*﷽*
#در_محضر_شهدا
شبی موقع خواب گفتم : خدایا علی من کجاست؟
خیلی دلم شکسته بود.داغ سه جوان بر دلم بود. شب خواب دیدم کنار نهر آب زلالی نشسته و کبوتری را به دست گرفته.
گفتم : مادرجان علی! اینجا چیکار می کنی؟
خندید و با خوشحالی گفت : مادر من منشی امیرالمومنین شده ام.
📚 : روز تیغ
#سردار_شهید_علی_ماهانی
#یاد_عزیزش_با_صلوات
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽*
#شهیدانه
خواب دیدم پیکر پاک علی آقا را در کرمان تشییع میکنند.
وقتی تابوت را به زمین گذاشتن ، رفتم و روی جنازه را کنار زدم. دست انداختم زیر سر علی آقا. سرش را بلند کردم سر از بدن جدا شد!!
من هم سرش را چند بار برداشتم و بوسیدم. هر بار که سرش را برای بوسیدن برمی داشتم ، از تن جدا میشد !!
اما وقتی دوباره در تابوت می گذاشتم به بدن می چسبید.
راوی : محمدحسین فتحعلی شاهی
📚 : روز تیغ
#سردار_شهید_علی_ماهانی
#یاد_عزیزش_با_صلوات
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin