...🏴
همیشه عادت به چله گرفتن داشت ...
این بار قبل از ماه محرم به قصد شهادت چله زیارت عاشورا گرفته بود و من از نیتش بیاطلاع بودم تا اینکه یک روز که با هم به گلزار شهدا رفتیم کنار قبر عموی شهیدم لب به سخن باز کرد با اشاره به قبر عمویم گفت:
من هم روزی اینجا میخوابم چقدر خوب است که در بین شهدا جایی داشته باشیم ...
مثل اینکه میخواست وصیت کنه بار سفر را بسته بود این بار خیلی جدی حرفهایش را برایم گفت:
«اگر روزی به مرگ عادی جان دادم بدان که نتوانستم برای امام زمانم مفید باشم این تن بیارزش لیاقت خاک را هم ندارد پس چه بهتر که انسان با شهادت این دنیا را ترک کند»
دلم لرزید... پاهایم سست شده بود اشک از گوشه چشمانم جاری شد کنار قبور شهدا نشستم و گریه کردم...
وقتی حال مرا دید دیگر حرفهایش را ادامه نداد با خنده گفت «خانم بادمجان بم آفت ندارد حالا این دل هست که آرزو دارد»
در روزهای سخت کرونا دائم نجوا میکرد کربلا کربلا ما داریم میآییم و میگفت:
اربعین انشاالله کربلا....
با همین نجواها رزق شهادتش را در روز اول محرم از اربابش امام حسین گرفت...
#شهید_محمد_جواد_حسیندوست
#شهدای_فارس
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin