🎆✨🌙--------------------🌟
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
اللهم عجل لولیک الفرج
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
خاطره ای از شهید ابراهیم هادی
یک بار رفتم پیش ابراهیم دیدم داره با سوزن میزنه پشت پلکش گفتم:داش ابرام چی کار میکنی؟؟😱
اولش طفره رفت اما وقتی اصرار کردم گفت:چشمی که به نامحرم نگاه کنه سزاش همینه😔
ابراهیم حتی وقتی با خانمای فامیل صحبت میکرد سرش رو پایین بود😇😇
رفقا شهدای ما اینگونه بودند ما چقدر شبیه شهدا هستیم🤔
شهدا از کره مریخ و پشت کوه نیومدن شبیه ما بودن انسان بودن اما درست زندگی کردن👌
رفقا اگر بخوایم می تونیم شهید باشیم به شرطی که شهیدانه زندگی کنیم❤️
سخته اما شدنی👍
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
✨نزدیک یک هفته بود که سوریه بودیم.
موقع ناهار و شام که می شد علیرضا غیبش میزد. 🤔
بهش گفتیم: مشکوک میزنی علیرضا، کجا میری؟
گفت: وقتی شما مشغول ناهار خوردن هستین، من میرم به فاطمه و ریحانه ( دختر شش ساله و هشت ماهه اش ) زنگ میزنم...😊
✨یه شب رفتیم توی خانه هایی که خالی شده بود، تا از اونجا به دفاع از شهر پرداخته و جلوی نفوذ دشمن به شهر رو بگیریم. فرمانده مون گفت: می تونین از وسایل خانه ها مثل پتو استفاده کنین.
✨شب که خواستیم بخوابیم، دیدم علیرضا بدون پتو و ملحفه توی سرما خوابید ، گفتم چرا از ملحفه استفاده نمی کنی؟ علیرضا گفت: شاید صاحب خانه راضی نباشه ...🌹
✨شبها نمازشب می خوند.
اولین نفر بود که بلند میشد اذان می گفت و نماز جماعت برگزار می کرد. استاد قرانمون بود.
شبها می یومد و می گفت بیایم سوره ذاریات بخونیم...
✨علیرضا آماده شد بریم عملیات... توی راه یکی از بچه ها بهش آجیل تعارف کرد . علیرضا گفت: من فقط بادام می خورم، می خوام وقتی دشمن حمله کرد، کم نیارم...
✍️نقل از همرزم شهید
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
شهدا در قهقهه مستانهشان
و در شادی وصلشان
عند ربهم یُرزقونند ...
#غواصان
#شهید_هاشم_شیخی
#شهید_محمدهادی_جاودانه🌷
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
○همسرم بسیار آدم سادهزیست، باگذشت، شوخ طبع، پرتلاش و اهل خدمت به دیگران بود.
●وقتی از محل کار به خانه میآمد، خستگی کار را پشت در خانه میگذاشت و با حالت مهربانی و چهرهای خندان و بشاش وارد میشد.
با ورود ایشان فضای ساکت منزل کاملاً شکسته میشد. همهی اعضای خانواده او را دوست داشتند.
●برای مادرم مثل پسر بود، نه داماد. همیشه دوست داشت به دیگران خدمت کند و تا جایی که در توانش بود دستگیری میکرد. میگفت: «خشنودی خدا در خدمت به خلقِ اوست».
●به طور ویژه به پدربزرگ و مادربزرگش کمک میکرد و آنها حتی بیشتر از فرزندان خودشان او را دوست داشتند. یادم هست هر از گاهی به خانه آنها میرفت تا اگر کاری دارند انجام دهد. خانه آنها باغ کوچکی داشت که در حیاط آن انبوه درختان میوه بود.
آنها نمیتوانستند میوهها را بچینند و «صالح» تنها کسی بود که تمام کارهای باغ را انجام میداد...
از کارهای سخت و سنگین فرار نمیکرد و تمام توانش را برای خدمت صادقانه و بیمنت بکار میبرد.
✍روایتی از همسر شهید
#شهید_عبدالصالح_زارع🌷
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
.
خیلی ها فقط سنشون بالا رفته
ولی بزرگ نشدن
بعضی ها هم حتی با سن پایین
بزرگ شدن و بزرگ هستن ...
میتونه سیزده سالت باشه ...
ولی بزرگ باشی ...
خیلی بزرگ مثل #شهدا ...
#بزرگ_مردان_کوچک🌷
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽*
#شهیدانه
شهادت علی خیلی برای ما سنگین بود برادرش کاظم را از پای انداخت و افتاد در بستر بیماری.روز به روز حالش بدتر می شد. بردیم بیمارستان رفسنجان فایده ای نداشت ، تهران بردیم فایده ای نداشت...
انگار نه انگار! رنگش زرد شده بود! گونه هایش بیرون زده بودند!
مادرش می گفت : بچه ام جلوی چشم ما دارد می میرد و کاری از دستمان بر نمی آید.
یک روز صبح بلند شدم وضو گرفتم تکه پنبه ای را که از روز شهادت حاج علی به عنوان یادگاری نگه داشته بودم ، را برداشتم رو کردم به درگاه خداوند گفتم : خدایا این برادر علی هست و این پنبه یادگار خود او ، به روح علی قسمت می دهم که برادرش را شفا بدهی.
آمدم بالای سر کاظم پنبه رو مالیدم به سر و صورتش. نیم ساعتی نگذشته بود که کاظم بیدار شد گفت : من گرسنه ام...
کاظم اولین کسی بود که علی شفایش داد.
راوی : پدر شهید
📚: در انتظار آن لحظه
#شهید_حاج_علی_محمدی_پور
#یاد_عزیزش_با_صلوات
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽*
سردار سلیمانی🎤
ما هرگز فراموش نمی کنیم قرآن خواندن در تابوت و اذان گفتن شهید مغفوری را در قبر هنگام دفن او
♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️
خسته از سرکار میآمد. دیرهم میآمد. صبح زود هم باید میرفت. اما باز هم می نشست کنار بچههای کوچکش بازی میکرد. وتا آن ها رضایت نمی داند و نمی خوابیدند عبدالمهدی بیدار می ماند.
حتی اگر تا اذان صبح طول میکشید. میگفت : بچهها که من را خیلی نمی بینند بگذار باب دلشان باشد این لحظات کوتاه!
📚 : عبدالمهدی
#سردار_شهیدحاج_عبدالمهدی_مغفوری
#مخلص_خداعارف_بالله_معلم_اخلاق
#باب_الحوائج_گلزار_شهدای_کرمان
#یاد_عزیزش_با_صلوات
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽*
مکتب_سردار_سلیمانی
یک بار حسین در محل کارش حالش بد شده بود که برده بودنش بیمارستان بقیه الله.
کارش داشتم هرچه زنگ می زدم تلفنش را جواب نمی داد. محل کارش هم می گفتن رفته بیرون و یا رفته وضو بگیرد.
ساعت 9 شب حاج قاسم زنگ زد گفت : "حاج خانم ، حسین کمرش درد گرفته ، آوردمش بیمارستان.احتمالا شب نگه اش دارند. اگر می خواهی یک سر بیا ببینش.
با بچه ها رفتیم بیمارستان. حاج قاسم با خنده گفت : بیا حسین! این هم بچه ها و نوهایت. حسین خجالتی بود. از حرف حاجی رنگش سرخ شد.
با این که یک ماه استراحت مطلق داشت ، اما مثل همیشه گوشش بدهکار نبود.کمربند می بست نماز واجبش را ایستاده و نماز مستحبش را نشسته می خواند. یک هفته نشده رفت سر کار!
#یاد_عزیزشان_با_صلوات
راوی : همسر شهید
📚 : مجله فکه
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽*
#در_محضر_شهدا
پدرش شصت و دو سالش بود که یونس در عید قربان به دنیا آمد. از همان بچگی صدایش می کردند حاج یونس.
تا وقتی پدرش زنده بود جلوی هیئت های عزاداری آینه و قرآن می گرفت.
بعد از فوتش امام جماعت مسجد گفت : کی امسال جلوی هیئت آینه و قرآن می گیرد؟
یونس از جا بلند شد غوغایی توی جمعیت افتاد. از دوازده سالگی یتیم شد.
📚 :مثل مالک
#شهید_حاج_یونس_زنگی_آبادی
#یاد_عزیزش_با_صلوات
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🦋
.
حجـاب یعنی زیبـایی هـای مـن بـرایِ خــدا
حجـابـــ یعنـی خــدایـا می دانـم غیرتتــــــ
به من وصفـــ نـا شدنـی ستـــ😍
بـه احــترام غیرتتــــ
حجـابــــ بر سر میکنـم قربهً إلــی الله...
.
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin