#یادمون_باشه
- نشسته بودم در دفتر کارم، و منتظر شخصی که نمیشناختم!
تماس گرفته بود و هماهنگ کرده بود و قرار بود برای جلسهای تشریف بیاورد.
مرد وزین و افتادهای بود، کمی بیشتر که صحبت کردیم حس کردم، روحی استخواندار و قوی دارد.
- بعد از حدود سی دقیقه، حس کردم هر چه بیشتر صحبت میکند، در درون من احساس انقباض و بهمریختگی ایجاد میشود. هر چه بیشتر باور میکردم او بیشتر از من میداند و به آنچه میگوید داراست، و در مورد موضوع جلسهمان چندین و چند گام، از من جلوتر است، حالت فشردگی درونم بیشتر میشد!
- ناگهان به خودم آمدم و دیدم حالتِ درونِ من علامت یک بیماری است!
درجاتی از بیماری "حسادت" که ریشه در خودخواهی من دارد! اینکه من باید همیشه بهترین باشم ...
⚡️ دیدم دارد دیر میشود و من باید بسرعت تغییر موضع داده و برخلاف میلم بنشینم و در برابرش زانو بزنم و برایش پنجرهی جانم را بگشایم و بگذارم که ببارد ...
- برخاستم و رفتم در کنارش نشستم.
دستانش را گرفتم و گفتم از اینکه کسی را یافتهام که از من بیشتر میداند، خوشحالم!
کمک میکنید تا این پروژه را بهتر به پایان ببرم؟
#یادمون_باشه :
☜ انقباضهای درونی ما، علامت بیماریهای درونی ما هستند!
باید هوشیار باشیم و بهمحض بروز علائم؛
۱ـ با توجه به موقعیتی که دچار انقباض شدیم، ریشه را در درون خودمان کشف کنیم و بیماریمان را بپذیریم. (ممکن است خودشناسی بلد باشیم و زود کشف کنیم، و ممکن است چند وقتی طول بکشد یا به کمک دیگران نیاز داشته باشیم.)
۲ـ اگر ما دچار انقباضیم، دیگران مقصر نیستند، ریشه را در درون خودمان جستجو کنیم.
۳ـ بهسرعت برخلاف میل درونیمان عمل نموده و به اژدهایِ نفس، اجازهی فربه شدن، ندهیم.
۴ـ هر چه بیشتر با خودمان مدارا کنیم، این اژدها خطرناکتر شده و قبل از همه "منِ انسانیِ" خودمان را میبلعد.
💥در مواقع بروز علائم بیماریهای درونی، مدارا کردن با خودمان، و امتناع از شناخت و درمان، نوعی خودکشی است!
#شب_بخیر 🌜
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمْ..
بـِسْمِ اللهِ النُّـور..
بـِسْمِ رَبِّ الشُّهـَداء وَ الصِّـدِقِینْـ..
#هیئت_اخلاقی #محرم
del-mizanam-be-darya.mp3
11.19M
خواهش میکنم از همین آغاز هیئت صوت رو آغاز کنید به گوش کردن.. خداخیرتون بده
امشب میخوایم بریم تو جادهی شهـدا، روضه مون حین پیادهرویمون باشه و بعد برای نماز شب با شهـدامون حاضر بشیم.. ان شاءالله
حرف از شهداست و شهـدا عاشق مـادر.. اصلا این رزقا، این شهادتا همه امضا شدهی دست مـادره..
آخ مـادرم.. آخ مــادرم💔
این چندشب روضه از شهـدای کربلا خوندیم و'شکرالله' بخاطر رزقی که بود..
الحمدلله به خاطر اشکایی که ریخته شد..
ان شاءالله ذخیره قبر و قیامت همهمون..
اما امشب میخوایم یکم بریم قبلتر
میدونی رفیق
آخه میگن مـادر هرکاری کنه بچهها یادمیگیرن..
یا زهرا
بریم تو کوچه های مدینه؟😭
از مسجد اومد بیرون آروم آروم داشت راه میرفت امیرالمومنین خم کوچه رو رد کرد یهو دید کنیزا ایستادن ماتْ مات دارن نگاه میکنن؛ حالشون عجیبه..
یهو صدا زد مَنْ خَبَر؟(چتونه؟)
یهو یکی از پشت روش بشه نشه صدا زد: آقـا! اگه میخوای فاطمه رو درک کنی عجله کن😭
روایت اینجوری میگه: فَاَقبَل امیرالمومنین......
چنان بدو بدو اومد تو خونه.. تا وارد حجره شد یه نگاهی کرد دید فاطمه از چپ به راست از راست به چپ به خودش میپیچه😭😭😭
یا زهـرا
چیکار کرد؟
فَاَلقَ الرِّدا...
علی عمامه را زد زمیــن😭 یهو دیدن نشست زانو زد، سر زهـرا رو بغل گرفت..
علی شروع کرده داره صدا میزنه فَناداها یا زهـرااا.. فَلَم تُکَلِّمو: بیبی جواب نداد😭 از روایت معلومه همه وجود علی تو اضطرابه..
یه بار دیگه صداش زد فناداها یا زهرااا... فَلَم تُکَلِّمو😭 دوباره دوباره،،، دید نه جواب نمیاااد..
سر تو بغلشه، علی خم شد رو صورت صدیقه، هرکیم بلد نباشه علی بلده.. یهو صدا زد فَناداها یا فاطِمَة کَلِّمینی کَلِّمینی.. کَلِّمینی😭😭😭
یکمی حرف بزن علی نمیره.. حرف رفتن نزن علی میمیره حرف رفتن نزن علی میمیره حرف رفتن نزن علی میمیره ها یا زهرا
کَلِّمینی چیزی که به من نمیگه پسرت کَلِّمینی بگو تو کوچه چی اومد به سرت کَلِّمینی
میگه دید بازم جواب نمیاد صدا زد اصلا میدونی کیه بالا سرت داره صدات میزنه؟ کَلِّمینی😭😭 یا زهـرا
بمیریم برا این یه جمله کمه
تا صدا زد کَلِّمینی جواب نیومد یهو صدا زد من علی ام اینجارو دارم میگم: صورت رو صورت صدیقه است، تا گفت من علی ام،میگه یهو چشمارو باز کرد، یه نگاه به علی کرد روایت میگه وَ بَکَت وَ بَکا😭😭 یعنی یهو هم خـانـم زد زیر گریه هم علـی زد زیر گریه😭😭😭
یـــــا زهــــــرا یـــــــا زهــــــرا یـــــــا زهـــــرا
نمیدونم چرا این بیت شعر اومد به ذهنم ولی بزارین برا شمام بگم
روضه خون شو
به سمت گودال از، خیمه دویدم من.. شمر جلوتر بود دیر رسیدم من😭😭
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من.. سرِ تو رو بردند دیر رسیدم مـن😭😭
حــــســـیـن
یا زینب
چی کشیدی خانوم جان
یه خواهش
حالا که داریم بهتون نزدیک میشیم
داریم کم کم میرسیم
الهی فداتون بشم فدای تک تکتون فدای همسراتون فرزنداتون مــــادراتون..
یه امشب این همخوانیو با ما همراهی کنید
AUD-20220717-WA0024.mp3
3.72M
غلام نوکراتم آقـــام💚
آقـای مـن زنـدگیـمو دسـتـت دادم تـو این مـسـیـر افـتـادم ای عـشق مادرزادم حـسـیـن
التماس دعای فرج آقـامون..