eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
125.3هزار عکس
135.7هزار ویدیو
215 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
○همسرم بسیار آدم ساده‌زیست، باگذشت، شوخ طبع، پرتلاش و اهل خدمت به دیگران بود. ●وقتی از محل کار به خانه می‌آمد، خستگی کار را پشت در خانه می‌گذاشت و با حالت مهربانی و چهره‌ای خندان و بشاش وارد می‌شد. با ورود ایشان فضای ساکت منزل کاملاً شکسته می‌شد. همه‌ی اعضای خانواده او را دوست داشتند. ●برای مادرم مثل پسر بود، نه داماد. همیشه دوست داشت به دیگران خدمت کند و تا جایی که در توانش بود دستگیری می‌کرد. می‌گفت: «خشنودی خدا در خدمت به خلقِ اوست». ●به طور ویژه به پدربزرگ و مادربزرگش کمک می‌کرد و آنها حتی بیشتر از فرزندان خودشان او را دوست داشتند. یادم هست هر از گاهی به خانه آنها می‌رفت تا اگر کاری دارند انجام دهد. خانه آنها باغ کوچکی داشت که در حیاط آن انبوه درختان میوه بود. آنها نمی‌توانستند میوه‌ها را بچینند و «صالح» تنها کسی بود که تمام کارهای باغ را انجام می‌داد... از کارهای سخت و سنگین فرار نمی‌کرد و تمام توانش را برای خدمت صادقانه و بی‌منت بکار می‌برد. ✍روایتی از همسر شهید 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
. خیلی ها فقط سنشون بالا رفته ولی بزرگ نشدن بعضی ها هم حتی با سن پایین بزرگ شدن و بزرگ هستن ... میتونه سیزده سالت باشه ... ولی بزرگ باشی ... خیلی بزرگ مثل ... 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽* شهادت علی خیلی برای ما سنگین بود برادرش کاظم را از پای انداخت و افتاد در بستر بیماری.روز به روز حالش بدتر می شد. بردیم بیمارستان رفسنجان فایده ای نداشت ، تهران بردیم فایده ای نداشت... انگار نه انگار! رنگش زرد شده بود! گونه هایش بیرون زده بودند! مادرش می گفت : بچه ام جلوی چشم ما دارد می میرد و کاری از دستمان بر نمی آید. یک روز صبح بلند شدم وضو گرفتم تکه پنبه ای را که از روز شهادت حاج علی به عنوان یادگاری نگه داشته بودم ، را برداشتم رو کردم به درگاه خداوند گفتم : خدایا این برادر علی هست و این پنبه یادگار خود او ، به روح علی قسمت می دهم که برادرش را شفا بدهی. آمدم بالای سر کاظم پنبه رو مالیدم به سر و صورتش. نیم ساعتی نگذشته بود که کاظم بیدار شد گفت : من گرسنه ام... کاظم اولین کسی بود که علی شفایش داد. راوی : پدر شهید 📚: در انتظار آن لحظه 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽* سردار سلیمانی🎤 ما هرگز فراموش نمی کنیم قرآن خواندن در تابوت و اذان گفتن شهید مغفوری را در قبر هنگام دفن او ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️ خسته از سرکار می‌آمد. دیرهم می‌آمد. صبح زود هم باید می‌رفت. اما باز هم می نشست کنار بچه‌های کوچکش بازی می‌کرد. وتا آن ها رضایت نمی داند و نمی خوابیدند عبدالمهدی بیدار می ماند. حتی اگر تا اذان صبح طول می‌کشید. می‌گفت : بچه‌ها که من را خیلی نمی بینند بگذار باب دلشان باشد این لحظات کوتاه! 📚 : عبدالمهدی 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽* مکتب_سردار_سلیمانی یک بار حسین در محل کارش حالش بد شده بود که برده بودنش بیمارستان بقیه الله. کارش داشتم هرچه زنگ می زدم تلفنش را جواب نمی داد. محل کارش هم می گفتن رفته بیرون و یا رفته وضو بگیرد. ساعت 9 شب حاج قاسم زنگ زد گفت : "حاج خانم ، حسین کمرش درد گرفته ، آوردمش بیمارستان.احتمالا شب نگه اش دارند. اگر می خواهی یک سر بیا ببینش. با بچه ها رفتیم بیمارستان. حاج قاسم با خنده گفت : بیا حسین! این هم بچه ها و نوهایت. حسین خجالتی بود. از حرف حاجی رنگش سرخ شد. با این که یک ماه استراحت مطلق داشت ، اما مثل همیشه گوشش بدهکار نبود.کمربند می بست نماز واجبش را ایستاده و نماز مستحبش را نشسته می خواند. یک هفته نشده رفت سر کار! راوی : همسر شهید 📚 : مجله فکه 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽* پدرش شصت و دو سالش بود که یونس در عید قربان به دنیا آمد. از همان بچگی صدایش می کردند حاج یونس. تا وقتی پدرش زنده بود جلوی هیئت های عزاداری آینه و قرآن می گرفت. بعد از فوتش امام جماعت مسجد گفت : کی امسال جلوی هیئت آینه و قرآن می گیرد؟ یونس از جا بلند شد غوغایی توی جمعیت افتاد. از دوازده سالگی یتیم شد. 📚 :مثل مالک 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🦋 . حجـاب یعنی زیبـایی هـای مـن بـرایِ خــدا حجـابـــ یعنـی خــدایـا می دانـم غیرتتــــــ به من وصفـــ نـا شدنـی ستـــ😍 بـه احــترام غیرتتــــ حجـابــــ بر سر میکنـم قربهً إلــی الله... . 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6044027040066175015.mp3
9.21M
💞 ترانه بسیار زیبا و ماندگار محمد(ص) 🎤 اثر زیبای حامد زمانی ⚘هفته وحدت مبارک باد👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ هنرمند تراز 🔺 واکنش صریح داریوش ارجمند به هتاکی علیه پیامبر اسلام (ص): به خاطر انقلاب اسلامی این‌ها منافعشان را از دست دادند 🔺 آقای مکرون هر غلطی میخوای بکن، تو اگه عرضه داشتی مملکت خودتو نجات میدادی 🔺 این‌ها به گفته سید حسن نصرالله با «روژه گارودی» چکار کردند؟ یه کلمه حرف زد انداختنش زندان و محاکمش کردند 🔺 من خودم ۵ سال فرانسه درس خوندم، میشناسم این حیوانات رو 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
. . 📚خاطرات شهید مدافع حرم سید رضا طاهر . ✂️برشی از کتاب بچه‌ها که شهید می‌شدند، مواظب روحیه نیروها بود. سریع برنامه‌ای پیاده می‌کرد و بگو و بخند راه می‌انداخت. می‌گفت: «گریه و زاری باشد برای عقبه. اینجا جای گریه و روحیه از دست دادن نیست.» اما همین سیدرضا وقتی به عقب برمی‌گشتیم، اسم هر شهیدی را می‌آوردیم، حالش دگرگون می‌شد. به اسماعیل خانزاده علاقه خاصی داشت. اسماعیل که شهید شد، داغدار شده بود. مدام به این فکر می‌کرد که چرا او شهید شده و خودش مانده. کنار هم بودند که اسماعیل تیر خورد و افتاد. می‌گفت: «مگر من چه کرده‌ام که تیر آمد و به من نخورد؛ ولی اسماعیل را به آرزویش رساند. ما که جفت هم بودیم. بیشتر از اسماعیل هم در تیررس بودم.» بعد از شهادت اسماعیل بی‌قرار بود. می‌خواست بداند اسماعیل چه کرده که این طور راحت به آرزویش رسید... . 🔹️ 🔹️ 🔹️ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin