#روایت_عشق💌
🌱 در حیاط ما کارگرها بودند و من سبد را برداشتم و میوه هایی را که از روی درخت به زمین افتاده بودند را جمع کردم خواستم به کارگرها بدم،
سبد را از دستم گرفت گفت:
مامان! چرا این میوه ها را به آن ها می دهی؟
گفتم: این ها اسراف می شود حیف است: گفت: نه ,
میوه های خوب را برایشان دوباره از درخت چید و در ظرفی ریخت و برد به آن ها داد.
هیچ وقت نمی گذاشت جنس به درد نخور به کسی بدهیم.*•
#راوی :مادر بزرگوار شهید
#رضا_ذبیحی
🌷بهشهر
هدیه به ارواح مطهر شهدا #صلوات🌷
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin