eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
121.5هزار عکس
124.8هزار ویدیو
208 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
تو شلوغیای دنیا فراموشت نکردم....😔😔😔 تو شلوغیای دنیا فراموش نکن رفیق.....😍😍 رفیق شهیدم مرا هم دریاب..🙏🙏🙏 •┈┈••✾❀🕊💖🕊❀✾••┈┈•
راست گفتی که "علی" زمان تنهاست... و بی تو چقدر سید علی تنهاتر از قبل است... زنده نباشیم و بار دیگر فریاد "این عمار" او را نشنویم...
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸دوران دبیرستان(به روایت مادر( صفحات ۴۲_۴۰ 🦋 《 مسجد جامع 》 از این ماجرا دو، سه هفته ای گذشت! فعالیت های ادامه داشت؛ یک بعد از ظهر شنیدم قرار است فردای آن روز، یعنی بیست و چهارم مهر ۱۳۵۷، به مناسبت اربعین شهدای میدان ژاله و هم چنین سالگرد آیت اللّه حاج سیّد مصطفی خمینی(ره) ، جمع کثیری از مردم به دعوت روحانیون در مسجد کرمان تجمّع کنند. هم چنین در جریان بودم که قرار است محمّدحسین همراه با برادرانش و تعدادی از دوستانش👬 در این تجمّع شرکت نمایند. شب که بچّه ها آمدند، آنچه از رادیو در مورد سرکوبی ✊ و تجمّعات شنیده بودم، گفتم. بعد سفارش های لازم را کردم؛ آن ها قول دادند که مراقب باشند. صبح که از خانه بیرون رفتند، با و قرآن حصارشان کردم و به خدا سپردمشان. 🕐تقریباً ساعت یک بعداز ظهر بود که محمّدهادی به خانه برگشت. از او سوال کردم:"برادرت کجاست؟" گفت:"مسجد" گفتم:"چه خبر؟؟ اتفاقی نیفتاد؟!" او همینطور که به سمت زیر زمین می رفت، گفت:"سلامتی! خبر خاصی نیست.😊" معلوم بود که دمغ است، از سوال و جواب فرار می کند..؛ چون وقتی دنبالش رفتم تا بیشتر کنجکاوی کنم،خودش را به خواب زد. توی دلم آشوب شده بود. احساس می کردم باید اتفّاقی افتاده باشد.😓 واقعاً ترسیده بودم،زمان برایم به سختی می گذشت،دلم هزار راه می رفت! نگرانی و چشم به راهی، امانم را بریده بود. دیگر مثل قدیم به محمّدحسین نگاه نمی کردم، چون مطمئن بودم او آدم بی تفاوتی نیست و برای خطر کردن آماده است.✌️ کنار غلامحسین نشستم؛ به خاطر دیر آمدن محمّدحسین بی تابی می کردم: _"مرد!...نمی خواهی سراغی از این بچّه بگیری؟" +"محمّدحسین بچّه نیست، هرجا رفته باشد،حالا دیگر پیدایش می شود، بیخود و بی جهت به دلت بد راه نده." ساعت سه یا چهار بعد از ظهر بود که...
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت مادر 🔹صفحات۴۳ _۴۲ 🦋 《مسجد جامع 》 ساعت سه یا چهار بعد از ظهر بود که محمّدحسین با سر و وضعی به هم ریخته وارد خانه شد... من و پدرش شروع کردیم به سوال پرسیدن، او از جواب دادن طفره می رفت. برادرش به محض اینکه صدای محمّدحسین را شنید از زیر زمین بیرون پرید.مطمئن شدیم که باید اتفّاقی افتاده باشد. شدیداً پاپی اش شدیم و علت تأخیرش، آن هم با این سر و وضع بهم ریخته را جویا شدیم. از سویی صبح وقتی از خانه بیرون رفت، کاپشن تنش بود؛الان که برگشته بود، بدون کاپشن بود. او که تا به حال هیچ دروغی به زبان نیاورده بود؛ نشست،ماجرای تجمّع و مسجد جامع ازچنین تعریف کرد را چنین تعریف کرد: «از همان ساعات اولیه صبح اکیپ های شهربانی👮‍♂️در جای جای شهر و اطراف مسجد مستقر بودند. من و دوستانم احساس کردیم اتفّاقی در حال وقوع است. دنبال راهی بودیم که اگر اتفّاقی بیفتد، غافلگیر نشویم🤔 این بود که پیشنهاد کردم؛ راه های خروجی و مسیر های فرار را شناسایی کنیم. بچّه ها پذیرفتند و موقعیت مسجد به دست ما آمد. تمام مغازه ها تعطیل شده بود. ساعت ده و سی دقیقه🕥 سخنران در حال سخنرانی بود که یک عدّه از اراذل و اوباش با در دست داشتن چوب و میله آهنی وارد خیابان های اطراف مسجد شدند و فریاد میزدند: جاوید شاه،جاوید شاه! نزدیک مسجد که رسیدند موتور ها🛵 و دوچرخه ها🚲 را به آتش کشیدند. با دیدن شعله های آتش، راه های ورود و خروج مسجد توسط بسته شد. مردم به داخل شبستان هجوم آوردند.
هـر ڪس خدا را گم ڪرده آدرس شلمچہ را بہ او بدهید شلمچہ دل‌ها را ڪربلایی می‌کند و ڪربلا ڪوتاهترین راه ، تا خداست . . .
✍همه میگن کاش جلوی کرونا رو تو همون چین می‌گرفتن تا وارد کشورهای دیگه نشه. حالا فهمیدید چرا جلوی داعش رو تو همون سوریه و عراق گرفتن؟ 🌷شادی روح شهدای مدافع حرم صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 تیزر زیبا از رجز خوانی 🔺هشدار جدی سردار قاآنی: منتظر کوبیده شدن مشت‌های جوانمردان عالم بر دهان آمریکا باشید.
😍اظهــار عـشــــق به زبان احتیاج نیست؛ چندان که شد نگه به نگه آشنا، بس است... 😔
به اخمت خستگی در می رود... لبخند لازم نیست!!! کنار سینی چای تــــو اصلاً قند لازم نیست ... 🌷
ما لشگریان حیدر کراریـــــــــــــم با خامنه‌ای قول و قراری داریــم تا روز قرار دولتِ دوســـت، مُدام آتش شده، بر سر ستم مــی‌باریم برای شادی روح شهدا 🌸کپی فقط با 😊
بیهوده وَرق میخورَداین دفترِ خالی این غفلتِ مشهور به تقویمِ جلالی هرجا بِگُریزم،غمِ تو زودترآن جاست ازگریه پُرم،ای همه جا،جایِ تو خالی ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ دیده نشده از کوهنوردی شهید حاج قاسم سلیمانی، سالاری دادستان کرمان ، حمزه جواران فرماندار بافت و بسیجیان حوزه مقاومت عشایری قنات ملک در ارتفاعات شهرستان رابر و کارشناسی های جغرافیایی سردار ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎
امید غریبان تنها کجایی😔😔
Pressure not to divide your enemies الضغط على عدم تقسيم أعدائك فشار دشمنان شما را دچار تفرقه نکند 🌹حاج_قاسم_سلیمانی
🌷 آدم‌ها دو دسته‌اند: ↫غـیرتی♥️ ↫قیمتی با "خدا" معامله‌ کردند و با‌ "بنده‌خدا "...! 🌹🍃🌹🍃
رزمنده مدافع حرم بعد از سه هفته اسارت به دست گروه تروریستی در سوریه به فیض شهادت نائل آمد🕊 🌷😔 🌹🍃🌹🍃
: امروز وقتی شما در قرار می گیرید شما را نگاه می کنند، پس باید با باشید و ذکر «ما رمیت اذ رمیت» بخوانید. شما الان بالای دکل قرار گرفته‌اید و بخواهید یا نه، میدان هستید... ‌‌‌
عشق من قاسم سلیمانی است او که نامش نماد ایرانی است آن دلیری که خارج از ایران پیشه اش از وطن نگهبانی است او که بر دشمنان فقط نامش باعث وحشت و پریشانی است آن دلاور نظیر نادر شاه حمله هایش سریع و طوفانی است تیر آرش به دست او امروز در قلوب جنود شیطانی است بر کند ریشه های داعش را هرزه ای را که انگلستانی است افتخارم بود که سربازم تحت امر کسی که قرآنی است در رکابش شهادتم فردا از عنایات و فیض ربانی است
✍شهید حاج‌ قاسم سلیمانی والله دفاع از حرم حضرت زینب(س)دفاع ازحرم امیرالمومنین(ع)درنجف است.دفاع ازحرم زینب(س)دفاع ازحرم امام رضادر ایران هم هست.همه اینهابه هم پیوستگی دارد.دفاع،دفاع عادی نیست.دفاع کوچکی نیست.امام فرمودند اگرشمادرمقابل دین مابایستید،ماباهمه قدرتمان درمقابل همه دنیای شما می ایستیم. 📚کتاب ذوالفقارص۱۳۸
✍شهید حاج قاسم سلیمانی تمام این کسانی که درامروز درصحنه سوریه حضور پیدا می کنند،اینها داوطلبانه، نه داوطلبانه، ملتمسانه دراین صحنه حضور پیدا کردند. امروز بایک صحنه ای مواجه شدم.پدر خانم شهید مدافع حرم به من التماس می کردبه عنوان مدافع حرم پذیرفته شود. و عجیب تر از آن این که دیدم دخترجوانی که یک بچه شش ماهه ی شهید رابا خودش حمل می کند،اوهم به من التماس می کرد پدرمن را به عنوان مدافع حرم بپذیرید.. 📚ذولفقار.ص۱۳۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
● جانَم، تُوچِه خُوش نِشَسِته ای بِه قَلب ویرانَم ... ❤️ حیدر