eitaa logo
بهشت ایران
2.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
1 فایل
🌷🌹گلزار شهدای بهشت حضرت زهرا سلام الله علیها قطعه‌ای از بهشت است که با عطر آسمانی بیش از ۳۴ هزار شهید معطر شده است این رسانه مرجعی برای معرفی قهرمانانی(شهدا، مشاهیر و مفاخر) است که تاریخ و آینده این سرزمین را رقم زدند و اکنون در #بهشت_ایران آرمیده‌اند
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 می‌گفت: اگر انسان‌ سرش‌ را به‌ سمت‌ آسمان‌ بالا‌ بیاورد‌ و کارهایش‌ را فقط‌ برای‌ رضای‌ خدا، انجام دهد، مطمئن‌ باشید زندگی‌اش‌ عوض‌ می‌شود و تازه‌ معنای زندگی کردن‌ را می‌فهمد... شهید🕊🌹 بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
و سلام بر ابراهیم که می‌گفت: تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، جامعه ساخته نمی‌شود . . . شهید بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
《هرکسی ظرفیت مشهور شدن را ندارد، از مشهور شدن مهم‌تر این است که آدم باشیم.》 شهید بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
به عنوان يک فردی از آحاد ملت مسلمان به تمامی ملت خصوصاً مسئولين امر تذكر می‌دهم: 🍃هميشه در جهت اسلام و قرآن باشيد و هيچ مسئله و روشی شما را از هدف و جهتی كه داريد، منحرف ننمايد.  🍃ديگر اين كه سعی كنيد در كارهايتان نيت خود را خالص نموده و اعمالتان را از هر شرک و ريا، حسادت و بغض پاک نماييد ... تا هم اجر خود را ببريد و هم بتوانيد مسئوليت خود را آن‌چنان كه خداوند، اسلام و امام می‌خواهند، انجام داده باشيد. ✨اين را هرگز فراموش نكنيد؛ تا خود را نسازيم و تغيير ندهيم، جامعه ساخته نمی‌شود! فرازی از وصیت‌نامه شهید بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
روایت شهید ابراهیم هادی از شهید اصغر وصالی بعد از شهادت اصغر، ابراهيم را ديدم كه با صدای بلند گريه می‌كرد و می‌گفت: "هيچكس نمی‌دونه چه فرمانده‌ای رو از دست داديم، انقلاب ما به امثال اصغر خيلی احتياج داشت." اصغر در حالی كه هنوز چهلم بردار شهيدش نشده بود توفيق  شهادت را در ظهر عاشورا به به‌دست آورد. پس از تشييع پيكرش ابراهيم می‌گفت: اصغر چند شب قبل از شهادت، برادرش را در خواب ديده بود. برادرش هم گفته بود: اصغر، تو روز عاشورا در گيلان غرب شهيد خواهی شد. راوی علی مقدم شهید شهید [۲۸ آبان سالروز شهادت اصغر وصالی] بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
نگو نمی‌خوانم! ◇بعد از تمام شدن مراسم، یکی دو نفر از رفقا با ابراهیم شوخی کردند و صدایش را( که در مداحی کمی گرفته بود) تقلید کردند. بعد هم چیزهایی گفتند که او خیلی ناراحت شد. ◇آن شب قبل از خواب ابراهیم خیلی عصبانی بود و گفت: من مهم نیستم، این‌ها مجلس حضرت را شوخی گرفتند. برای همین دیگر مداحی نمی‌کنم ... ◇بعد از نماز (صبح) و تسبیحات، ابراهیم شروع به خواندن دعا کرد. بعد هم مداحی حضرت زهرا (ع) .. ◇گفت: می‌خواهی بپرسی با اینکه قسم خوردم، چرا روضه خواندم؟! گفتم: خب آره، شما دیشب قسم خوردی که... پرید تو حرفم و گفت: چیزی که می‌گویم تا زنده‌ام جایی نقل نکن. ◇گفت: نیمه‌های شب کمی خوابم برد. یکدفعه دیدم وجود مقدس حضرت صدیقه‌‌طاهره(ع) تشریف آوردند و گفتند: «نگو نمی‌خوانم، ما تو را دوست داریم. هرکه گفت بخوان تو هم بخوان ..» دیگر گریه امان صحبت کردن به او نمی‌داد. از کتاب "سلام بر ابراهیم" شهید بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
دنبال شهرتیم و پی اسم و رسم و نام غافل از اینکه فاطمه گمنام می‌خرد! شهید بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
شهید ابراهیم هادی مدتی در جنوب شهر معلم بود؛ مدیـر مدرسه‌اش می‌گفت آقا ابراهیم از جیب‌خودش پول می‌داد به یکی از شاگردها تا هر روز زنگ اول برای کلاس نان‌ و پنیر بگیرد! آقا هادی نظرش این بود که این‌ها بچه‌های منطقه محروم هستند. اکثراً سر کلاس گرسنه هستند. بچه گرسنه هم درس نمی‌فهمد. شهید از کتاب "سلام بر ابراهیم" بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
پارچه‌ی لباس پلنگی خریده بود. به یکی از خیاط‌ها داد و گفت: یک دست لباس کُردی برایم بدوز. روز بعد لباس را تحویل گرفت و پوشید. بسیار زیبا شده بود. از مقر گروه خارج شد. ساعتی بعد برگشت. با لباس سربازی! پرسیدم: لباست کو؟! گفت: یکی از بچه‌های کُرد از لباس من خوشش آمد. من هم هدیه دادم به او! ساعتش را هم به یک شخص دیگر داده بود. آن شخص ساعت را پرسیده بود و ابراهیم ساعت را به او بخشیده بود! این کارهای ساده باعث شد بسیاری از کردهای محلی مجذوب اخلاق ابراهیم شوند و به گروه اندرزگو ملحق شوند. ابراهیم در عین سادگی ظاهر، به مسائل سیاسی کاملا آگاه بود. جریانات سیاسی را هم خوب تحلیل می‌کرد. شهید 🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
🌷 ابراهیم برای ورزش در زورخانه یک جفت میل و سنگ بسیار سنگین برای خودش تهیه کرده بود. حسابی سر زبان‌ها افتاده و انگشت‌نما شده بود. اما بعد از مدتی دیگر جلوی بچه‌ها چنین کارهایی را انجام نداد! می‌گفت: این کارها عامل غرور انسان می‌شه. می‌گفت: مردم به دنبال این هستند که چه کسی قوی‌تر از بقیه است. من اگر جلوی دیگران ورزش‌های سنگین را انجام دهم باعث ضایع شدن رفقایم می‌شوم. در واقع خودم را مطرح کرده‌ام و این کار اشتباه است. بعد از آن، وقتی میاندار ورزش بود و می‌دید که شخصی خسته شده و کم آورده، سریع ورزش را عوض می‌کرد. به نقل از کتاب بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
اوایل بهمن بود، با هماهنگی انجام شده، مسئولیت یکی از تیم‌های حفاظت حضرت امام(ره) به ما سپرده شد. گروه ما در روز ۱۲ بهمن در انتهای خیابان آزادی( منتهی به فرودگاه) به صورت مسلحانه مستقر شد. صحنه ورود خودرو امام را فراموش نمی‌کنم. ابراهیم پروانه‌وار به دور شمع وجودی حضرت امام می‌چرخید. بلافاصله پس از عبور اتومبیل امام، بچه‌ها را جمع کردیم. همراه ابراهیم به سمت بهشت زهرا رفتیم. امنیت درب اصلی بهشت زهرا از سمت جاده قم به ما سپرده شده بود. ابراهیم در کنار در ایستاده بود. اما دل و جانش در بهشت زهرا بود. آنجا که حضرت امام مشغول سخنرانی بود. ابراهیم می‌گفت: صاحب این انقلاب آمد، ما مطیع ایشانیم. هرچه امام بگوید همان اجرا می‌شود. از کتاب "سلام بر ابراهیم" شهید بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
18.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 عهد شفاعت شهید ابراهیم هادی و همرزمانش در شب ۱۶ بهمن ۱۳۶۱ شهید بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca