#مکتب_سردار_سلیمانی
#به_وقت_شهدا
#دلتنگ_یاران
شهید مدافع حرم #رضا_خرمی
از محافظان سابق سردار سلیمانی
این اواخر به سردار سلیمانی گفته بود من دیگه نمیتوانم محافظ شما باشم، همه دوستانم رفتهاند. من خیلی دلم میخواهد پیش شما باشم ولی نمیتوانم. باید بروم؛ سردار سلیمانی که دیده بود سینهاش به تنگ آمده اجازه داد که برود. ایشان به محور و مناطق جنگی رفت و خدمات زیادی داشت.
یک روز تکفیری ها یک ماشین حامل دو تن مواد منفجره را نزدیک ساختمانی که رضا و دوستانش بودند منفجر میکنند و رضا همچون مولایش حسین ع به شهادت می رسد وقتی جنازه اش را آوردند نیمی از سر او نبود
#یادعزیزش_باصلوات