eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
118.7هزار عکس
118.4هزار ویدیو
207 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
آفتاب ! پلکِ نازکِ آبیِ خواب بیداری لبخندهای من😍 هر در بستری از مهتاب و ستاره بر می خیزی، تا جهانی، به پاشویه ی بیندیشد 🌺 🌹🍃🌹🍃
○همسرم بسیار آدم ساده‌زیست، باگذشت، شوخ طبع، پرتلاش و اهل خدمت به دیگران بود. ●وقتی از محل کار به خانه می‌آمد، خستگی کار را پشت در خانه می‌گذاشت و با حالت مهربانی و چهره‌ای خندان و بشاش وارد می‌شد. با ورود ایشان فضای ساکت منزل کاملاً شکسته می‌شد. همه‌ی اعضای خانواده او را دوست داشتند. ●برای مادرم مثل پسر بود، نه داماد. همیشه دوست داشت به دیگران خدمت کند و تا جایی که در توانش بود دستگیری می‌کرد. می‌گفت: «خشنودی خدا در خدمت به خلقِ اوست». ●به طور ویژه به پدربزرگ و مادربزرگش کمک می‌کرد و آنها حتی بیشتر از فرزندان خودشان او را دوست داشتند. یادم هست هر از گاهی به خانه آنها می‌رفت تا اگر کاری دارند انجام دهد. خانه آنها باغ کوچکی داشت که در حیاط آن انبوه درختان میوه بود. آنها نمی‌توانستند میوه‌ها را بچینند و «صالح» تنها کسی بود که تمام کارهای باغ را انجام می‌داد... از کارهای سخت و سنگین فرار نمی‌کرد و تمام توانش را برای خدمت صادقانه و بی‌منت بکار می‌برد. ✍روایتی از همسر شهید 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🍂همسرم بسیار آدم ساده‌زیست، باگذشت، شوخ طبع، پرتلاش و اهل خدمت به دیگران بود. 💫وقتی از محل کار به خانه می‌آمد، خستگی کار را پشت در خانه می‌گذاشت و با حالت مهربانی و چهره‌ای خندان و بشاش وارد می‌شد. با ورود ایشان فضای ساکت منزل کاملاً شکسته می‌شد. همه‌ی اعضای خانواده او را دوست داشتند. 🍂برای مادرم مثل پسر بود، نه داماد. همیشه دوست داشت به دیگران خدمت کند و تا جایی که در توانش بود دستگیری می‌کرد. می‌گفت: «خشنودی خدا در خدمت به خلقِ اوست». 💫به طور ویژه به پدربزرگ و مادربزرگش کمک می‌کرد و آنها حتی بیشتر از فرزندان خودشان او را دوست داشتند. یادم هست هر از گاهی به خانه آنها می‌رفت تا اگر کاری دارند انجام دهد. خانه آنها باغ کوچکی داشت که در حیاط آن انبوه درختان میوه بود. آنها نمی‌توانستند میوه‌ها را بچینند و «صالح» تنها کسی بود که تمام کارهای باغ را انجام می‌داد... از کارهای سخت و سنگین فرار نمی‌کرد و تمام توانش را برای خدمت صادقانه و بی‌منت بکار می‌برد. ✍روایتی از همسر 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
هر چند وقت یه بار تماس میگرفت ، چهل و پنج روز از رفتنش گذشته بود ، بهش گفتم : مادر نمیای؟؟ گفت : مامان از تو انتظار نداشتم ! خیلی ازش عذر خواهی کردم ... گفت : مامان من نمیتونم بیام . با چه رویی برگردم ؟چجوری سرمو بلند کنم و خانواده ی شهدا رو ببینم؟؟.. تو خواب دیدم شهید شد و افتاد ، من بغلش کردم . سریع همه رو بیدار کردم گفتم : صالح شهید شده همه گفتن نه آروم باش ایشالله که چیزی نیس روز بعد که خبر شهادتشو دادن دیدم همون ساعتی که من خوابشو دیدم شهید شد. همه دعام این بود بدنش دسته دشمنا نیوفته آخه طاقت نداشتم ... به روایت‌والده مکرمه‌شهیدمدافع‌حرم‌عبدالصالح‌زارع شهدا شرمنده ایم تاریخ ولادت: ۱۳۶۴/۱/۲۶ تاریخ شهادت:۱۳۹۴/۱۱/۱۶ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
تبسم ڪردی و صبحم چہ زیبا شد دل افروزم خوشا چشمے ڪہ صبح او بہ لبخند تو وا گردد شبتون _شهدایی🌷 🕊🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🍃سومین شهید شهرستان بود و همچو دیگر شهیدان راه حق، با اشتیاق به سوی فلک پر کشید و با جانش با خداوند معامله کرد و پیمان بستند و نگذاشتند هیچ چیز سد راهشان شود.از زمینیان دلکندند تا به آسمان برسند.و در آن زمان بود که شیپور جنگ نواخته شد تا و مشخص شود. 🍃قلم از جوانمردیش باخجالت بر کاغذ میرقصد.جوانمردانی که آرامش جهان ، برایشان با ارزش تر و مهم تر از آرامش خودشان بود. 🍃جنگ با وحشی‌گران که بار سنگینی برای زمین بودند.باری که تنها مردان روزای سخت توانا به بلند کردنش بودند جوانمردانی که تا پای جان از اعتقاد و حرم اهل بیت مواظبت کردند و نگذاشتند خِشتی از عمه شان زینب(س)کم شود . 🍃جای آقاصالح، ها در خالیست.شهری که در زیر خاک های رملیش،صدها جوانمرد آرام خفته اند بی نام نشان همچو حضرت فاطمه(س) و اینک یادگار کوچک آقا صالح روز به روز بزرگتر می شود. 🍃گویا «نبل» و «الزهرا» بهانه‌ای بودند تا نام «آقا صالح» را در بین حرم عقیله بنی‌هاشم (س) ثبت کنند. 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 📃 🌴از عملیاتها که برمی‌گشتیم، همه نیروها معمولا شدیدا خسته بودند، به محض رسیدن به مقر همه بچه ها براي استراحت مي رفتند و سرگرم كار خودشان بودند٬اما با اینکه شهید عبدالصالح زارع پا به پای بچه ها می‌جنگید و مثل بقیه مهمات حمل کرده و دست و پایش تاول زده بود. تازه شروع می‌کرد؛ کمک به رزمنده ها و براشون غذا می آورد، وسایل استراحت و استحمامشان را آماده می‌کرد. 💐هميشه دوست داشت در كمك كردن به ديگران در صف اول باشد و بتواند مشكلات ديگران را حل كند : همرزم شهید 🌹 🕊 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
•• 🕊: خدایا از تو یاری می‌خواهم مرا توان دهی که در راه رضای تو قدم بردارم و هدفی جز رضایتت نداشته باشم. خدا کند که همه از این آزمایش بزرگ سربلند بیرون آییم. 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
از عملیاتها که برمی‌گشتیم، همه نیروها معمولا شدیدا خسته بودند، به محض رسیدن به مقر همه بچه ها براي استراحت مي رفتند و سرگرم كار خودشان بودند٬اما با اینکه شهید عبدالصالح زارع پا به پای بچه ها می‌جنگید و مثل بقیه مهمات حمل کرده و دست و پایش تاول زده بود. تازه شروع می‌کرد؛ کمک به رزمنده ها و براشون غذا می آورد، وسایل استراحت و استحمامشان را آماده می‌کرد. هميشه دوست داشت در كمك كردن به ديگران در صف اول باشد و بتواند مشكلات ديگران را حل كند راوی: همرزم شهید ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
دلت تنگ است و یار دور است و فاصله زیاد... اما میدانی تو به من از خودم نزدیک تری .... من تو را در قلبم جا داده ام... وقتی پلک میزنم چشمانت در مقابل چشمانم است... دلت آرام باشد پلاک یادگاریت را در گردن دارم... او.... من را... برای تو نگه می دارد... و من.... از خودم برای تو محافظت می کنم... 🌷 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin