eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
121.4هزار عکس
124.4هزار ویدیو
208 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
مدافع حرم الان که فکر میکنم میبینم درسته که خدا تقدیر انسان را از اول میدونه حمید آقا وقتی به دنیا اومد پانزدهم ماه رمضان بود و من نیز روزه بودم وبا زبان روزه ایشان متولد شدن شاید همان موقع هم خدا میخواست همدردی با گرسنگان را به او آموزش بده همینطور هم بود همیشه قبل از اینکه کامل سیر شود از سر سفره کنار می رفت و همیشه به فقیران کمک میکرد 🎤 راوی: مادر شهید
*﷽* انگار دو روح بودند در یک بدن، احمد و مهدی را می گویم و حالا یکی از آن دو (مهدی)شهید شده بود و دیگری جامانده بود و بی سر و سامان. احمد دیگر دست و دلش دنبال هیچ کاری نمی رفت، مزاری هم نبود تا احمد دلتنگی هایش را بر سر مزار ببرد، در گوشه ای می نشست و اشک می ریخت. شب ها که خواهر برای پانسمان زخم هایش به اتاقش می رفت می دید احمد بر روی سجاده نشسته و گریه می کند تا دلش از فراق مهدی آرام شود مهدی سال ۶۳ در عملیات خیبر آسمانی شد و جنازه اش هم برنگشت احمد بهمن ماه ۶۴ پرواز کرد تا بهشت ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*﷽* یار محبوب و دوست داشتنی سردار سلیمانی عارف لشکر ثارالله کرمان شهیدی که حاج قاسم اصرار داشت و وصیت کرد کنار او دفن شود خاطره ای ماندگار از شهید یوسف اللهی از زبان سردار سلیمانی شب جمعه یاد امام و شهدا صلوات ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽* راه شهید ، عمل شهید چند دقیقه قبل از اذانِ مغرب با عجله از خونه خارج شد. پرسیدم: حسین! کجا میری با این عجله؟ همونطور که داشت می‌رفت، گفت: «با یه نفر قرارِ ملاقات دارم» این رو گفت و رفت... از برادرش پرسیدم: کجا می‌رفت با این عجله خندید و گفت: « رفت مسجد جامع تا نمازش رو اولِ وقت بخونه » فهمیدم اون کسی‌که میگه باهاش قرار ملاقات دارم، خداست... " " لشکر ثارالله کرمان با این ستاره ها راه را می توان شناخت ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
در محضر همسران شهدا زهرا گاهی دلتنگ پدر می‌شد. از من می پرسید چرا بابا نمیاد خونه؟ چرا نمیاد منو بغل کنه؟ دلم براش تنگ شده... می‌گفتم بابا شهید شده و رفته تو آسمونا، رفته بهشت... می‌گفت مامان، من بال می‌خوام که باهاش بتونم برم تو آسمونا تا بهشت. می‌گفتم دخترم ما باید خیلی خوب باشیم تا بتونیم بریم بهشت... تو برنامه‌ی ماه من، زهرا چند بار نگاهش به عکس بابا خیره شد. بعد از برنامه ازش پرسیدم:« دخترم! موقع برنامه به چی نگاه می‌کردی؟» گفت:« به عکسِ بابا» گفتم:« قشنگ بود؟» گفت:« بله مامان، من فکر کردم اونجا بهشته، می‌خواستم برم پیش بابا، اما نمی‌دونستم از کجا باید برم....» همسر شهید مدافع حرم ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽* شب عید بود همه خانواده دور هم جمع بودند.چون اکثرا فرهنگی بودیم،هر کدام یک سکه از طرف اداره به عنوان عیدی گرفته بودیم. حسین هم از منطقه آمده بود.آن شب خیلی از جبهه ورزمندگان صحبت کرد.در آخر گفت همه سکه هایشان را برای جنگ بدهند. کسی مخالفت نکرد.هر کس سکه خود را آورد و به او داد.وقتی سکه مرا گرفت حرف جالبی زد که هیچ وقت از ذهنم نمی رود. گفت:سکه را بده به من نگو سکه را دادم به حسین ، بگو سکه را دادم به خدا. بگذار نیتت خالص باشد.اگر به جبهه ها کمک می کنی در واقع با خدا معامله می کنی. 📕:نخل سوخته 🌷عارف لشکر ثارالله کرمان ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽* راه شهید ، کلام شهید چنان با شهدا عجین بود که در سخنرانی هایش می گفت: من با شهدا راه می روم و می خوابم و این آسایشی را که برای من ، شهیدان به وجود آورده اند هرگز نخواهم گذاشت پرچم یا مهدی ادرکنی ، آن ناله های رزمندگان در نماز شب وهنگام شب عملیات زمین بماند. 📘 : مدافعان حرم ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
همیشه تعقیبات نمازش را با شور و حال عجیبی می خواند و همیشه در حال نماز و تعقیبات آن، گونه هایش از نم چشمانش خیس بود. حاج قاسم سلیمانی می گفت: هر گاه که می خواستم حالم عوض شود و روحیه بگیرم وارد سنگر اطلاعات عملیات می شدم و پشت سر شهید نماز می خواندم." " " ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
یکسال بعد از شهادت محمودرضا بهم پیام داد و نوشته بوداز همرزمای محمود بود : می گفت : «البارحه ائتالی محمود فی النام» دیشب محمود اومد به خوابم... . «و رئیته یقره القرآن» و دیدمش که داشت قرآن میخوند... . بغلش کردم، بغلم کرد... بوسیدمش، من رو بوسید... . به من گفت: چون من رو نمیبینی از من دوری نکن... ... یادت میاد هنگام نبرد یادم کردی؟! به چشم بهم زدنی اومدم پیشت و نجاتت دادم!! . «وقال لی اتذكر عندما مرضت فی البیت؟؟ انا كنت حاضر عندك، واقره الدعاءلك...» و گفت: یادت میاد تو خونه مریض بودی؟ من پیشت بودم و برا شفات دعا میکردم... . «قلت لهواین انته الان؟» بهش گفتم: الان کجایی؟! . «قال لی: انامع اصحاب الحسین...» . گفتم: من به نیتت گوسفند قربونی کردم و دادم به فقرا! و گفت: آره... بهم رسید... . گفتم چرا میخندی؟ . «قال لانی: لاحتاج الثواب قسمت الثواب لكم...» به من گفت: من به ثواب احتیاج ندارم، ثواب را برای شما قسمت کردم... ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
هوشیار باشید، همان‌طور كه امام عزیزمان فرموده‌اند خطر برای اسلام  بیشتر از داخل است، تا خارج پس مواظب باشید. اگر در صحنه باشید و  وحدت كلمه شعار شما باشد، خطر شما را تهدید نخواهد كرد. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽* برادران شهید ۹۴/۴/۲۲ خیلی صبـــور و مهربون بودن، اززمانی که بچه ها نوزاد بودند میگفتند که هر جـــــایی برای عزاداری آقا امام حســین علیه السلام میرید این بچه ها رو هم با خودتون ببرید، چون بچه وقتی بدنیا میاد از روز اول متوجه همه چیزهستش ومن خیلی دوست دارم بچه ها ازهمین الان بادین ومذهب خودشون آشناباشندوخوب درکش کنند همیشه احترام همه رونگه میداشتن براشون بزرگ و کوچیک نداشت میگفتند همه دارای شخصیت هستند وباید احترامشون رونگه داریم بچه هاروخیلی دوست داشت میگفت بچه هاروح پاکی دارندکه آدم روبه خدا نزدیکتر میکنن من هیچوقت ندیدم درمقابل پدرومادرشون پاهاشون رودرازکنندخیلی مودب وبااحترام باهاشون صحبت میکرد. 🎤 راوی: همسر شهید ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽* شهیدان را کجا ما می شناسیم شهیدان را شهیدان می شناسند سردار شهید محمد نصراللهی در نگاه سردار سلیمانی: شهید نصراللهی جانشین ستاد لشکر ثارالله از اون بچه های مخلص و بی ریا بود ساعت دو نیمه شب بود که خط پدافند ما درخواست مهمات فوری کرد سراسیمه وارد سوله شدم دیدم محمد با چشمانی خون گرفته نشسته و داره بندهای پوتین خود را باز میکنه که استراحت کند به او گفتم پوتین ها را در نیاور پاشو که اوضاع خیلی خرابه گفت چشم فورا پوتین ها را بست و برخاست و با ماشین مهمات به راه افتاد بعد از رفتن او به من گفتند که شهید نصراللهی سه شبانه روز هست که نخوابیده و پس از آن هم سه شبانه روز بین ما نبود نفهمیدم بالاخره استراحت کرد یا نه؟ ولی خلاصه سه روز بعد برای همیشه پرواز کرد که آرام بخوابد 🕊 ادامه دارد................. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*﷽* گاهے یڪ آنقدر مهربان است ڪہ چشم هرگز نمیکند گاهے یڪ آنقدر مهربان است ڪه زمان حرفش نمیشود و گاهے آنقدر عزیز است ڪه قلب رهایش نمیکند... ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽* فاطمه‌حلما جان! دِتِر (دختر) بابا، ❤️دوستت دارم، دوستت دارم💞 ، بدان که بابا رفته است، تا تو و امثال تو در امنیت و آرامش در خاک خود قدم بگذارید و بدان که ناموس شیعه در واقع ناموس خودمان است، تکلیف ما این است که از ناموس شیعه دفاع کنیم و جان خود را در این راه بدهیم و از تو می‌خواهم که در سنگر خود که همان توست، بمانی و بایستی و مقابله کنی تا پرچم اسلام و تشیع همیشه پیروز و سرافراز بماند. 💠قسمتی از رضا حاجي زاده تاریخ شهادت : ٩۵/٢/١٧ 🌷 شهادت : خان طومان سوریه ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽* 👈برای چه میخواهی به سوریه بروی؟؟ دلیل اولش اینکه اگر ما آنجا نجنگیم ، بعدها باید در ایران مقابل تکفیری ها بجنگیم. دلیل دومش این است که شیعه یک بار از غفلتش ضربه خورده. یک بار امام حسین(علیه السلام) را تنها گذاشته . الان هم اگر به فریاد کمکی که آنجا بلند است جواب ندهد باز ضربه می خورد. یک تجربه مگر چند بار باید تکرار شود؟! ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽* هر عیدی که می رسید سریع خبرم می کرد تا برویم النگویی ، انگشتری یا زیوری بخریم ... و من هر بار این جواب را داشتم : بیشتر از این زمین گیرم نکن. چشم هایت به قدر کافی بال و پرم را بسته. و او هر بار می خندید و مجنونم می کرد و می گفت ، اگر جز این می گفتی مایه ی حیرتم بود.... به روایت همسر مدافع حرم مدافعان حرم ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽* روز عقد حسین ، حاج قاسم آمد و به ما گفت : چرا مراسم عقد و عروسی را با هم نمی گیرید ما هم مراسم عقد وعروسی را با هم برگزار کردیم. شام عروسی رو که می خواستیم بدهیم ، حاج قاسم گفت : فردا یک گروهان به جبهه اعزام می شوند چه خوب است امشب دعای توسل بر گزار کنیم و بعد شام را تقسیم کنیم. حتی دامادی حسین هم با فضای معنوی و روحانی با توسل به ۱۴ معصوم برگزار شد. 🎤 راوی : برادر شهید ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
شخصیت متفاوت و خاصی داشت گاهی حاج قاسم برای بازدید به منطقه می آمد میگفتیم: مرتضی تو هم برو یک عکس با سردار بگیر! می گفت: حالا وقت برای عکس گرفتن زیاد است قصد ظاهرسازی نداشت واقعا به این کارها علاقه ای نداشت ... حتی وقتی فرماندهان دیگر برای بررسی منطقه می امدند به دلایل مختلف به قسمت های دیگر شهر می رفت.. میگفتیم: تو به منطقه تسلط داری بهتر است بمانی و راهنمایی کنی می گفت: دوستان عراقی هستند...آن ها بهتر از من منطقه را می شناسند هیچ وقت این روحیاتش را درک نکردیم... "شهید مرتضی حسین پور" ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
پنچ نفر سربازها با همدیگه درگیر شدید لفظی وبحث و بی احترامی شد و هیچکدوم کوتاه نمیومدن . جلورفتم گفتم:برید سرکارتون ،خجالت بکش، این چه طرز حرف زدنه ؟ یه باره شهیدحاج حسین ازدرب حسینیه اومد بیرون تا این صحنه را دید گفت:آقایون من یه سوال دارم هرکس جواب بده تشویقی میدمش . سربازها صداشون قطع شد تک تک سلام کردن و احترام نظامی . گفت آیه شریفه(ولاتنابزو بالالقاب....) کدوم سوره هست ومعنیش چیه!!!؟؟؟همه ساکت بودند،یکیشن گفت: ببخشید جناب سرهنگ، وزد زیرگریه، یکی دیگه به لهجه مشهدی گفت آهان مو مودونم فهمیدوم ، معنی آیه را گفت، بقیه شروع کردند از همدیگه عذرخواهی و اینکه اشتباه کردیم، و منم حیرون که روش امر به معروف چقدر فرق داره و من کجا و اون کجا، صدا زد دعام کنید ورفت، فرداش هم همشون را نفری دو روز مرخصی تشویقی داد، سردار‌ شهید مدافع حرم 🌷شهید حاج حسین رضایی🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin