😓۹ سال در طلب این بودیم که به هم برسیم اما ممانعت می کردند، و مسعود سربازی نرفته بود و می گفت "من برای شاه خائن پا نمی کوبم." مادرم هم می خواست من ادامه تحصیل بدهم.
🕊بعد از شهادت مسعود، مادرم می گفت : من از اول می دانستم که عشق های پاک به هم نمی رسند یا اگر برسند دوام نمی آورند و زود از هم جدا خواهند شد.
💫ماه عسل ما در بهشت زهرا بود. من هجده ساله و مسعود بیست و سه ساله. نذر کرده بودیم برویم مشهد پابوس امام رضا.
📸دو تا دوربین داشتیم صبح که می شد می رفتیم تظاهرات یا بهشت زهرا، می رفتیم غسالخانه ها و از شهدا عکس می گرفتیم. داروخانه ها و صفوف نفت خیلی شلوغ بود مسعود عکس ها را لای دفترچه می گذاشت و به بهانه پول درآوردن عکس شهدا را روی زمین پخش می کرد. مردم که می دیدند متاثر می شدند و خونشان به جوش می آورد. در حد شرایط خودمان سعی می کردیم با این وسیله مردم را آگاه کنیم.
#خاطره_همسر_شهید
#شهید_مسعود_میرزایی
#سالروز_شهادت
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin