُونَ لِلنّاسِ عَلَی اللّه حُجَّة بعدَ الرُّسلِ وَ کان اللّهُ عَزیزاً حَکیماً»؛ نساء / ۱۶۵. ۲ـ زیادت ضلالت: همان گونه که اهل حق در جهت نعمت های معنوی و اخروی امداد می شوند، اهل باطل نیز در جهت ضلالت و گمراهی مدد می یابند: «فَلَمّا زاعُّوا أزاغَ اللّهُ قُلُوبَهُم وَ اللّهُ لا یهدِی القَوم الفاسِقینَ»؛ صف/ ۵. ۳ـ تزیین اعمال: پس از آن که حجت بر همه مردم تمام شد و اهل باطل به اختیار و گزینش خود راه نادرستی و ناراستی در پیش گرفتند شیطان دست به کار وسوسه می شود و کارهای آنان را در چشمشان آراسته و خوب و زیبا جلوه می دهد: «وَ زَیَّنَ لَهم الشَّیطانُ ما کانُوا یَعمَلُون»؛ انعام/ ۴۳. همچنین: حجر / ۳۹، انعام / ۱۰۸، بقره/ ۲۱۲ و یونس / ۱۲. ۴ـ سنت املاء و استدراج: این سنت که می توان آن را یکی از مصادیق سنت زیادت ضلالت و امداد اهل باطل قلمداد کرد بدین معناست که خدای متعال بر نعمت های مادی و دنیوی اهل باطل می افزاید تا فریفته و مغرور شوند و در راه خود استوارتر شوند و بر کفر خود بیفزایند و استحقاق عذاب بزرگ تر و دردناک تری را بیابند: «وَ الَّذین کَذَّبوا بِأیاتِنا سَنَستَدرَجُهُم مِن حَیثُ لا یَعلَمُون وَ اُملِی لَهُم إنَّ کَیدی مَتینٌ» اعراف / ۱۸۳ و ۱۸۲ و آل عمران/ ۱۷۸. ۵ـ سنت امهال: این سنت بدین معناست که خدای متعال، برای رعایت یک سلسله از مصالحی که ما به همه آن ها وقوف نداریم، در عقوبت اهل باطل تعجیل نمی کند، بلکه به آنان فرصت و مهلت می دهد، شاید همه یا بعضی از آنان پشیمان و نادم شوند و باز گردند و توبه کنند و یا از نسلشان انسان هایی حق طلب و مؤمن و صالح پدید آیند: «وَ لَو یُؤاخِذُ اللّه النّاسَ بِمَا کَسبُوا ما تَرَکَ عَلَی ظَهرِها مِن دابَّةٍ و لکِن یُؤَخِّرُهُم إلی أجَلٍ مُسَمًّی فَإذا جاءَ أجَلُهُم فَإنَّ اللّهَ کانَ بِعِبادِهِ بَصیراً»؛ فاطر/ ۴۵، شوری/ ۳۰ و روم/ ۴۱. ۶ـ ابتلا به مصائب: خدای متعال اهل باطل را به مصائب، شدائد و مشکلاتی دچار می سازد تا شاید آنان را تنبه و توبه ای حاصل آید: «وَ لا یَزالُ الَّذینَ کَفروا تُصیبُهُم بِما صَنَعُوا قاِرَعةٌ أو تَحُلُّ قَریباً مِن دارِهِم حَتّی یَأتی وَعدُ اللّهِ اِنَّ اللّهَ لا یُخلِفُ المیعادَ»؛ رعد/ ۳۱. ۷ ـ تسلط مجرمان و مترفان: اگر هیچ یک از مصائب تنبیهی و جزئی کارگر نیفتاد و هیچ گونه تنبه و ندامت و توبه ای حاصل نشد و امیدی به بازگشت نماند، اهل باطل مستحق ریشه کن شدن (استیصال) می گردند، مقدمه این هلاکتِ کلی تسلط مجرمان است که سبب رواج کامل فسق و فجور در جامعه می شود: «وَ اِذا اَرَدنا أن نُهلِکَ قَریَةً اَمَرنا مُترَفیها فَفَسَقوا فِیها فَحَقَّ عَلَیها القَولُ فَدَمَّرناها تَدمیراً» اسراء/ ۱۶. محرومیت ها، قطع یاری خدا، از دست دادن دوستی خدا، عدم هدایت، مهر خوردن به قلب، دوری از رحمت خدا، عدم پذیرش اعمال، ج
هد عمل کیفرها، لعن الهی، سرپرستی شیاطین بر آن ها، خنثی شدن کید آن ها و موارد دیگر، هر کدام، سنت هایی هستند که خداوند در حق کافران اعمال می کند که به اختصار در این بند توضیح دادیم. ۸ـ عدم لیاقت ظالمین برای رهبری انسان ها از طرف خداوند: «لا ینال عَهدِی الظّالِمینَ»؛ بقره/ ۱۲۴. در این آیه میان هادی به سوی حق و کسی که تا دیگران هدایتش نکنند راه را پیدا نمی کند فرق گذاشته و این فرق اقتضا دارد که هادی به سوی حق کسی باشد که مثل دومی محتاج به هدایت دیگران نباشد، بلکه خودش راه را پیدا کند و نیز این مقابله اقتضا می کند که دومی نیز مشخصات اولی را نداشته باشد یعنی هادی به سوی حق نباشد. پس این آیه در مقام بیان این مطلب است که عهد الهی، که همان زعامت و رهبری و امامت بر انسان هاست، به انسان های ظالم سپرده نمی شود. لذا امام باید معصوم از هر ضلالت و گناهی باشد و گرنه مهتدی به نفس نخواهد بود، بلکه محتاج به هدایت غیر خواهد بود و دیگر این که هر کس که معصوم نباشد، امام و هادی به سوی حق نخواهد بود. با این بیان روشن گردید که مراد از کلمه «ظالمین» در آیه مورد بحث، مطلق هر کسی است که ظلمی از او صادر شود، هر چند ظلمی بسیار کوچک مرتکب شده باشد. حال چه آن ظلم شرک باشد و چه معصیت، چه در همه عمرش باشد یا در ابتداء باشد و بعد توبه کرده و صالح شده باشد؛ هیچ یک از این افراد نمی توانند امام باشند. ۹ـ سنت استیصال: اگر اهل باطل چنان در کفر و انکار و فسق و فجور فرو روند که حکمت بالغه الهی بیش از این مقتضی امهال آنان و تأخیر عقوبت و عذابشان نباشد نوبت به سنت «استیصال» (ریشه کنی و براندازی) می رسد که یکی از سنن قطعی و لایتخلف الهی و قرینه سنت پیروزی نهایی در مورد اهل حق است. در بسیاری از آیات قرآنی از آدمیان خواسته می شود که در زمین بگردند؛ «سیروا فی الارض» و نیک بنگرند تا ببینند که فرجام کارهای اهل باطل چه سان بوده است، از جمله در سوره های: آل عمران/ ۱۳۷، انعام/ ۱۱، اعراف/ ۸۴ و۸۶ و۱۰۳، یونس/ ۳۹ و۷۳، یوسف/ ۱۰۹ و آیات دیگر. البته این در صورتی است که مانعی وجود نداشته باشد مانند این آیه شریفه که می فرماید: «و ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم» همچنین در بسیاری از آیات شریفه دیگر، سخن از ریشه کنی و براندازی و نابودی اقوام و جوامع گناهکار و ستمگر گذشته می رود، از جمله: «ألَم یَرَوْا کَم أهلَکنا مِن قَبلِهِم مِن قَرنٍ مَکَنّا هُم فِی الأرض ما لَم نُمَکِّن لَکُم وَ أرسَلنا السَّماءَ عَلَیهِم مِدراراً و… أنشأنا مِن بَعدِهِم قَرناً آخرینَ»؛ انعام/۶. و اعراف / ۴ ، انفال/ ۵۴ ، یونس/ ۱۳ و آیات دیگر. و نیز در بسیاری از آیات، داستان دچار شدن هر یک از اقوام و جوامع سابق به عذاب استیصال، جداگانه ذکر می شود. داستان قوم نوح، قوم هود، قوم صالح، قوم لوط، قوم شعیب، فرعونیان اصحاب سبت، اصحاب رس، قوم تبع، اصحاب فیل و… و غالباً سبب هلاکت آنان نیز، که اموری از قبیل کفر، شرک، ظلم،… است، ذکر شده است. منابع: ۱ـ تفسیر المیزان. ۲ـ سنت های تاریخی در قرآن، شهید صدر. ۳ـ سنت های الهی، مسیح مهاجری. ۴ـ جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن استاد آیت الله مصباح. منبع: سایت حوزه ، مجله شمیم یاس خرداد ۱۳۸۵، شماره ۳۹ ، برشماری سنت های الهی در قرآن لینک منبع: http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/3674/6126/65036/%D8%A8%D8%B1%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%B3%D9%86%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%87%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86 جملات داخل آکولاد { } از بهشت دانایی است.
لازم است توضیحی درمورد چکیده ها عرض کنم: در این بخش ، خلاصه ای از مطالب گذشته ارائه می گردد ولی با بیانی متفاوت و درمواردی، کنار آن فیلم ، صوت و... نیز قرار داده می شود که در مطلب مفصل آن، وجود ندارد.
بسم الله الرحمن الرحیم خلاصه ۱: بنا دارم پس از هر ۱۴ مطلبی که خدمت شما بزرگواران تقدیم می کنم خلاصه ای از آن را نیز بنویسم و ارتباط بین آنها را نیز بیان کنم. شاید در مطالعه مطالب ارتباط آنها با یکدیگر نمایان و آشکار نباشد لذا سخن گفتن از آن ضرورت بیشتری پیدا می کند. به بهانه راه اندازی سایت، از نگاهی همه جانبه به زندگی سخن گفته شد. همه مطالب این سایت برای ایجاد نگاه همه جانبه درج شده و خواهد شد. نقطه اشتراک همه مطالب گذشته و آینده، « متن زندگی » است. با هر مطلب خواسته ام گوشه ای از زندگی را مورد توجه قرار دهم و نگاه های عقلی و نقلی مورد تایید اسلام را مرور و بازخوانی کنم. مطالب را به ترتیب مرور می کنیم:
باید رعایت شود. البته در زندگی روزمره و در تعامل با هموطنان خود نباید به بهانه ایستادن در مقابل زورگویی، به خشونت متمسک شویم.
قرآن کریم نسخه شفا بخش است اما تا به آن مراجعه نکنیم درمان نمی شویم: برای اعضا: این که قرآن درمان است، شعار نیست اما چرا این گونه در اذهان بسیاری جا افتاده است که این جمله، شعاری بیش نیست؟ دلیل این است که به نسخه پزشک آن گونه که شایسته است یقین نداریم یا درست نفهمیده ایم و یا فهمیده ایم و درست عمل نکرده ایم. قرآن برای زندگی مردم نازل شده است و اگر در زندگی نمی توانیم آن را وارد کنیم باید علت را درخود جستجو کنیم نه قرآن. البته لازم است مفهوم صحیحی از زندگی را در ذهن پرورش دهیم و قطعاً مراد از زندگی، زندگی با معیارهای صرفاً مادی و دنیا پرستانه نیست. دل اگر بمیرد چه باید کرد؟ سخن ما دل ها را زنده می کند: انسان ها برای تحرک و حیات، علاوه بر انرژی مادی نیازمند قدرت روانی و انرژی معنوی اند. دل ما موتور محرکه انرژی معنوی ماست و لذا همچون جسممان احتیاج دارد تا به شکلی مستمر و همیشگی شارژ شود. برای اینکه بتوانیم مشکلات و سختی های دنیا را تحمل کنیم و انگیزه خود را حفظ نماییم از لذت ها کمک می گیریم. لذات، در ماده خلاصه نمی شوند. لذت های بزرگتر و پایدارتر، لذت های معنوی و الهی هستند. دعاها، روایات و قرآن از سرچشمه های جوشان لذات معنوی محسوب می شوند که نشاط و طراوت قلبی را به ما هدیه می دهند. دانش آفرینی، نگاهی کاربردی به مفاهیم یادگیری و دانش آفرینی: در این مطلب، از اندیشیدن و یادگیری گروهی و جمعی سخن به میان آمده است. گفته شد که در سازمان های یادگیرنده و دانش آفرین، نو اندیشان و نوآوران پرورش و تشویق می شوند. برای اعضا: ضرورت دارد تا مسلمانان به تعالیم دینی خود توجهی دقیق تر و عمیق تر نمایند چرا که اسلام بهترین مدافع نواندیشی و نوآوری است. اما برخی نواندیشی را وارونه معنا کرده اند و آن را مترادف با زیرپا گذاردن همه سرمایه های گذشته می دانند. خانواده، هسته ی کوچک سازمانی است. شنیده ها حاکی است که در قرون گذشته، علمای اسلام، آشنایی با «تدبیر منزل» را مقدمه یادگیری سیاست می دانسته اند. هر مدیر خانه نیز نیازمند آشنایی با مفاهیم و اصول مدیریت می باشد. در این صفحه، مطلبی از سایت «شبکه» با عنوان «مدیریت دانش» نقل شده و لینک آن نیز ارائه گردیده است. در آن صفحه، مدیریت دانش را در بستر شرکت ها تشریح نموده اند اما پیشنهاد می کنم مخاطبین گرامی، با نگاهی بومی شده و مفید برای خانواده آن را مطالعه کنند. کار اصلى امام، بناى یک نظم مدنى – سیاسى براساس عقلانیت اسلامى بود: امام خمینی (ره) نمونه و الگوی یک مسلمان همه جانبه است و لازم است در خانه و خانواده نگاههای ناب ایشان جاری باشد و به دست فراموشی سپرده نشود. اگر چنین شود زندگی شیرین تری در انتظار همه خانواده ها خواهد بود. نکته کلیدی شخصیت بزرگ ایشان «عقلانیت اسلامی» است و ما نیز باید در این مسیر حرکت کنیم. برای اعضا: «وصیت نامه سیاسی- الهی حضرت امام(ره)» بهترین نقشه راه برای مسلمانان جهان، مدیران خانواده ها و مدیران نظام اسلامی است. مهارت های زندگی، کلید طلایی سعادت خانواده ها و جامعه: بعضی ها آسایش را با آرامش یکی می دانند و خیال می کنند اگر به آسایش برسند حتماً به آرامش هم خواهند رسید اما این گونه نیست و هرچه به سمت آسایش مطلق پیش برویم آرامش کمرنگ تر خواهد شد. به عنوان مثال: کار و تلاش، سختی دارد و آسایش کمی دارد ولی اگر آن را کنار بگذاریم و بیکار بمانیم آسایش مان بیشتر می شود ولی نا آرامی به سراغ ما خواهد آمد. موجیم که آسودگی ما عدم ماست. در این صفحه لینکی از سایت تبیان ارائه شده که در آن فیلم هایی با موضوع «مهارت های زندگی» وجود دارد. عقلانیت اسلامی: سرسختی و عدم انعطاف در مقابله‌ی با دشمن مهاجم: دو نکته کاربردی در این مطلب وجود دارد که رعایت آن برای مدیران خانواده بسیار ضروری است: «امام به دشمن اعتماد نکرد. بعد از آنکه دشمن ملت ایران و دشمن این انقلاب را درست شناخت، در مقابل او مثل کوه ایستاد» ما چگونه در مقابل دشمن بایستیم؟ ایستادگی فقط در جنگیدن آنهم در موضوع سیاسی و نظامی نیست. بلکه اعتماد نکردن به محصولات فرهنگی دشمنان هم یکی از مهم ترین نمونه های عدم انعطاف در مقابل دشمن مهاجم است. وجدان ما چگونه اجازه می دهد فطرت پاک کودکان بی دفاع خود را به بازی ها و فیلم های خارجی بسپاریم. وقتی یک قلدر به ما زور می گوید اگر کوتاه بیاییم جسورتر می شود ولی اگر درمقابلش بایستیم و کاری کنیم که برایش هزینه داشته باشد جلوی زورگویی هایش و یا گسترش آن را خواهیم گرفت. همان گونه که ظلم کردن بد است، ظلم پذیری هم بد است (برای اعضا: این فایل صوتی را دانلاود کنید: فایل صوتی یک دقیقه ای : سلطه پذیری : بدبختی بشر از کجاست؟ وجود سلطه گر و سلطه پذیر لینک دانلاود: http://dl.beheshtedanayee.ir/sound/SoltehPaziri%20.mp3 ). نپذیرفتن قلدری، محدود به سیاست نمی شود در زندگی روزمره هم بای