در محضر شهدا
مناجات شبانه ، خلوت با خدا
یک شب بیدار شدم دیدم کسی در اتاق نیست! رفتم بیرون.
چون معمولا" صابون در دستشویی نبود کورمال کورمال به داخل تدارکات دسته رفتم.
ناگهان یکه خوردم.
پشت کارتن های تغذیه قامتی بلند ولی خمیده با گردنی کج دیدم. رفتم داخل.
زیر نور مهتاب چهره ملتهب و گریان و دستان به التماس بلنده شده شادکام نمایان شد.
مدتی نشستم و با صدای ناله گریه مسعود همنوا شدم.
در قنوتش داشت تند تند با اشک و ناله مناجات شعبانیه را از حفظ می خواند. و اشک میریخت.
دیگر نیازی به صابون نبود شسته شده بودم و پاک ...!!!
#شهید_مسعود_شادکام
شادی روح مطهرش صلوات
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin