بسم الله القاصم الجبارین
گفتی ڪہ با دلت غمِ هجـران چه می ڪند !؟ باد خزان ببین به گلستان چه میکند ... #شهید_مدافع_حـرم #ع
💢 #لاله_های_زینبی
در اول مهرماه سال ۱۳۴۶ در روستای آوه از توابع الموت چشم به جهان گشود ، پدرش در روستا دامداری و مادرش همانند تمام اهالی روستا خانهداری میکرد ، او دوران کودکی اش را در روستا سپری ڪرد و در کارهای کشاورزی و دامداری به کمک پدر میشتافت.
بعدها جهت ادامه تحصیل به کرج نزد خواهرش آمد همزمان با رزمندگانی که جهت حفظ کیان کشورمان به جبهه میرفتند به جبهه اعزام شد و نه ماه در جبههها ماند در همین ایام بود که برادرِ بزرگترش حاج داود رشوند به افتخار جانبازی نایل آمد، و او ڪہ در جهت ڪمک به برادرِ جانبازش از هیچ ڪمکی دریغ نمی ڪرد بعد از ازدواج و تشکیل خانواده ، ترجیح داد ، ڪنارِ خانواده برادرش در طبقه پایین منزل آنها سکنی گزیند.
او قبل از ازدواج به عضویت سپـاه در آمده بود و در رشته های مختلف غواصی ، چتر بازی ، دریانوردی دورههای تخصصی ویژهای گذرانده و همزمان تا مرحله کارشناسی ادامه تحصیل داد ، ادامه خدمت در سپاه پاسداران باعث ارتقاء درجه ایشان تا سرهنگی گردید.
در طی مدت عضویتش در سپاه ماموریت های زیادی را با موفقیت به سرانجام رساند ، او که فرمانده گردان امام حسین(ع) شهرستان کرج بود در اردیبهشت سال ۹۴ با کوله باری از تجربه عازم نبرد با داعش در کشور سوریه شد و بعد از سه ماه حضور در میدان جهاد به اصرار خانواده برای حضور در مراسم ازدواج دخترش مرداد ۹۴ به کشور بازگشت و برای بار دوم و آخرین ماموریت در تاریخ شانزدهم مهرماه ۹۴ مجددا راهی سوریه شد و در روز ششم آذر۹۴ طی حملهای که از طرف گروه تکفیری داعش صورت گرفت به فیض شهادت نائل آمد .
پیڪر مطهرش بعد از تشییع باشکوه در جوار مرقد امامزاده محمد(ع) کرج به خاک سپرده شد.
#شهید_سردار_عبدالرشید_رشوند
#سالروز_شهـادت🌹🕊🌹🕊🌹
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin