توی چشم بروجردی زل زده بود
و هر چه از دهانش در می آمد می گفت.
بهش سلام کرد
عوض جواب سلام گفت:
من تحمل سلام و جواب آدم کش رو ندارم.
تو اومدی کردستان کشتار راه بندازی!
خون اینهمه بی گناه گردن توئه.
اصلا چی از جون مردم می خوای ؟!
کی تورو گذاشته اینجا ...
بروجردی دردش را می دانست.
میفهمید منظوری ندارد
و اتفاقی که برایش افتاده، غیر قابل تحمل بوده
سکوت کرده بود و لبخند می زد ...
می خواست آرامش کند
که طرف جلوی چشم نیرو هایش
دستش را بالا برد و
سیلی محکمی به صورت بروجردی زد ....
خون خون بچه ها را میخورد.
خواستند باهاش درگیر شوند که حاجی اجازه نداد
صورت جوان را بوسید و بردش سمت محراب
گفت: من دعا میکنم، شما آمین بگید.
خدایا به مقربان درگاهت
اگر ما دچار اشتباه شدیم مارو هدایت کن
اگر هم قابل هدایت نیستیم
از میون بردار ...🙂🌱
نام شهید: محمد بروجردی
تاریخ تولد: سال 1333
محل تولد: دره گرگ، بروجرد
محل شهادت: سه راهی مهاباد. نقده
تاریخ شهادت: سال 1362
مزار: بهشت زهرا (س)
🍃🕊 ...
#شهیدمحمدبروجردی
#کتابخودسازیبهسبکشهدا
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
هر پدری آرزوی دامادی پسرش را دارد؛
من هم مستثنی نبودم، از این آرزو
بهش گفتم:
بابا جون چرا ازدواج نمیکنی؟!
خب توهم مثل بقیه ازدواج کن، دیر میشه ها ...
گفت:
چشم، ان شاءالله هر وقت جنگ تموم شد
و برگشتیم، ازدواج میکنم.
ول کنش نبودم؛
هر بار می آمد،
موضوع ازدواج را پیش می کشیدم و می گفتم:
دلم میخواد تا زندم دامادیت رو ببینم.
امّا یک کلام بیشتر جواب نمیداد، حالا زوده
پیش خودم فکر می کردم ...
شاید مشکل انتخاب دارد
به شوخی گفتم:
اگه توی انتخاب دختر مشکل داری،
به دخترایی که از مدرسه بیرون میان نگاه کن.
هر کدوم رو پسندیدی بگو برات بریم خاستگاری!
با شنیدن این حرف، عرق سرد روی پیشانی اش نشست.
سرش را پایین انداخت و گفت:
چشمی که بخاد به دختر مردم نگاه کنه
با انگشت بیرون میارم و زیر پا له ش میکنم :))"✨
#شهیدعبداللهشهروی
#فرماندهگردانامامسجاد
#شهادتعملیاتکربلای5
📚 #کتابخودسازیبهسبکشهدا
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
هر پدری آرزوی دامادی پسرش را دارد؛
من هم مستثنی نبودم، از این آرزو
بهش گفتم:
بابا جون چرا ازدواج نمیکنی؟!
خب توهم مثل بقیه ازدواج کن، دیر میشه ها ...
گفت:
چشم، ان شاءالله هر وقت جنگ تموم شد
و برگشتیم، ازدواج میکنم.
ول کنش نبودم؛
هر بار می آمد،
موضوع ازدواج را پیش می کشیدم و می گفتم:
دلم میخواد تا زندم دامادیت رو ببینم.
امّا یک کلام بیشتر جواب نمیداد، حالا زوده
پیش خودم فکر می کردم ...
شاید مشکل انتخاب دارد
به شوخی گفتم:
اگه توی انتخاب دختر مشکل داری،
به دخترایی که از مدرسه بیرون میان نگاه کن.
هر کدوم رو پسندیدی بگو برات بریم خواستگاری!
با شنیدن این حرف، عرق سرد روی پیشانی اش نشست.
سرش را پایین انداخت و گفت:
چشمی که بخواد به دختر مردم نگاه کنه
با انگشت بیرون میارم و زیر پا له ش میکنم :))"✨
#شهیدعبداللهشهروی
#فرماندهگردانامامسجاد
#شهادتعملیاتکربلای5
📚 #کتابخودسازیبهسبکشهدا
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin