فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴بیست رمضان سالروز آزادسازی شهر فلوجه ی عراق است
عراقی ها خوب می دانند که بایست از چه کسی قدردان باشند.
شهید المهندس و شهید قاسم سلیمانی درکنار هادی العامری و شیخ اکرم الکعبی و قیس الخزعلی توانستند با مشارکت فرماندهان ارتش عراق استان الانبار و مرکز این استان فلوجه را پاکسازی کنند
تاریخ هرگز رشادت های مردان میدان را فراموش نمی کند
هدیه کنیم صلواتی نثارارواح مطهرشان
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#شهیدانهـ 🌸🔗
تو
ستارهنداشتھمنـے..
وقتے
تونبـٰاشے
بھچھڪـٰارممۍآید
اینهمهآسمـٰان...🌤✨
#سردار_دلها
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#دشمن_دوست_داشتنی
اون زمان توی دانشکده فنی پر بود ازگروهک های سیاسی؛ موسوم به تودهای و جبههی ملی و مارکسیست و... .
بچه مذهبیها یه جورایی غریب بودن. توی چنین اوضاعی، یه دانشجو، یه نظرسنجی از همهی بچههای سال اولی و سال بالایی انجام داد و ازشون پرسید: «بهترین دوست شما کیست؟»
نتیجهی نظرسنجی خیلی عجیب بود؛ چون اکثراً نوشته بودن: «مصطفی چمران»! با اینکه خیلیاشون از نظر فکری باهاش مخالف و حتی عده ای دشمنش بودن.
❤️شهید مصطفی چمران
📚نشریه شاهد یاران، ش 37 ، ص 12و13
امام على علیه السلام
مدارا، کلید درستی است و روش عاقلان
📚غرر الحکم، ص۲۴۳
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
شبیهترین ماموم به امام
شبیه علی ثمرد میدان؛ کابوس دشمن بودی و پدر معنوی فرزندان شهدا..
و شبیه علی بعد از شهادت هم از بغض و حسادت جماعت پست و دونمایه در امان نموندی..
سلام ما رو به امیرالمؤمنین برسون سردار
#حاج_قاسم
#شهادت_امام_علی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
بہش گفتم:
چند ۅقتیھ بھ خآطر اعتقآداتم مسخڔم میڪنن....😔
بھمگفـٺ:
براۍ اونایـیڪھ اعتقاداتتون رو مسخـره
میڪنن،
دعآڪنینخدآبھ عشق❤️ 'حـسیـن' دچاࢪشونڪنھ
#شهیداحمدمشلب
#شهیدانه
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🔻 شهید قاسم سلیمانی:
🌟 اگر#تعلقات خود را زیر پا گذاشتیم💪 میتوانیم مانند#شهدا به این مملکت خدمت کنیم و اگر با تعلقات شخصی و فردی بخواهیم خدمت کنیم ، این خدمت به جایی نخواهد رسید.😔
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
امر به معروف ونهی از منکر به سبک شهیدهمت
#شهید_ابراهیم_همّت همیشه طوری به نیروها تذکر می داد که کسی ناراحت نشود.☺️
سعی می کرد با شوخی و لبخند مطلب را به طرف بفهماند.
یک بار، تدارکات لشکر مقدار زیادی کمپوت گیلاس به خط آورد و پشت خاکریز ریخت.🍒🍒
ما هم که تا به حال این همه کمپوت را یکجا ندیده بودیم، یکی یکی آنها را سوراخ می کردیم، آبش را می خوردیم و بقیه اش را دور می ریختیم.🤦♂️
در همین حین، حاج همت با رضا چراغی داشتند عبور می کردند، پیراهن پلنگی به تن داشت و دوربینی هم به گردنش انداخته بود.
وقتی به ما رسید و چشمش به کمپوتها افتاد، جلو آمد و گفت: برادر، می شود یک عکس با هم بیندازیم!😊
گفتم: اختیار دارید حاج آقا، ما افتخار می کنیم.
کنار هم نشستیم و با هم عکس گرفتیم، بعد بلند شد، تشکر کرد و گفت: خسته نباشید، فقط یک سوال داشتم؟!
گفتم: بفرمایید حاج آقا.
گفت: چرا کمپوتها را اینطور باز می کنید؟؟
گفتم: آخر حاج آقا، نمی شود که همه اش را بخوریم!
در حالی که راه افتاد برود، خنده ای کرد و با دست به شانه ام زد و گفت: برادر من، مجبور نیستی که همه اش را بخوری!!
بدون اینکه صبر کند، راه افتاد و رفت تا مبادا در مقابل او دچار شرمندگی شوم...
بعد از رفتن او، فهمیدم که او از اول می خواست این نکته را به من گوشزد کند ولی برای اینکه ناراحت نشوم، موضوع عکس گرفتن را پیش کشیده بود...🌹
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
وصیت تکان دهنده ی#شهید سعید زقاقی به مادرش✍
«مادرم زمانی که خبر شهادتم را شنیدی گریه نکن …
زمان تشیع و تدفینم گریه نکن …
زمان خواندنوصیت نامه ام گریه نکن …
👈 فقط زمانی گریه کن که مردان ما #غیرت را فراموش می کنند و زنان ما عفت را …😔
وقتی جامعه ما را بی غیرتی و بی حجابی گرفت، مادرم گریه کن که اسلام در خطر است
#شهید_سعید_زقاقی
#شهیدانه
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀دلتنگ حرم...💔
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظهای که قلب حاج قاسم آتش گرفت ...
📽 برشی از مستند «قاسم»
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطرهای تاثیرگذار از سید حسن نصرالله، که قبل از شهادت حاج قاسم اتفاق افتاده بود
با خودم میگفتم حاضرم ملک الموت جان من را بگیرد و حاج قاسم را رها کند ...
📽 برشی از مستند «قاسم»
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضور تعیین کننده حاج قاسم در عراق و گوشهای از تدبیرهای او در میدان عمل
پیش بینی حاج قاسم از حمله داعش به اربیل عراق و گوش نکردن مسعود بارزانی به توصیههای ایشان و در نهایت پشیمان شدن او
نجات ایزدیان از دست داعش؛ افرادی که زنانشان مثل کنیزان اسیر میشدند و در بازار بردگان به فروش میرسیدند
📽 برشی از مستند «قاسم»
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتی از اولین لحظات شنیدن خبر شهادت حاج قاسم و ابومهدی المهندس
چقدر داغ سردار تازه است ...
📽 برشی از مستند «قاسم»
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#خاطرات_شهید
حاج احمدمتوسلیان و غلامرضا از بدو آشنایی در سپاه منطقه ۶ تهران دوشادوش یکدیگر در تمامی صحنه های مقابله با ضد انقلاب حضور داشتند در پی آزاد سازی شهرستان پاوه در دی ماه ۱۳۵۸ حاج احمد که سرپرستی فاتحان شهر را بر عهده داشت به جای اینکه خود فرماندهی سپاه شهر را به دست گیرد این مسئولیت را بر دوش غلامرضا قربانی مطلق نهاد و حکم فرماندهی سپاه پاوه به نام این جوان قد بلند و خوش مشرب ، که ریش انبوه و سیاه و موهای مجعدش جذابیت خاصی به او می بخشید ، صادر شد و حاج احمد فرماندهی عملیات سپاه «پاوه» را پذیرفت...
غلامرضا زبان فصیح و شیوایی داشت ،زمانی که احتیاج به سخنرانی ،مذاکره ،بحث و یا از این قبیل کارها بود ، برادر احمد او را میفرستاد .هر وقت از غلامرضا علت این امر را میپرسیدم ،بلند میخندید و میگفت : من چهره دیپلمات حاج احمد هستم .
#سردارشهید_غلامرضا_قربانی_مطلق🌷
#سالروز_شهادت
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
بسم الله القاصم الجبارین
#خاطرات_شهید
پس از پاکسازی جاده پاوه و استقرار در شهر غلامرضا به عنوان فرمانده سپاه معرفی شد و حاج احمدمتوسلیان ،فرماندهی عملیات را بر عهده گرفت .بر خلاف احمد که اقتدار و سخت گیری اش معروف بود ، غلامرضا به شوخ طبعی و ملایمت شهرت داشت .به راحتی با هر کس می جوشید و محبتش خیلی زود به دل می نشست .تنها کسی که به راحتی جرات می کرد با احمد شوخی کند ،همو بود و اطرافیان متعجب بودند که با این اخلاق و روحیات ،چگونه با احمد چنین رفیق و همدم شده است ؟
زمانی که در پادگان بانه مستقر شدیم ؛هر روز صبح الاطلوع حاج احمد متوسلیان همه نیروها را وادار می کرد در آن هوای سرد و زمین یخ زده ؛مدت زیادی سینه خیز بروند تا آمادگی جسمی شان بیشتر شود .
او و غلامرضا با یک کلت رولور در دست ،بالای سر نیرو ها می ایستادند و هر کس تنبلی می کرد ،یک گلوله کنار گوشش شلیک کرده و فریاد می زدند بجنب ...یک بار در حین سینه خیز رفتن ،من حسابی خسته شدم و تصمیم گرفتم که هر طوری شده کمی استراحت کنم .
دقت کردم و تعداد گلوله هایی را که غلامرضا و احمد شلیک کرده بودند ،شمردم . وقتی که غلامرضا آخرین گلوله اش را شلیک کرد ،من طاقباز دراز کشیدم و نفس راحتی کشیدم .آمد بالای سرم و گفت :یعنی چه برادر ؟بجنب وا لا شلیک می کنم .
با رندی گفتم :من دیگه نمی روم ،هر کاری می خواهی بکن . لوله اسلحه را به موازات گوشم قرار داد و فریاد زد :خجالت بکش برادر ،برو والا می زنم .
اما من با خیال راحت گفتم :آسمان به زمین بیاید ،من دیگه سینه خیز نمی روم .و او باز هم تهدید کرد :به برادر احمد می گم بیاد خدمتت برسه .
صبح روز چهاردهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ که «غلامرضا» و« علی شهبازی» جلوی مقر سپاه مشغول صحبت بودند ،سفیر مرگبار خمپاره ۱۲۰ و پس از آن صدای مهیب چند انفجار شهر را به لرزه در آورد .«غلامرضا» و« علی» هر دو میان غبار و دود ناشی از انفجار گم شدند و زمانی که خودمان را با لای سر آنها رساندیم ،تنها «علی» بود که ناله می کرد .«غلامرضا» خاموش و غرق در خون افتاده بر پشت ،روی خاک دراز کشیده بود .
یکی از پاهایش به طور کامل از زیر کمر قطع شده و سینه و پهلویش ،مشبک شده یود .فریاد یا حسین فضای پادگان را پر کرد هر کس سر در گریبان خود گرفته بود و ناله می کرد .زمانی که حاج احمد از ماجرا با خبر شد به زحمت خودش را کنترل کرد . سر انجام با رسیدن به بالا ی سر جنازه ، بغضش ترکید . نشست و آرام و بی صدا ،اشک ریخت .پیکر در هم کوفته «غلامرضا» را در پاوه غسل دادند و « حاج احمد» شب تا صبح در کنارش ماند و در خلوت خود تلخ گریست.
📎فرماندهٔ سپاه پاوه
#سردارشهید_غلامرضا_قربانی_مطلق🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۳۲/۱/۱۴ تهران
●شهادت : ۱۳۵۹/۲/۱۴ پاوه
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin