#شهید مهدی میرزایی صفی آبادی🍃⚘🍃
در سال ۱۳۴۱در شهر مشهد متولد شد.
دوران نوجوانی را در محیط کار فنی گذراند.با آن که همه از #هوش و #خلاقیتش مطمئن بودند اما #شجاعانه تصمیم گرفت تا عصای دست #خانواده باشد.
🍃⚘🍃
و برای #کمک به امرار معاش خانواده میدان کار و تلاش اقتصادی رو تجربه کند.
خداوند مهربان در آن مسیر سخت و پرتلاش استادکاری مومن و پاک دامن را سر راه ایشان قرار داد.تا انرژی روحی و فکری اش به بیهودگی هدر نرود. و ایشان در کنار او به رشد #اجتماعی و #سیاسی لازم دست پیدا کرد
و با نهضت امام خمینی آشناشدو علیه رژیم مبارزه کرد.
🍃⚘🍃
با حضور در #جلسه ها و #سخنرانی مخفیانه ی مبارزان مسلمان روز به روز آبدیده تر شد. و با اوج گیری مبارزه ی مردم و علنی شدن تظاهرات خیابانی و خروش محرومان در اواخر دوران حاکمیت رژیم پهلوی اسلحه به دست گرفت.
و به همراه تعدادی دیگر از جوانان به ساختمان مزدوران ساواک در #خیابان پاستور شهر مشهد #حمله کردند. این شعبه پس از ساعت ها درگیری با رشادت ایشان و همرزمانش به تصرف نیروی های #انقلابی در امد.
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
2.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ #حمله دوباره سپاه به احزاب تجزیهطلب در کردستان عراق
🔹 یگانهای نیروی زمینی سپاه دیشب به چند مقر گروهکهای تروریستی در اقلیم کردستان عراق حمله کردند.
🔹 این حملات با موشک و پهپادهای انتحاری علیه گروهکهای کومله و دموکرات صورت گرفته است.
🔹️ منابع محلی کردستان از کشته شدن دست کم ۲۶ نفر در میان تروریست های حزب دمکرات کردستان و حزب کومله تا کنون خبر می دهند
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#خدای_سازمانی
📍مجاهد بود. دختر مجاهد. 18 سال بیشتر نداشت.
لباس #نظامی گشادی تنش کرده، اسلحه🔫 دستش داده بودند تا با عضویت در "ارتش آزادیبخش ملی ایران"، با #حکم صدام حسین و حمایت ارتش بعث عراق، خاک ایران را مورد #حمله و #تجاوز قرار دهند.
آمده بودند تا مثلا #ملت ایران را #نجات دهند و سایۀ حکومت پلید بعث😡 را بر سر ایران 🇮🇷بگسترانند!
🗓جنازهاش افتاده بود وسط جادۀ "اسلام آباد غرب". زیر آفتاب☀️ داغ مرداد ماه 1367، سوخته و سیاه شده بود.
_وقتی وسایل داخل #جیبهایش را درآوردند، دیدند یک دفتر کوچک📁 با خود دارد.
🔖خاطرات روزانهاش را تا قبل از حملۀ "فروغ جاویدان" و گرفتار شدن در #کمینگاه "مرصاد"، نوشته بود.
🗒یکی از روزهای #قبل از عملیات، در #پادگان_اشرف، در زندگی زیر سایۀ مریم و مسعود رجوی، نوشته بود:
🗓"متاسفانه امروز صبح نمازم #قضا شد، باید بروم از #مرکزیت سازمان طلب مغفرت کنم!"😳
و خدا ... هیچ نبود برایش، جز مریم و مسعود!
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
👆🥀
🔹من به عنوان #فیلم بردار برای #عملیات_مرصاد رفته بودم. از طریق کرمانشاه که وارد شدیم، سر و وضعمان همان سر و وضع معمولی بود؛ لباسهای خاکی و همان شکلی که بچه های بسیجی آن فضا داشتند. به شهر که وارد شدیم، دیدم شهر به طرز #عجیب و غریبی تفاوت دارد و اصلاً همان #حسی را که در اوایل جنگ در اهواز دیده بودم اینجا هم تقریبا توی فضای شهر حس می شد.
▪️همان اوایل به ما گفتند: «لطفا بروید، #ریشهایتان را بزنید و #لباسهایتان را هم عوض کنید». یعنی باید لباسهای خاکی ای را که تنمان بود عوض می کردیم. خب ما #مقاومت کردیم. فکر می کردیم برای چه باید اینجا ریشمان را بزنیم یا لباسهایمان را عوض کنیم! گفتند: «شهر آلوده است» و معنایش این است که الان #منافقین داخل شهر شده اند و تیپهایشان را #شبیه ماها کرده اند و الان این طوری #قاطی ماها هستند.
🔸از آن لحظه ای که این حرف را شنیدم یک مرتبه #احساس کردم که یک طور دیگر دارم به شهر نگاه می کنم. انگار #پرده ای از جلوی صورتم افتاد. باز #مقاومت می کردم تا اینکه بالاخره عزیزی که همراه ما بود، ما را وارد یک #مدرسه کرد. دیدم عده ای ردیف، گوشه دیوار ایستاده اند. تعدادشان خیلی زیاد بود. اصلاً انگار آینه بودند.
▫️....#تیپها دقیقاً مثل ما: لباسها، لباسهای #خاکی و موها درست شبیه مال ما. همه شان جزء #منافقین بودند. از آن لحظه به بعد دیدم دیگر نمی توانم به هر کسی #اعتماد کنم. چیزی که توی جنگ به آدم #آرامش می دهد این است که وقتی #عزیزی از کنارت رد می شود، بدون اینکه بدانی #اسمش چیست و یا از کدام ناحیه ایران آمده، می دانی که سر یک چیز مشترک با او #متفقالقول هستی؛ همه به سمت یک جهت #حمله می کنیم. آن وقت دیگر حتی نیازی به حرف زدن نیست؛ اشاره ها هم #معنا پیدا می کند. حالا به یکباره می دیدم #شهر عوض شده.
🔺آن روز، روز خیلی بدی بود....
برای تهیه فیلم🎞 از عملیات مرصاد که رفته بودیم. چندین بار من را به عنوان #منافق گرفتند و گذاشتند گوشه دیوار؛ در حد #اعدام!ماشین 🚗 ما رزمی نبود. یک مرتبه ماشین را نگه می داشتند و به روی مااسلحه 🔫 می کشیدند.
💢یکی دو بار اصلاً قبل از اینکه حرف بزنیم، ما را پیاده کردند. #گلنگدنها را کشیدند که ما را به رگبار ببندند و ما هی داد زدیم که به خدا از گروه «روایت فتح» هستیم. بعد از آن مجبور شدیم در و دیوار ماشینمان را پُر کنیم از اسامی «گروه روایت فتح» و «گروه تلویزیونی روایت فتح» که لااقل از دور ما را نزنند!»
➖ کتاب «عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین» نوشته محمدعلی صدرشیرازی
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
35.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تصاویری نادر از حج🩸 خونین ۳۸ سال پیش - سال ۱۳۶۶ هجری شمسی
🎞👆 تصاویری که می بینید به نقل از #تلویزیونهای_عربی است که #تظاهرات و شعارهای #برائت از مشرکین حجاج ایرانی و #حمله عمال مسلح به سلاح های گرم و سرد #حکومتآلسعود به آنان را نمایش می دهد .
این واقعه تلخ درست در بحبوحه #جنگ_تحمیلی صورت گرفت...
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin