eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
118.1هزار عکس
117.2هزار ویدیو
205 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج عباس رفتار و کردارش با پذیرفتن فرماندهی لشگر ۲۷ محمد رسول الله (ص) تغییر نکرد و او کسی نبود که این القاب را افتخاری برای خود بداند، به همین خاطر هیچ وقت نخواست عنوان کند که فرمانده لشگر است. حاج عباس، بسیجیان را فرماندهان واقعی جنگ می‌دانست... اموالی را که در اختیار داشت متعلق به خداوند و تمامی‌ مردم می‌دانست و معتقد بود که او وظیفه نگهبانی از آنها را بر عهده دارد و اجازه نمی‌داد بیت‌المال حتی یک سر سوزن جابجا شود. تواضع و فروتنی عباس باورنکردنی بود... 🌷 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
در جبهه دلم می‌خواست فرمانده لشگرم، حاج عباس کریمی را از نزدیک ببینم. روزی در سنگر نشسته بودم، سفره کوچکی جلویم باز بود و نان و پنیر می‌خوردم. برادری را دیدم که از کنار سنگر می‌گذشت. گفتم؛ بسم‌الله، بفرمایید، او هم آمد کنار من نشست و نان خورد. گفتم؛ برادر، فرمانده لشگر را می‌شناسی؟ گفت؛ چه کارش داری؟ گفتم؛ می‌خواهم او راببینم. گفت؛ اگر کاری داری بگو، من او را می‌شناسم. گفتم؛ نه،می‌خواهم از نزدیک ببینمش. گفت؛باشد. هر وقت او را دیدم، نشانت می‌دهم. این برادر بلند شد و رفت و چند لحظه بعد دیدم یکی ازبچه‌های لشگربه سوی من می‌دود و می‌گوید؛ آن برادر که سر سفره بود، فامیلت بود؟ گفتم؛ نه، چطور؟ گفت: مگر او را نمی‌شناختی؟  گفتم : نه! گفت: او فرمانده لشگر، حاج عباس کریمی است!  📎چهارمین فرماندهٔ لشگر ۲۷ محمدرسول‌الله(ص) 🌷 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
امام‌خامنه‌ای: شخصیتِ « شهید هادی » به قدری جاذبه دارد که آدم را مثلِ مغناطیس به خودش جذب می‌کند. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
📎شلوار یخ زده و پاهای خونی 🔹آخرین مسئولیتش فرمانده دسته بود. در والفجر 8 از ناحیه دست و شکم مجروح شد، اما کمتر کسی می‌دانست که او مجروح شده است. 🔸اگر کسی در باره حضورش در جبهه سوال می‌کرد، طفره می‌رفت و چیزی نمی‌گفت. 🔹یکدفعه در منطقه خواستیم از یک رودخانه رد شویم. زمستان بود و هوا به شدت سرد بود. شهید پلارک رو به بقیه کرد و گفت:" اگر یک نفر مریض بشود. بهتر از این است که همه مریض شوند." 🔸یکی یکی بچه‌ها را به دوش کشید و به طرف دیگر رودخانه برد. آخر کار متوجه شلوار او شدیم که یخ زده بود و پاهایش خونی شده بود 🌷 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
●خانواده شهید مغنیه به یک مهمانی خانوادگی بزرگ دعوت بودند. محل مهمانی در منطقه الغبیری بود.همه بچه ها و نوه ها به مناسبت ولادت حضرت رسول ص دور هم جمع بودند.از همه ی نوه ها درخواست شده بود برای این جلسه صحبتی کوتاه آماده کنند و طی چند کلمه بگویند که برای سال جدید میلادی چه برنامه هایی دارند .همه ی نوه ها صحبت کردند تا اینکه نوبت رسید ●به جهاد مغنیه..جهاد فقط گفت:  طرحم برای سال بعد را هفته ی آینده میگویم!...همه شروع به اعتراض کردند، می گفتند جهاد دارد شرطی که برای همه گذاشته شده را نقض میکند. بعضی ها میگفتند کارش را آماده نکرده است! ●وسط خنده و اینکه هرکسی به شوخی چیزی میگفت، جهاد از حرفش کوتاه نیامد، اصرار داشت که طرحش برای سال آینده را هفته ی بعد می گوید.درست یک هفته بعد دوباره خانواده دور هم جمع شدند ولی این بار، در بین خیل گسترده ی کسانی که برای تسلیت آمده بودند!!... طرح جهاد، شهادت بود. ✍راوی:مادربزرگ شهید 🌷 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
| 🔸شهید صدرزاده با بیان اینکه حاج حسین نماز اول وقتش را در هیچ شرایطی ترک نمی کرد  گفت: یک روز در جاده ای بین دو منطقه جنگی در حرکت بودیم، جاده خطرناک و زیر آتش دشمن بود، ناگهان حاج حسین که پشت فرمان بود کنار جاده ایستاد، پرسیدم چی شده؟ گفت وقت نماز است. گفتم حاجی خطرناکه، گفت من با خداوند متعال وعده کردم که نمازم را اول وقت بخوانم. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
یکی از بستگانش دچار مشکلی شده بود و نیازمند و آبرودار بود، میثم از کرج با حالت بیماری کار وی را دنبال کرد و ضمانت وی را پذیرفت، کاری که هیچ‌کس حاضر نبود، برای وی انجام دهد و گره مشکلش با همت میثم باز شد، الان بعداز شهادت میثم عکس وی زینت بخش خانه آن فرداست. وی اهل انجام کارهای خیر و خداپسندانه بود و سعی می‌کرد هر طور شده به دیگران در شرایط سخت و بحرانی کمک کند. : «بی بی جان مگذارید که حقیرتان شرمنده برادرتان عباس غیرت الله شود. مدافع حرم شما بودن افتخار است و افتخار ما است. بی بی جان من حقیر و آلوده دستان چیزی ندارم دستانم خالی است، چیزی ندارم که در طبق اخلاص بگذارم و تقدیم شما کنم جز این جسم آلوده و ناقابل که اگر شما قبول کنید روسفید خواهم شد وگرنه خسران زده هستم.» 🌷 ●ولادت : ۱۳۶۳/۲/۲۳ تهران ●شهادت : ۱۳۹۴/۸/۱۶ سوریه ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
● روحیه شهادت طلبی جواد، منوط به حضورش در سوریه به تنهایی نبود و برای تشییع شهدا نیز این روحیه ادامه داشت،فقط کافی بود، یک شهید به درچه بیاورند، تا پایان مراسم تشییع شهید کم نمی گذاشت.وقتی تیر به ران پایش اصابت کرد،به سرعت به بالای سر جواد رفتم و جواد در همان حالت که خون از بدنش جاری بود، گفت: منتظر شهادت من نباش زیرا باید پاشنه کفشمان را در به زمین بزنیم و در رکاب امام زمان شهید شویم. ● وی بارها این جملات را تکرار می کرد که باید به دنبال انجام وظیفه بود و هدف ما نابودی صهیونیسم جهانی و دفاع از اسلام در هر کجای جغرافیا است. ●خاطره ای از همین امسال در طلاییه و اردوگاه شهید باکری و کنار نهر خین باهاش کلی گفتیم و خندیدیم. دلاوری که وقتی بهش گفتم خوب دارید تو سوریه می خوریدا ... گفت: تهمت، فحش، کنایه، نیش و ...آخرشم ان شاءالله گلوله. و رفت... ✍راوی: همرزم شهید 🌷 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
●ما می دانیم که مادری هست که هنوز هم مدافع ندارد می رویم که ثابت کنیم که بانوان این آل الله مدافع دارند و می رویم که ثابت کنیم این چنین است... ●مرا در کنار مادرم درصورتی که ممکن باشد دفن کنید.بر روی سنگ مزارم بنویسید.سه ساله رسول الله را دق دادند.آل الله را به مجلس شراب بردند...امان از بی بصیرتی ...مادر پهلو شکسته غریب مدینه آمدیم که مدافعت باشیم... 🌷 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
نگاهــم ، رو بہ روی تو بلا تڪلیف میماند ڪہ از لبخند لبریزم از گریہ فراوان . . . 📎پ ن :خادم امام زاده و هیئت بود .. ولی همیشہ جلوی در می‌ایستاد معتقد بود دربانی و خاڪی بودن برای ائمـه لطـف بیشتـری دارد ، می‌گفت هرچی برای امام حسین(ع) کوچکتر باشی بیشتر نگاهت می‌ڪند . 🌷 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
●محمدجواد تندگویان، وزیر نفت دولت در حالی كه برای بازدید از پالایشگاه نفت آبادان در جنوب كشور بود،به اسارت نیروهای ارتش بعث عراق درآمد و پس از سال ها اسارت، توسط رژیم بعث عراق به رسید. ●وزیری که خودش شخصاً برای بازدید از زیر مجموعه‌اش راهی مناطق جنگی می‌شود، شاید باور کردنش در این زمانه که بعضی‌ها خودشان را ژنرال جنگ می‌دانند ولی در موقعیت ‌های حساس پنهان می‌شوند کمی سخت باشد! 📎پ ن: مهندس شهید محمدجواد تندگویان وزیر نفت دولت شهید رجائی که در تاریخ ۹ابان ماه سال ۵۹ به اسارت رژیم عراق درامد و پس از تحمل سالها اسارت به درجه رفیع شهادت نائل گردید.پیکر مطهرش در اذرماه ۱۳۷۰ به میهن اسلامی ایران بازگردانده شد.. 🌷 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🔻سال‌هاي 58 و 59 معمولا نهار را در محل کار مي خورديم. قبل از ظهر، يکي از همکاران نهار را از آشپزخانه‌ي سپاه مي‌آورد. بعد از اقامه‌ي نماز سفره را پهن مي کرديم. دور سفره مي نشستيم و نهار مي خورديم. يک روز که طبق معمول سفره را انداختيم، محمد بلند شد. گمان کردم مثل هميشه روزه است. نهار خورديم و مشغول کار شديم. کمي بعد يکي از دوستان با سيني چاي وارد اتاق شد و آن را روي ميز گذاشت. محمد به طرف ميز رفت و استکان چاي را برداشت. با تعجب پرسيدم: « مگر روزه نيستي ؟!»      پاسخ داد: « نه، نيستم.» گفتم : « چرا نهار نخوردي؟ » سکوت کرد.  🔻من هم اصرار کردم. وقتي متوجه شد دست بردار نيستم، گفت: « قانوناً نهار سپاه را افرادي مي خورند که از صبح تا بعد از ظهر يکسره کار مي کنند.» گفتم: « تو هم از صبح در محل کار بودي.» گفت: « بله، بودم .ولي امروز مدتي درگير مسائل شخصي و خانوادگي شدم . بنابراين تمام وقت براي سپاه کار نکردم و نمي توانم نهار سپاه را بخورم!  🌷 ●ولادت : ۱۳۳۳/۳/۳۰ کرمان ●شهادت : ۱۳۵۹/۹/۱۳ مهاباد ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
همسرم هرگاه فشارهاي زندگي و ناملايمات اجتماعي باعث آزردگي شما شد ابتدا به خدا توكل كن و بعد روز عاشورا و مصائبي كه به حضرت زينب (س) وارد شده است را براي خود مرور كن كه اين باعث روحيه دادن به شما خواهد بود. فرزندانم اميدوارم با حجاب و عفتي كه خواهيد داشت مبارز خوبي براي اسلام در كل مقاطع زندگي باشيد و بدانيد تازماني كه حجاب داريد مانند دري در ميان صدف محفوظ هستيد... 🌷 ●ولادت : ۱۳۵۵/۴/۳ خمین ، مرکزی ●شهادت : ۱۳۹۴/۱۱/۱۲ آزادسازی نبل الزهرا ، سوریه ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💠همپای سیدمرتضی آوینی بی وقفه کار می‌کرد و درس می‌خواند. به عنوان دانشجوی نمونه معرفی می‌شود، اما این چه اهمیتی برایش دارد؟ پیشتر نیز می‌خواستند او را به عنوان بسیجی نمونه معرفی کنند، اما خود را کنار کشید، چون برای گرفتن "عنوان” سختی‌های جنگ را تحمل نکرده بود. بودن در جبهه را عبادت تلقی می‌کند و کسی نمی‌آید عبادتش را رو کند. به همین جهت وقتی پس از پروازش، سردارقاسمی گفت: «او هزار و نهصد روز در جبهه بود»، تعجب کردم، چرا که او حتی برای یک بار هم نگفته بود که چقدر در جبهه مانده بود. سعید بسیار فعال و خستگی ناپذیر بود، به طوری که گاه چند شبانه روز یکسره کار می کرد و سرپا بود. یک بار از خودش شنیدم که گفت سه شبانه روز است جز آب هیچ چیز نخورده ام و فقط هنگام نماز بر زمین نشسته ام.» در عین حال سرزندگی و خوشرویی را از دست نمیداد.... ✍به روایت برادرشهید 🌷 ولادت : ۱۳۴۶/۴/۸ تهران شهادت : ۱۳۷۲/۱/۲۰ فکه ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
●نوروز ۹۲ همه ی خانواده به اتفاق محمدحسین عازم سفر حج عمره شدیم. یک شب وقتی برای نماز جماعت مغرب وعشابه "مسجدالنبی رفتیم قرار گذاشتیم بعد از نماز در صحن مسجد النبی یکدیگر را ببینیم. ●همه کنار نزدیکترین دیوار به بقیع کنار هم نشستیم. طوری که شرطه ها به ما شک نکنند و ما را بلند نکنند ●محمدحسین حال خوشی داشت شروع کرد به خواندن "روضه_مادر روضه آتش و میخ و درودیوار و ما آرام گریه میکردیم که شرطه ها متوجه ما نشوند. وقتی به ما نزدیک میشدند محمد حسین صدایش را پایین می آورد و وقتی از ما فاصله میگرفتند بلند روضه می خواند... 🌷 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
این لحظه هادرتاریخ ماندگار است. خداحافظی پدربافرزندش؛ خداحافظی فرزندباپدرش؛ فرزندی که دیگر باید ازپدر یک اسم ویک عکس به خاطر داشته باشد... پدری که برای دفاع از حریم اهل بیت و نابودی دشمنان اسلام ازهمه چیزش به خاطر خدا گذشت و شهادت را انتخاب کرد. 🌷 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
●خواهران و برادران عزیزم درهرکجاهستید پیام خون شهیدان رابه کف داشته باشید هرچه مسئولیت سنگین تر باشد کار شیرین تر می شود. ●خواهران من حجاب رابه شما توصیه میکنم مانند عروسک نباشید این حجاب شمابزرگ ترین سلاح شماست،حتی ازبمب های اتمی ونوترونی هم خطرناک تر است.پس حجاب تان را حفظ کنید. ●کاروکوشش درراه اسلام این دین الهی و انسانی راازیاد نبرید. به امید پیروزی هرچی زودترحق علیه باطل والسلام علیکم و رحمت الله وبرکاته... 🌷 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
❤️ ●موقع پرو لباس مجلسی بهم گفت:«هنوزنامحرمیم.تابپسندی برمیگردم‌» رفت با سینی آب هویج بستی برگشت.برای همه خریده بود جز خودش!گفت میل ندارم. ●وقتی خیلی اصرار کردیم مادرش لوداد که روزه گرفته است.ازش پرسیدم حالا چرا امروز؟!گفت میخواستم گره ای تو کارمون نیفته و راحت بهت برسم. ✍راوی: همسرشهیدمحسن حججی 📎پ ن: فرازی از وصیت نامہ نمیدانم چہ شد ڪہ سرنوشت مرا بہ این راه پُرعشق رساند بدون شڪ ، شیر حلال مادرم ... لقمہ حلال پدرم ... و انتخاب همسرم ... در آن اثر داشتہ 🌷 ●ولادت : ۱۳۷۰/۴/۲۱ نجف آباد ، اصفهان ●شهادت : ۱۳۹۶/۵/۲۱، سوریه ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
●سال اول دبیرستان بیماری عجیبی گرفت. دکترها بعداز یک ماه بستری شدن گفتند:رضا فلج شده.کم کم فلج شدنش از پاها به بالا قلب رسیده و جانش را میگیرد.بعداز قطع امید پزشکان گفتم هیچکس مصیبت زده تر از حضرت زینب س نیست. ●نذرعمه سادات کردم.تارضاخوب شود برای خودشان. یک روز درکمال ناباوری دیدم رضا دست به دیوار گرفت و راه رفت.ان روز زینب کبری س پسرم را شفا داد وامروز رضا فدائی زینب س شد. 🌷 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💠فرازهایی ازعجیب ترین وصیت نامه از شهید۲۲ساله که باگذشت۳۶ سال هنوز قدیمی نشده!!! ●دراینجاروی سخنم باابر قدرت هاست که توسط عراق به کشور ما تجاوزگردید، میخواستیدمارادرکشورمان زمین گیر کنید کورخواندید،اکنون کجایی که ببینی ملت ما بااین حمله عراق منسجم تر شده اند،یکپارچه تر برعلیه شمامی جنگند. ازموقعی که شما به کشور ماحمله کردید مایک ارتش ازهم پاشیده داشتیم ،اکنون یک ارتش منسجم وآبدیده داریم،اگردرشروع حمله شماسپاه پاسداران ،هنوزقدرتی نداشت الان یاری خداوند دوازده الی پانزده لشکرازسپاه وبسیج داریم کجاهستندکه ببینند ارتش بیست میلیونی تشکیل شده وتمام جوان های ماباجنگ وجنگیدن آبدیده ترشده اند. ●ای آمریکا از همین جا به توهشدار میدهم هرحیله ای بکاربری به ضررخودت تمام میشود وخواهی دیددرهمین نزدیکی ها باملت های مسلمان متحدمیشویم ورژیم های دست نشانده ات راسرنگون میکنیم واول به سراغ این فرزند نامشروعت که اسراییل است خواهیم آمد خواهی دید که باقدرت الهی کارش را تمام کرده و به سراغت خواهیم آمد... ●سفارشم به رزمندگان و فرماندهان درجبهه این است که برادران مابایدبه هرنحوکه شده است حقمان راازرژیم عراق بگیریم مابایدخسارت های مادی و معنوی راازعراق بگیریم ماباید متجاوز راتنبیه کنیم تادیگرخیال تجاوز نکنند و بالاخره به هرنحوکه شده بایدراه قدس رااز طریق عراق بگشاییم وانقلابمان راصادرکنیم واسلام واقعی رابه کشورهای مسلمان وسپس جهان رسانیم. والسلام 🌷 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
✍ فرازی از ♥️ شهید مدافع‌حرم حفاظت از حضرت آقا که محافظ اصلی دین و حرم اهل‌بیت هستند، از اوجب واجبات است و حفاظت از ایشان، حفاظت از حرم‌هاست و همچنین از همه عزیزان می‌خواهم که در جهت آمادگی دفاعی و علمی برای تحقّق ظهور حضرت حجت(عج) بکوشند تا جزء سربازان واقعی آن حضرت و از زمینه‌سازان ظهور باشند. و به دولتمردان توصیه می‌کنم مراقب مُراوده با دشمنان دین خدا باشید که ایشان هیچگاه شما را به چشم یک دوست نخواهند دید و تا مانند ایشان نشوید، شما را نخواهند پذیرفت که این وعده خداوند متعال است و‌ اگر بخواهند خلاف جهت مصالح اسلام حرکت کنند، قطعاً مورد غضب خداوند متعال و انتقام امّت حزب‌الله قرار خواهند گرفت. 🌷 به‌ مناسبت - یادشهداباذکرصلوات ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
●پیش از سال 93 که مجید به کربلا سفر کرد پسر خیلی شری بود. همیشه چاقو در جیبش بود. خالکوبی داشت. خیلی قلدر بود و همه کوچکترها باید به حرفش گوش می دادند. اما بعد از سفر کربلا تغییر کرد. شاید اهل نماز نبود اما شهادت روزی اش شد چون به بچه یتیم رسیدگی می کرد و دست فقرا را می گرفت و به پدر و مادر خیلی احترام می گذاشت. . ●زمانی آمد و اصرار کرد می خواهد برود آلمان و کار کند. تصور می کرد اگر بگوید سوریه ما اجازه نمی دهیم و اگر بگوید آلمان ما مشکلی نداریم. من خیلی مخالفت کردم و گفتم نباید آلمان برود. مدتی بود شب ها خیلی دیر می آمد. شرایطش به گونه ای بود که حتی تصور می کردیم با دختری دوست شده و دیر می آید یا با رفقایش جایی می رود. اما بعدها فهمیدیم که برای آموزشی اعزام به سوریه می رفته است . ● قبل از شروع عملیات، نیروها را جمع کردم و گفتم که چگونه عمل کنند. پس از اتمام سخنانم، متوجه شدم مجید با یکی دیگر از دوستان در حال کندن یک کانال است. بلند گفتم مجید چند بار گفتم خاکبازی نکن. لباس آستین کوتاه پوشیده بود. گفتم «چرا خالکوبی‌ات مشخصه. چند بار گفتم بپوشون». پاسخ داد «این خالکوبی یا فردا پاک می شود، یا خاک می شود». این آخرین شوخی مجید بود. . فردای همان روز مجید به وسیله موشک کورنت به شهادت رسید وتمام خالکوبی هایش پاک شد... 🌷 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
یادشان بخیر ؛ آن‌ها که داوطلبانه با خون‌شان انقلاب را واکسینه کردند ... 🌷 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
●مادر شهید محمد ایزدی می گوید محمد خیلی عاشق خدا بود ،یادمه که محمد وقتی بچه بود خیلی از تاریکی می ترسید شبها وقتی میخواست بیرون بره میبایست حتما باباش یا خودم همراش بریم .با اینکه سنش کم بود از همون بچگی همراه خودم بلند میشد روزه میگرفت و نماز میخوند و وقتی هم که مدرسه می رفت با دوستانش هم خیلی خوب و مهربان بود حتی زمانیکه به مدرسه راهنمایی می رفت دوستانش هم تشویق می کرد که به جبهه بروند ، ●وقتی از مدرسه می آمد درس و مشقش که تمام میشد می رفت رادیو را می آورد و سخنان امام را گوش می داد و از جبهه و حال و روز رزمنده ها خبر می گرفت من بهش می گفتم محمد مادر تو که بچه ای چکارت به جبهه ،می گفت مادر اگر من به جبهه نروم،دیگران و امثال من هم به جبهه نروند دیگر چه کسی از ناموس ما دفاع کند،دارن به دختران و مادران ما تجاوز می کنند،شما باید مادران دیگری که از رفتن پسرشون به جبهه ممانعت می کنندنصیحت کنید و به مادران شهدا دلداری بدی تا اسلام زنده بماندو من از حرف های پسرم شرمنده میشدم. ●طبق روال هر روز از مدرسه که می آمد درس و تکالیفش را انجام می داد و به بسیج محله می رفت وبعد از آنجا هم به فوتبال میرفت،یک روز که از مدرسه آمد مثل هر روز تکالیفش انجام داد و رفت ولی تا دیر وقت نیومد کم کم نگران شدم و از هر کس پرسیدم گفتن ما نمیدونیم کجاست پس رفتم پیش دوستش و قسمش دادم گفتم راستش بگو محمد کجاست گفت عصری رفته کرمان برای حضور در جبهه ،من خیلی ناراحت شدم و سریع اومدم خونه با برادر بزرگترش صبح زود رفتیم کرمان که وقتی رسیدم محل قرارگاهشون دیدم که به صف وایسادن و دارن سوار اتوبوس میشن که برن جبهه اومد جلو بوسیدمش گفتم چرا به من نگفتی،چرا بی خدا حافظی رفتی ،گفت مادر من ترسیدم جلومو بگیری به همین خاطر چیزی نگفتم ‌✍راوی :مادر بزرگوار شهید 🌷 ‌●ولادت: ۱۳۵۰/۶/۱ ●شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۳۰ ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
بهانه ای برای باشهدابودن سالروز مصطفـی می دانست ... ڪہ چه راه سختی در پیش دارد خستہ نمی شد همیشہ بہ دوستانش می گفت : ظهور اتفاق می افتد مهم این است ڪہ ما ڪجای این ظهـور باشیم ◻️تاریخ ولادت : ۱۳۵۸/۶/۱۷ ◻️محل ولادت : روستای سنگستان_همدان ◻️تاریخ شهادت : ۱۳۹۰/۱۰/۲۱ ◻️محل شهادت : تهران در زمان شهادت دانشجوی دکترای دانشگاه صنعتی شریف و از نخبگان این دانشگاه به شمار می رفت که مسئولیت معاونت بازرگانی سایت هسته ای نطنز را نیز به عهده داشت. به گفته دوستانش وی شخصی ولایتمدار و از شاگردان آیت الله خوشوقت استاد اخلاق تهران بود. شخصی شوخ و باصفا و در عین حال مدیری جدی و قاطع. سرانجام این مرد الهی در ۲۱ دی ۱۳۹۰ پس از خروج از منزل در ساعت ۸:۳۰ صبح توسط یک موتورسیکلت سوار با چسباندن یک بمب مغناطیسی در خیابان گل نبی تهران، میدان کتابی ترور شد.  ....🕊🕊🌸 یادش گرامی وراهش پررهرو وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin