*﷽*
#خاطرات_سردار
#اَلسَّلامُ_عَلَیْکَ_یٰا
#صاحِبَ_الزَّمان_(عج)
آخر شب بود.با حاجی رفتیم مسجد جمکران.دم در ورودی خادم هایی که برای بازرسی ایستاده بودند ، حاج قاسم را نشناختند.
حاجی رفت جلو دست هایش را گرفت بالا و کامل بازرسی شد. پشت سرش از بازرسی بیرون آمدم و راه افتادیم سمت مسجد. توی مسیر به شوخی گفتم : حاجی فقط یه جا میشه دست شما رو بالا دید ،آن هم وقتی که میخواهید وارد این اماکن مقدس بشید ، لبخند زد.
نماز را که خواندیم از جمکران رفتیم ، حرم حضرت معصومه. حاجی زیارت حرم اهل بیت را خیلی دوست داشت ، اما سختش بود.
هر بار که می رفت حرم و کنار ضریح محبت مردم را می دید پایش برای رفتن بسته می شد.
می گفت : سختمه زیاد بیام حرم. وقتی میام مردم از دور ضریح فاصله میگیرند و طرف من میان این جوری به صاحب اون حرم بی احترامی میشه.
📚 : سلیمانی عزیز
#یاد_عزیزش_با_صلوات
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin