eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
122.7هزار عکس
128.3هزار ویدیو
212 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
●کنارشهرک محل زندگیمان باغ سبزے کاری بود،هر ازگاهی"حاج حمید"بہ آنجا سَری میزد بہ پیرمردی کہ آنجا مشغول کار بود کمک میکرد،یکبارازنماز جمعہ برمیگشتیم کہ حاج حمیدگفت: بنظرت سَری بہ پیرمردسبزی کار بزنیم از احوالاتش با خبر بشیم؟!مدت زیادی بود کہ به خاطر جابجایے خبری ازاو نداشتیم. زمانیکہ رسیدیم پیرمرد مشغول بیل زدن بود حاج حمیدجلورفت بعداز احوال پرسی،بیل را از او گرفت مشغول بیل زدن شد،پیرمرد سبزے کار چند دستہ سبزی بہ حاج حمید داد. ●سبزیها را پیش من آورد وگفت:این سبزیها را بجاے دست مزد بہ من داد. گفتم:ازخانمم میپرسم اگر نیاز داره بر میدارم.گفتم: نہ سبزی احتیاج نداریم. در ضمن شما هم کہ فی سبیل اللّه کار کردی.بعدازشهادتش یکی ازهمسایہ ها به پیرمردگفتہ بود کہ حاج حمید شهید شده. ●پیرمرد با گریہ گفته بود من فکرکردم اون آدم بیکارے است که بہ من کمک میکرد. اصلاً نمیدونستم شغلی بہ این مهمی داره و سردار سپاهہ... ✍راوی: همسر شهید 🌷 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🥀 ●کنارشهرک محل زندگیمان باغ سبزے کاری بود،هر ازگاهی" "بہ آنجا سَری میزد بہ پیرمردی کہ آنجا مشغول کار بود میکرد،یکبارازنماز جمعہ برمیگشتیم کہ گفت: بنظرت سَری بہ پیرمردسبزی کار بزنیم از احوالاتش با خبر بشیم؟!مدت زیادی بود کہ به خاطر جابجایے خبری ازاو نداشتیم. زمانیکہ رسیدیم پیرمرد بیل زدن بود حاج حمیدجلورفت بعداز احوال پرسی،بیل را از او گرفت مشغول بیل زدن شد،پیرمرد سبزے کار چند دستہ بہ حاج حمید داد. ●سبزیها را پیش من آورد وگفت:این سبزیها را بجاے دست مزد بہ من داد. گفتم:ازخانمم میپرسم اگر نیاز داره بر میدارم.گفتم: نہ سبزی احتیاج نداریم. در ضمن شما هم کہ فی سبیل اللّه کار کردی.بعدازشهادتش یکی ازهمسایہ ها به پیرمردگفتہ بود کہ حاج حمید شده. ●پیرمرد با گریہ گفته بود من فکرکردم اون آدم است که بہ من کمک میکرد. اصلاً نمیدونستم شغلی بہ این مهمی داره و سپاهہ... ✍راوی: همسر شهید ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽* شهید تقوی در جبهه دعای ابوحمزه ثمالی را از حفظ در قنوت نمازش میخواند. همیشه نشسته می خوابید و پایش را دراز نمی کرد. یک بار از او پرسیدم: حاج حمید، چرا این کار را انجام می دهید؟! جواب داد : در محضر چه کسی بخوابیم؟ ما اینجا با بهترین بندگان خدا زندگی می کنیم. من پایم را جلوی شما دراز کنم!؟ شهیدی که داعش را از کربلا و شهر حله به عقب راند تا امنیت مسیر پیاده روی اربعین تامین گردد. 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💌 ✍کنارشهرک محل زندگیمان باغ سبزے کاری بود،هر ازگاهی"حاج حمید"بہ آنجا سَری میزد بہ پیرمردی کہ آنجا مشغول کار بود کمک میکرد،یکبارازنماز جمعہ برمیگشتیم کہ حاج حمیدگفت: بنظرت سَری بہ پیرمردسبزی کار بزنیم از احوالاتش با خبر بشیم؟!مدت زیادی بود کہ به خاطر جابجایے خبری ازاو نداشتیم. زمانیکہ رسیدیم پیرمرد مشغول بیل زدن بود حاج حمیدجلورفت بعداز احوال پرسی،بیل را از او گرفت مشغول بیل زدن شد،پیرمرد سبزے کار چند دستہ سبزی بہ حاج حمید داد. ✍سبزیها را پیش من آورد وگفت:این سبزیها را بجاے دست مزد بہ من داد. گفتم:ازخانمم میپرسم اگر نیاز داره بر میدارم.گفتم: نہ سبزی احتیاج نداریم. در ضمن شما هم کہ فی سبیل اللّه کار کردی.بعدازشهادتش یکی ازهمسایہ ها به پیرمردگفتہ بود کہ حاج حمید شهید شده. ✍پیرمرد با گریہ گفته بود من فکرکردم اون آدم بیکارے است که بہ من کمک میکرد. اصلاً نمیدونستم شغلی بہ این مهمی داره و سردار سپاهہ... 🎤راوی: همسر_شهید 🌷 یاد عزیزش با صلوات 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
●کنارشهرک محل زندگیمان باغ سبزے کاری بود،هر ازگاهی"حاج حمید"بہ آنجا سَری میزد بہ پیرمردی کہ آنجا مشغول کار بود کمک میکرد،یکبارازنماز جمعہ برمیگشتیم کہ حاج حمیدگفت: بنظرت سَری بہ پیرمردسبزی کار بزنیم از احوالاتش با خبر بشیم؟!مدت زیادی بود کہ به خاطر جابجایے خبری ازاو نداشتیم. زمانیکہ رسیدیم پیرمرد مشغول بیل زدن بود حاج حمیدجلورفت بعداز احوال پرسی،بیل را از او گرفت مشغول بیل زدن شد،پیرمرد سبزے کار چند دستہ سبزی بہ حاج حمید داد. ●سبزیها را پیش من آورد وگفت:این سبزیها را بجاے دست مزد بہ من داد. گفتم:ازخانمم میپرسم اگر نیاز داره بر میدارم.گفتم: نہ سبزی احتیاج نداریم. در ضمن شما هم کہ فی سبیل اللّه کار کردی.بعدازشهادتش یکی ازهمسایہ ها به پیرمردگفتہ بود کہ حاج حمید شهید شده. ●پیرمرد با گریہ گفته بود من فکرکردم اون آدم بیکارے است که بہ من کمک میکرد. اصلاً نمیدونستم شغلی بہ این مهمی داره و سردار سپاهہ... ✍راوی: همسر شهید 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
●کنارشهرک محل زندگیمان باغ سبزے کاری بود،هر ازگاهی"حاج حمید"بہ آنجا سَری میزد بہ پیرمردی کہ آنجا مشغول کار بود کمک میکرد،یکبارازنماز جمعہ برمیگشتیم کہ حاج حمیدگفت: بنظرت سَری بہ پیرمردسبزی کار بزنیم از احوالاتش با خبر بشیم؟!مدت زیادی بود کہ به خاطر جابجایے خبری ازاو نداشتیم. زمانیکہ رسیدیم پیرمرد مشغول بیل زدن بود حاج حمیدجلورفت بعداز احوال پرسی،بیل را از او گرفت مشغول بیل زدن شد،پیرمرد سبزے کار چند دستہ سبزی بہ حاج حمید داد. ●سبزیها را پیش من آورد وگفت:این سبزیها را بجاے دست مزد بہ من داد. گفتم:ازخانمم میپرسم اگر نیاز داره بر میدارم.گفتم: نہ سبزی احتیاج نداریم. در ضمن شما هم کہ فی سبیل اللّه کار کردی.بعدازشهادتش یکی ازهمسایہ ها به پیرمردگفتہ بود کہ حاج حمید شهید شده. ●پیرمرد با گریہ گفته بود من فکرکردم اون آدم بیکارے است که بہ من کمک میکرد. اصلاً نمیدونستم شغلی بہ این مهمی داره و سردار سپاهہ... ✍راوی: همسر شهید 🌷 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin