eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
118.8هزار عکس
118.9هزار ویدیو
208 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
شرط مرخصی دادن به سربازهاش💛 هر وقت سربازهاش مرخصی می خواستن، در صورت امکان نه نمی آورد. 😊 ولی واسه شون یه شرط می ذاشت. می گفت:« بهتون مرخصی می دم به شرطی که وقتی رفتید خونه و پدر و مادرتون از دیدن تون خوشحال شدن، بگید برا شهادت من دعا کنن»😍 🌸 🥀
❣رفیق شهیدم چفیه ات را از سر شانه تکانی بدهی دل ما مثل دلت و می شود. ✍ خاطره از مادر شهید: 🔻 ارتباط خاصی با علی الخصوص شهید هادی داشت و با کتاب خیلی مانوس بود. 🌷دائم از شهادت می گفت و کتاب هایی که در مورد بودند برام می خرید تا مطالعه کنم. انگار دوست داشت ذهنم رو آماده کنه. 🌷 🍃🌹🍃🌹
حسین که می دانست فعالیت فرهنگی نیازمند پشتوانه مالی است در همان ١٨ سالگی فعالیت اقتصادی خود را آغاز کرد. ابتدا با اجاره مکانی پرورش مرغ محلی را شروع کرد. مدتی گذشت و حسین تصمیم به گسترش کار گرفت و علاوه بر پرورش مرغ، پرورش دام را هم آغاز کرد و سپس در کنار اینها کار کشاورزی را هم آغاز کرد. در کنار فعالیت اقتصادی و ایجاد اشتغال برای خود و دوستان حسین به تحصیل در دانشگاه هم می پرداخت. صبح ها تا ظهر مشغول تحصیل در دانشگاه بود و بعد بلافاصله به محل کار می رفت بعد از آن هم به مسجد می رفت و برگزاری جلسه.  حسین خستگی را هم خسته کرده بود. صبح ها از خانه بیرون می رفت تا آخر شب مشغول بود. هم و غم حسین مسائل فرهنگی جامعه بود.  وقتی می دید کسی از دوستان از فضای مسجد دور شده بسیار ناراحت می شد و برای بازگشتشان به فضای مذهبی تلاش می کرد. همیشه می گفت وقتی می بینم کسی از رفقا از فضای مذهبی دور می شود جگرم می سوزد. با وجود اینکه حسین در پرورش دام و طیور درآمد خوبی کسب می کرد اما همیشه آرزوی پوشیدن لباس پاسداری داشت، می گفت لباس پاسداری، لباس شهداست . دو سالی گذشت، حسین در ٢٠ سالگی جذب سپاه شد. دوره های تکاوری را پشت سر گذاشته بود. حالا دیگر حسین لباس پاسداری به تن داشت، همان لباسی که از نوجوانی و جوانی در آرزوی پوشیدن آن بود. محل خدمت حسین بعد از گذراندن دوره های اولیه اهواز بود. دیگر حسین از زادگاهش دور شده بود دیگر فضای کار در جلسات قرآن وجود نداشت. 📚مناسبت مرتبط: ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemel
❇️ از رفقای هم دروه ای با انتشار این عکس نوشت:🌱 "تقریبا همیشه را در همین حالت می دیدیم.با درحال کار بود و یا در حالت کار.🌱 ❇️اصلا برایش معنا و مفهوم نداشت.بدن ورزیده و آماده ای داشت.درست که همه خسته بودند شوخی های حسین گل می کرد و به همه می داد.👌 ❇️ حسین ماند برای بعد از شهادتش."🌱 🌼🍃 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
6⃣7⃣2⃣1⃣ 🌷 🔰حسین از همان سن کم در یاد گرفته بود که باید مزد بودن در این معنوی را به نحوی پرداخت کرد. از این رو همیشه حسین در جلسه و مسجد🕌 مسئول یک کار بود و وقتی کاری را می پذیرفت با علاقه و آنرا انجام می داد👌 🔰برای کسانی که حسین را در بین رفقا دیده بودند، جدیت در کار  تا این حد باور کردنی نبود. در نوجوانی گروه تئاتری🎭 را در مسجد راه اندازی کرد که نمایش های طنز آن روزها  هنوز هم در ذهن دوستان است. در همان سن کارهای و تدارکات جلسات را هم انجام می داد. 🔰حسین پس از طی کردن دوره تحصیلی ابتدایی و راهنمایی📚 رشته را انتخاب کرد و در دبیرستان شهید مطهری مشغول به تحصیل شد. حسین که چند سالی بود در جلسات مسجد حضور داشت👤 و به قول خودش باید حضور در این فضای فرهنگی را می داد برای تربیت نوجوانان بسیار می کرد. 🔰١٧ ساله بود📆 که جلسات کودکان حسینیه حبیب بن مظاهر و بعدها مسجد حضرت ابراهیم را عهده دار می شود. مدتی از حضورش در جلسات گذشته بود که می خواست بچه های جلسات را برای اردوی زیارتی ببرد که به علت مشکل مالی مسئولین مسجد🕌 حضرت ابراهیم پیشنهاد می دهند که به صلاح نیست❌ اردو برگزار شود. 🔰حسین هم می گوید من پیگیر کمک مالی و خیر می شوم. از ان ماجرا می گذرد و اردو برگزار می شود✅ بعد ها دوستان متوجه شده بودند که حسین برای اردو وام گرفته بود و تا سالها هنوز درگیر وام بود. 🌷 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
تقریبا همیشه حسین یا در حال ڪار بود و یا در حالت ڪار . اصلا خستگی برایش معنا و مفهوم نداشت . بدن ورزیده و آماده‌ای داشت . درست زمانی ڪه همه خسته بودند شوخی‌های حسین گل می‌ڪرد . شهید مدافع وطن ... 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای شفاعت شهید حسین ولایتی فر از زبان کسی که تجربه نزدیک به مرگ داشته در برنامه زندگی پس از زندگی شبکه ۴ 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
شهید حسین ولایتی فر صبح‌ها از خانه بیرون می‌رفت تا آخر شب مشغول بود. برادر شهید نقل می‌کرد: روزی به حسین گفتم «چقدر خودت را خسته می‌کنی، کمی استراحت کن». حسین در جواب به او می‌گوید که این بدن خمس و زکاتی دارد که باید پرداخت شود. 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
« افتخار نسل ما اینه که توی عصری زندگی می‌کنیم که قراره اسرائیل توی اون دوره به دست ما نابود بشه». 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin