eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
121.4هزار عکس
124.4هزار ویدیو
208 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه پیشنهاد عالی.... هر وقت دلتون گرفته بود و دلتنگ شهدا شدید برید یه گوشه دنج و این کلیپ رو نگاه کنید... التماس دعا...
یاد آن داغ بزرگ چون رهند از دست خود دستی زنند چون جهند از نقص خود رقصی کنند ساعت دلتنگی به وقت شهادت
رفقا ، تا شهید نباشیم ، شهید نمیشویم... همین ساعت و همین شب بود که بزرگ مردی خدایی جام شهادت را نوشید و در آغوش اربابش حسین آرام گرفت... و پس از او دیگر آرام نگرفتیم... تو همان داغی هستی که تا زنده ایم در دلمان باقیست...
🔴 🔵 ساعت ۱:۲۰ دقیقه شب جمعه هر هفته برایمان تا ابد تلخ و فراموش نشدنی خواهد بود ما خواب بودیم فرمانده بیدار بود... شاید این ساعاتیه که حاج قاسم به ارباب میگه ساعات آخر است گدا را حلال کن.
❣ خودت گفتی که وعده در است بهــ🌺ـار آمد دلم در است... بهار هر کسی عید است و بهار عاشقان♥️ دیدار است 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃
✋💐 🍃🌼 او حاضر و ما منتظران پنهانیم. 🍃🥀هر چند که از غیبت خود میخوانیم. 🍃🌼 با این همه ای روشنی جاویدان. 🍃🌸 تا فجر فرج منتظرت می مانیم. ➖🔝🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂🔝➖
غم هجر تو دارم، یک زمان از وصل شادم کن چه باشد غم برآید، من زمانی شادمان باشم؟
جلساتی که نه داشت نه با انواع شیرینی و میوه و نه آدمهای پر ادعا اما بازدهی داشت در حد اعلا
😭💔😔 از سنگر حق شیر شکاران همه رفتند مستانِ میِ  همه رفتند غم نامه بُوَد ناله ی پُرسوز شهیدان ما با که نشینیم که یاران همه رفتند.. حاج همت هوامو داشته باش رفیـــق😔💔 یادش با صلوات 🍃🌷🍃🌹🍃🌸🍃🌺🍃🌻🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سال ۶۱ حرم حضرت زینب(س) به یاد سردار جاویدالاثر سپاه محمد رسوالله‌(ص) دمشق برای شیعه 1400 سال است که دم است و عشق خونهای شیعیان همچنان به دنبال قافله عشق از کربلا تا دمشق در جریان است تا روزی که ندای "اَنا طالِب بدم المقتول بکربلا" بلند شود... 🌺
🔴اهتمام حاج احمد متوسلیان،فرمانده لشکر به استفاده از واژگان فارسی 🍃🌸سردار مجتبی عسگری : «پاوه که بودیم،حاج احمد صبحها بعد از نماز ما را به ارتفاعات شهر می‌برد و توی آن برف و یخبندان باید از کوه بالا می‌رفتیم.بالا رفتن از کوه خیلی سخت بود،آن هم صبح زود.اما پایین آمدن راحت بود؛ روی برفها سُر می‌خوردیم و ده دقیقه‌ای برمی‌گشتیم.حاج احمدهمیشه روی پلی که کنار کوه بود با یک جعبه خرما می‌ایستاد و به بچه‌ها خسته نباشیدمی‌گفت و از آنها پذیرایی می‌کرد. یکبار که در حال برداشتن خرما بودم، گفتم «مرسی برادر» گفت:«چی گفتی؟» فهمیدم چه اشتباهی کردم،گفتم: «هیچی گفتم دست شما دردنکنه.» گفت:«گفتم چی گفتی؟» گفتم:«برادر گفتم خیلی ممنون» دوباره گفت: «نه اون اول چی گفتی؟»من که دیگر راه برگشتی نمی‌دیدم،گفتم: «خرما را که تعارف کردین گفتم مرسی» گفت: «بخیز!!!!» 🍃🌸سینه خیز رفتن در آن شرایط با آن سرما و گل و برف ساعت 8 صبح،واقعاً کار دشواری بود.اما چاره‌ای نبود بایداطاعت امرمی‌کردم. بیست متری که رفتم،دیگر نتوانستم ادامه بدهم.انرژی‌ام تحلیل رفته بود.روی زمین ولو شدم و گفتم:«دیگه نمی‌تونم» حاج احمد گفت: «باید بری» گفتم: «نمی‌تونم، والله نمی‌تونم»،بعد با ضربه‌ای به پشتم زدکه نفهمیدم ازکجاخوردم! ظهرکه همدیگر را دوباره دیدیم گفتم:«حاج احمد اون چکاری بودکه شما بامن کردی؟مگه من چی گفتم بخاطر یک کلمه برای چی منو زدین؟» 🍃🌸گفت: مایک رژیم طاغوتی را با فرهنگش بیرون کردیم. ما خودمون فرهنگ داریم. زبان داریم. شما نباید نُشخوار کننده کلمات فرانسوی و اجانب باشید بجای این بگو پدرت روخدا بیامرزه
غم که از حد، بگذرد دل، حسِ پیری می‌کند سن هر کس را ... غمش اندازه‌گیری می‌کند ...
Hamed_Zamani_Shahre_Baran_190118133032.mp3
3.85M
شهر بارون حامد زمانی مناجات با (عج) نبودی و هزار دفعه زمین خوردم😔 ....
جوانی از تبار حیدر
خدای مـن می گویند ڪه ابتدای صبح رزق بندگانت را تقسیم می کنی می‌ شود رزق من امـروز رفاقتی باشـد از جنـس شھیدان باعطـر شھـادت. 🕊شهدای سـر افراز خان طومان ✨ روز تون نورانی به برکت صلوات بر محمد و آل محمد✨ 🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸وقتی به فرودگاه دمشق رسیدند هواییِ حسین شدند... بی تاب! از آن تعداد ۱۶نفرشان در شهید شدند... وحالا خانواده ها بی قرارند.‌‌. " سالروز اعزام شهدای خانطومان"
دو شهید غریب
بسم الله القاصم الجبارین
دو شهید غریب
دو شهید غریب 🔴اگر گذرتان به بهشت زهرا تهران افتاد حتما ''بر سر مزار این دوقلوها'' بروید! ❤❤ *برادران دو قلویی که غریبانه، هیچ‌گاه مادر و پدری زائر مزارشان نبوده است!! قصه مظلومانه این دو برادر را با هم بخوانیم.... ثابت و ثاقب شهابی نشاط را کسی نمیشناخت. عملیات مسلم ابن عقیل در منطقه سومار اولین‌باری بود که آنها پا به جبهه گذاشته بودند. تا اینکه در سال 61 در اوج سالهای جنگ ایران و عراق ناگهان تبدیل به امدادگران خستگی ناپذیر گردان سلمان شدند. همرزمان این دو شهید می‌گویند وقتی نامه‌ به خط مقدم می‌آمد، معمولاً ثابت و ثاقب غیبشان می‌زد! یک‌بار یکی از رزمندگان متوجه شد که وقتی همه گرم نامه خواندن هستند و خبر سلامتی خانواده و عکس‌هایشان را با وجد نگاه میکنند، دوقلوها دست در گردن هم در کنج سنگر، های های گریه می‌کنند! این رزمنده میگوید بعدها که موضوع را جویا شدیم، فهمیدیم آنها بی‌سرپرست هستند. هر بار دل‌شان می‌شکند که کسی آنسوی جبهه چشم انتظارشان نیست. عکس‌های کودکی و زنبیل قرمزی که در آن سر راه گذاشته شده‌اند را بغل کرده گریه می‌کنند. جنگ شوخی بردار نیست. رحم ندارد... زن و شوهر و بچه نمیشناسد... برادر نمیشناسد... این را نمیفهمد که وقتی از دار دنیا فقط و فقط یک برادر داری یعنی چه.... جنگ بی رحم است و اینطور میشود که کمی بعد ثاقب، به دلیل مجروحیت های ناشی از جنگ شهید میشود و برادرش که فقط با چند ثانیه اختلاف از او به این دنیا آمده را تنها میگذارد. چیزی نمیگذرد که برادرش هم دوری او را تاب نمی آورد و بر اثر استنشاق گازهای شیمیایی او هم شهید میشود. روزی شخصی ثاقب و ثابت را پشت به یکدیگر داخل آن زنبیل کوچک قرمز رنگ گذاشته بود و زیر شرشر باران کنار درب ورودی بهزیستی رهای‌شان کرده بود. حال درد نان بود یا درد جان،کسی نمی‌دانست. از آن پس بود که آن زنبیل کوچک شد تنها یادگاری از مادر ندیده‌شان. ثاقب و ثابت سالها از کرمانشاه و غرب کشور گرفته تا اهواز و خرمشهر، به هر کجا که اعزام می‌شدند، در درون ساکشان اعلامیه‌هایی را به همراه داشتند که عکسی از دوران کودکی‌شان، به همراه دست نوشته‌ای بود که به در و دیوار شهرها می‌چسبانیدند: "مادر، پدر! از آن روز که ما را تنها در کنار خیابان رها کردید و رفتید سالها میگذرد. حال امروز دیگر ما برای خودمان مردی شده‌ایم ولی همچنان مشتاق و محتاج دیدار شماییم..." اما هیچگاه روزی فرا نرسید که قاب عکسی باشد و عکسی از ثاقب و ثابت و خانواده‌شان در کنار یکدیگر. اما از شیرخوارگاه تا آسمان برای این دو برادر راه طولانی و پر پیچ و خمی نبود... آنچه که امروز از ثاقب و ثابت شهابی نشاط باقی است، ۲ قبر مشکی رنگ شبیه به هم و در کنار هم در قطعه ۵۰ گلزار شهدای بهشت زهرا(س) است. اگر چنانچه گذارمان به گلزار شهدای بهشت زهرا افتاد، جایی ما بین قبور قطعه ۵۰، ردیف ۶۷، شماره ۱۹ وردیف ۶۶ شماره ۱۹، دو برادر شهیدی آرام کنار یکدیگر خفته اند که شب‌های جمعه، هیچ‌گاه مادر و پدری زائر مزارشان نبوده است! و سخت چشم به راهند... دوستان‌ اگر‌ رفتید‌ بهشت‌ زهرا‌ سر‌مزار‌این‌ دو شهید‌ حتما‌ برید. خیلی غریبند. هیچ کس را ندارند ولی به‌ گردن‌ تک‌تک‌ ما‌حق‌دارند... لطفا برای شادی روح همه ی درگذشتگان که دستشان از دنیا کوتاهه یه صلوات بفرستید... مخصوصا برای این دوتا بردار 🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹 🌷روحشون شاد و یادشان گرامی باد 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🔴 تا ظهور مهدی فاطمه راه ادامه دارد ... که با سپاهی از شهیدان خواهد آمد ... انقلابی که انسان ساز است، همیشه برای فقدان هایش چاره دارد از رازهای استمرارحرکت انقلاب پرحادثه و پر فراز وفرود ایران همین است. حرکت انقلاب ادامه دارد مراقب باشیم ازقافله جانمانیم
✍سهرابِ سلیمانی برادر سردار دلها : حاج قاسم خیلی آدم عاطفی بود، ایشان هم فردی جدی و هم بسیار مهربان و عاطفی بود. میزان رابطه ایشان با بچه‌های شهدا خیلی نزدیک است و برای حاج قاسم فرقی ندارد که فرزند شهید مربوط به کدام جناح است. ‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
✍ سردار سلیمانی : بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص) 🇮🇷 ‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
شرط مرخصی دادن به سربازهاش💛 هر وقت سربازهاش مرخصی می خواستن، در صورت امکان نه نمی آورد. 😊 ولی واسه شون یه شرط می ذاشت. می گفت:« بهتون مرخصی می دم به شرطی که وقتی رفتید خونه و پدر و مادرتون از دیدن تون خوشحال شدن، بگید برا شهادت من دعا کنن»😍 🌸 🥀
🌹درس اخلاق حاج قاسم به مسئولان ✍زندگی ساده، بی‌تکلف  و بدون تشریفات حاج قاسم سلیمانی و مردمی بودن او یکی دیگر از ویژگی‌های آن شهید بود که این ویژگی‌ها می‌تواند برای بسیاری از مسئولان ما الگو و اسوه باشد.
🌿 💬حاج احمد متوسلیان میگفت ؛ خدایا، راضی نشو که حاج احمد زنده باشد و ببیند ناموس ما، خرمشهر ما، در دست دشمن باقی مانده، خدایا، اگر بنابر این است که خرمشهر در دست دشمن باشد، مرگ حاج احمد را برسان❗️