eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
123.8هزار عکس
131.4هزار ویدیو
213 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
=)  راهکار این قضیه چیست؟ این قضیه‌ی شهادت؟ این را به من بگو، چرا من نمیشوم؟ میگوید یک نگاهی به من کرد و گفت: راهکارش است . {وقتی مهتاب‌ گم‌ شد}📚
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! . اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین… نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی… جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم… . . دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود… عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا… چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم… . . به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی… به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم… . . به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه… آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم… . . به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران… صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار… حضورم را متوجه اش نکردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار… از حال معنوی ام… گذشتم… . . ششمین کوچه و شهید عباس بابایی… هیبت خاصی داشت… مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی … کم آوردم… گذشتم… . . هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی… انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم… از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم… . . هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند… انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میکردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند… شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد … . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان… . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت… از تا ! فاصله زیاد بود… . . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم… خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد… . . . . از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت… گاهی،نگاهی 😭🥀💔 ══════°✦ ❃ ✦°══════
ای وای بر این های استخوان سوز😭 پس کو❓ چه شد❓ قامت رعنا و پیروز‼️ 😭زلال را کَس نفهمید❌ فریاد مادرت را کَس نفهمید و بغض در گلو مانده# پسرت را .... این لحظه چند ⁉️ پیکر مطهر در آغوش دردانه‌اش ،💔 و وداع مادر و شهید کمالی در مشهد مقدس🌷 🌙 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
بسم الله القاصم الجبارین
🔶اینجا دلی💓 جامانده از قافله‌ٔ عشق در آرزوی رسیدن به #عُشاق #بی‌قراری می‌کند 📆قلاجه، #تیرماه ۱۳۶۵
7⃣7⃣2⃣1⃣🌺🍃 ❣ 🔰در غوغایی بود. سخت بود، به خدا خیلی سخت بود، دل کندن💕 از هم، اما حالا نزدیکی غروب آفتاب🌥 بچه‌ ها همدیگر را سخت در بغل می‌فشردند و گریه😭 سر می‌دادند. بودند، کاری نمی‌شد کرد و با اینکه با خودشان کرده بودند از همه چیز دل بکنند، اما حسابی هم شده بودند. تا ساعاتی⏰ دیگر باید از موانع سخت، میادین مین و از زیر آتش🔥 دشمن رد می‌شدند و حماسه‌ای دیگر را در تاریخ رقم می‌زدند 🔰حسابی توجیه شده بودند که برای شهر مهران (برگ برنده صدام در جنگ که خیلی به آن می‌نازید) باید بجنگند. با بچه‌های لشگر سیدالشهدا👥 همراه بودم. الحق و الانصاف بچه‌های تبلیغات سنگ تمام گذاشته بودند. درست کرده بودند تا بچه‌ها از زیر آن رد شوند. 🔰حاج علی فرمانده لشگر هم با اکثر بچه ها مصافحه می‌کرد، نه بچه‌ها از او دل💞 می‌کندند نه او از بچه ها، انگار برای می‌رفتند😍 رسیدن به عشق🕊 آذین بندی‌ها هم به این گمانه دامن می زد، حسابی چراغانی🎊 کرده بودند، در رشته لامپ‌ ها مشخص است 🔰روحانی جوانی در حالی که رزم بر تن دارد و قرآن📖 به دست گرفته بچه‌ها را از زیر قرآن رد می کند. در این میان نشسته و برای بچه‌هـا اسفند دود می‌ کند"در عکس پشتش به ماست" سنش کم بود، چون چادر ما⛺️ نزدیک بچه‌های بود، بارها و بارها دیده بودمش 🔰خیلی اصرار کرده بود تا او را هم به همراه دیگر بفرستند، اما سنش کم بود به گمانم 12سالش📆 بود. این آنقدر زاری کرده بود که هم خودش خسته شده بود هم بچه‌های ستاد، قبل از اعزام، درست پشت چادر ما صدای گریه‌ 😭اش را شنیدم 🔰از چادر بیرون زدم، دیدم گوشه‌ ای کز کرده و بر چهرهٔ آسمان سیمایش جاری است😢 رفتم و کنارش نشستم، با اینکه می‌دانستم علت چیست, از او پرسیدم: چرا گریه می‌کنی⁉️ خیلی ساده در حالی‌که احساس می کردم تمام گلویش را پر کرده است و به سختی می توانست حرف بزند گفت: 🔰می خواهم با بچه ها به خط مقدم بروم، اما ، می گویند سنم کمه. دست روی شانه اش گذاشتم و گفتم: خب اولاً که گریه نمی کند✘ ثانیا تا اینجا هم که با بچه‌ها آمدی خیلی ها آرزویش را دارند و نتوانسته اند بیایند🚷 گفت: به مادرم گفتم که کند تا من به خط مقدم بروم، اگر نگذارند بروم "نذر مادرم" ادا نمی شود ❌ 🔰با این واقعا کم آوردم، مانده بودم چه بگویم، گفتم: اگر دعای مادر پشت سرت باشد، نذر او هم ادا می شود✅ حالا در آخرین غروب وداع با یاران، به او گفته بودند فعلا اسفند دود کند🌫 تا ببینند بعد چه می شود، به نظرم می رسید یک جورایی سرکارش گذاشته بودند. 🔰درمرحله دوم در شهر مهران باز هنگام غروب🏜 دیدمش, سوار بر پشت تویوتا، تعجب کردم، تفنگ کلاش به شانه اش بود، برای  لحظه ای نگاهمان به هم تلاقی کرد، صورت زیبایش آسمانی تر شده بود، زد و دستش را به سمتم دراز کرد✋ دویدم تا خودم را به ماشین🚍 برسانم، نرسیدم، دستم به او نرسید. دور شد، لحظاتی بعد در غبار دود انفجار💥 گم شد ادا شده بود ...🕊🌷 📸به روایت عکاس دفاع مقدس ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🏴 ناگهان باز دلم 💗یاد تو افتاد، گرفت... 😔 💥فرازی از وصیت نامه سلیمانی: «همراه خود دو چشم بسته آورده‌ام که ثروت آن در کنار همه ، یک ذخیره ارزشمند دارد👌 💫 و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر بر اهل‌بیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم»💥 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
‍ 🌾در روز مرگی ها گرفتار شده ام .دلم زخم خورده از دنیا و آدم هایش و بغض هایم سر ناسازگاری گذاشته اند.زمان را مدتی است به دست فراموشی سپرده ام و شده ام در که برای دنیای خودم ساخته ام. 🍁اگر عکس و شعر معروفش نبود ، منِ جامانده از زمان، نمی دانستم چهل روز تا مُحرم باقی است. بازهم مثل همیشه سر موقع به دادم رسید. 🍃مُحَرم ، ِحرف های در دل مانده و مرهم درد های دل💓 است. ای است که می توانی در گوشه ای از آن بنشینی اشک بریزی و😭 دلت را آرام کنی✅ 🥀اما امسال نمی دانم خیمه ای باشد، هیئتی باشد و ای خوانده شود. محروم شده ایم از همه چیز ...شاید هم قدر ندانستیم هیئت ها را... 🌿حاج عمار .. شما که راه را شناختی ، عاشق❣شدی، همت شدی، شدی و هم نشین شهدا، کاری کن 🍂در جاذبه ی دلبستگی های زمین ، شده ام..دستم را بگیر و به سوی آسمان ببر 🌼برایم روضه بخوان.از کربلا بگو، ازعلی اصغر شش ماهه و تیر سه شعبه. از علی اکبر بگو و بدن اربا اربا . از فرق شکافته بگو و مشک پاره پاره. بگو و دل سوخته را بیشتر کن. 🍃می خواهم چله نوکری بگیرم .زیارت عاشورا بخوانم. و پرچم_یاحسین(ع) آماده کنم. 🌸دعا کن هیئت باشد و روضه خوانش آن غائب از نظر باشد و 😭چشم روزی ام شود. 🌾نگران هستم، خدا رحم کند دلتنگی ها را، جامانده ها را.... ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
. ای لاله ی همیشه سرخم... ی دلگیری است... چشمانم برایت و آورده اند.... گلاب را به قاب عکس تو می پاشم.... و گریه هایم را برای پنج شنبه های نیامده در آینه قاب می گیرم... نمیدانم این چندمین پنج شنبه ای است که میان های های گریه هایم خیس می شود؟ نمیدانم چند پنج شنبه ی دیگر زنده می مانم؟ شاید تا وقتی که هایم دوام بیاورند... و شاید تا آن زمان که آخرین نیز ببارد... به فدای چشمان زیبایت که ناگفتنی های دلم را فهمید.... ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
می دانی؟ اشک، است. آن دم که با عطر نام (ع) درآمیزد. گاهی باید نشست، کنج دنج اتاق دل و ساخت. تنها به (ع). بهشتی عاشقانه، برای . برای التیام و . به دور از تمام خستگی ها و رنج های دنیا. تمام دلبستگی های فانی و آمال بی‌اساس. گاهی باید نشست کنج دنج اتاق دل و خلوتی ساخت. خلوتی عارفانه، برای اشک. برای و تعمق. برای کاوش در کردار و رفتار و خواسته ها و اندوخته ها. گاهی باید نشست و اشک ریخت برای این درمانده. برای نرسیدن ها و جاماندگی هایش. باید اشک ریخت و طلبید و دل را سبک کرد و آنگاه، این اشک بامسمّا قداستی بی مانند می یابد، که به عشق حسین(ع)، مزین گردد. مگر نه اینکه نام حسین(ع)،اعجاز می کند! . وه که چه زیباست، تجلی منتهای این اعجاز، آنجا که ، در واپسین لحظه های تنفس در این قفس، سر از زمین بر می کند و با عاشقانه، ذکر حسین(ع) بر لب جاری می سازد. ♡وه که چه زیباست، تجلی این اعجاز!♡ به مناسبت سالروز تولد 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎
🔸هر گاه که خواستم زندگی‌اش را بخوانم، هایم بر گونه هایم هجرت می‌کردند. اشک هایی گرم😭 و مزاحم که باعث می‌شد عکس رخسار پر فروغش را ببینم. 🔹هرسخنم با او، با این جمله شروع می‌شد، بارالها تا چه حد می‌توان بود؟ تا چه حد می‌توان بود؟ تا چه حد می‌توان لحظه‌شماری کرد برای رسیدن به ⁉️ او در نهایت به معشوقش رسید، و چه بسیار معشوق زیبایی💞 🌸 پرده پندار دریدند 🍂یعنی همه جا"غیرِ خدا"هیچ ندیدند 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
✨خیلی قشنگه بخون✨ 🏴 در راه است خوش بحال کسانی که هم زنجیر میزنند ‼️ ⛓و هم از پای گرفتاری باز میکنند .. ✋ هم میزنند ‼️ و هم سینه ی دردمندی را از غم و آه نجات میدهند .. 😭 هم میریزند ‼️ و هم اشک از ی انسانی پاک میکنند .. 🥘 هم می اندازند ‼️ هم نان از سفره کسی نمیبرند .. 💪 آنوقت با افتخار میگویند : " "💞 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
در روز مرگی ها گرفتار شدم. دلم زخم خورده از دنیا و آدم هایش و سر ناسازگاری گذاشته اند. زمان را مدتی است به دست فراموشی سپرده ام و شده ام در که برای دنیای خود ساخته ام...😔 مُحرَّم، حرفهای در دل مانده و دردهای دل است. است که میتوانی در گوشه ای از آن بنشینی، بریزی و دلت را آرام کنی😔 من گم کرده راهم 😔💔 محمدحسین! حاج عمار! شما که راه را شناختی، شدی، شدی، شدی و همنشین شهدا کاری کن😔 در جاذبه ی دلبستگی های زمین، شده ام دستم را بگیر و به آسمان ببر🕊🕊 برایم روضه بخوان از کربلا بگو😭 از شش ماهه و تیر سه شعبه از بگو و بدن اربا اربا از فرق شکافته بگو و مشک پاره پاره بگو و دل سوخته را بیشتر کن😭😭 محمدحسین! دعا کن هیات باشد و روضه خوانش آن از نظر باشد و روزی چشمانم شود 😭 نگران هستم، خدا رحم کند دلتنگی ها را، را...💔💔 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
... تا یاد دارم ، زخم های مانده بر دلم و های انبار شده یکسال را جمع می کردم و به آنهاوعده می دادم تا بغض های به سکوت محکوم شده ، فریاد بزنند و هایم کمی تسکین دهد این دل خسته از آدم ها را من بودم و هیئت و خوش آمدید محفل . عاشق نبودم اما ندیدم کسی را راه ندهند گوشه ای می نشستم .روضه خوان، روضه می خواند و من برای درد هایم هق هق می کردم اما در ها دلم ارام شده بود آقاجانم، داشتم راه و رسم عاشقی را یاد می گرفتم.از ذکر های روضه خوان بغض می کردم و برای لالایی های دلم می شکست.. از و خواهرت که می خواند دست و پایم می لرزید. از رقیه سه ساله و که می خواند، دل ویران شده ام باز هم ویران می شد ارباب جانم دیری نپاید که هوای اتمسفر محرم درون ریه‌هایم جا بگیرند دلم تنگ شده برای لباس مشکی ام .برای بوی روضه . دلم تنگ شده تا دست هایم را روی های هیئت بکشم و دلم کمی آرام شود.. دلم برای ، برای سلام های پرشور برای زمزمه های تنگ شده.دلم برای و شمع های سوزان ....دلم برای نماز ظهر عاشورا ...آه.. اما امسال هیئت ها است. باید در خانه بمانم وبرای این روزهایم گریه کنم.دلم یک می خواهد تا فرو دهم این بغض پیچک شده در گلو را ارباب خوبم صدای پای محرمت به گوش می رسد. دل نگرانم تاب نیاورم غریبی محرمت را و شرمنده ام از روی ، خودت واسطه شو شاید این بار ما پای هایمان ماندیم....
‍ چشم دلگرم به لبخند و چشم مادر خیره به شوق پدر شد و بار دیگر پا به عرصه هستی گذاشت. پسرشاگرد خوبی بود وپدرهم معلم خوبی که راه ورسم مردانگی رابه اوآموخت. محمدرضا شیفته ی مردانگی و غیرت شد . رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از را شیفته مرام و خوشرویی خود کند،ردپایی که عطر در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام هارا نوازش میکند. در گفت و گوهایش با مادر گفته بود. «قول میدهم مادر که شوم آخر» سر را فدای عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد. غیرتش باعث شد جانش را کند تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد. چه پر کشید و جام شهادت را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که به وصال‌ِ دارند و آرزوی نوشیدن جام در .... ✍نویسنده: به مناسبت تولد امیری 📆تـاریخ تـولـد: ۲۶/فروردین/۱۳۷۴.تهران 📆تـاریخ شـهادت: ۲۱/آبان/۱۳۹۴.حلب 🗺مـحل مـزار: گلزار شهدای علی اکبر چیذر 📚کتاب های منتشر شده در رابطه با شهید: 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
بسم الله القاصم الجبارین
🌾گم میشوم میان 🍁#دلتنگی💔 هایم... 🌾و محو #نگاهت 🍁که مشتاقانه #پرواز را🕊 🌾به انتظار نشسته ای... #ش
🌷‍ ♨️دل تنگی💔 هایم کار دست دلم داده است. به هر سو که می روم من هستم و 😭و هم حکایتِ افتخاری اش . به گمانم 🌼 کنار روضه ی را خواند و با نوحه ی ، دم ِ ِعشق💓 را گرفت که با پروازِ به مقصدِ حاجت روا شد. 🔆آنقدر عکس🖼 و فیلم از برای خانواده ی شهدا سوغات آورد که شد. هربار با رفتنش، همسرش به رسم عشق برای سلامتی اش در امام رئوف می گرفت. اشک های😢 همسرش سبب شد که مدتی با نام ِمدافع دلتنگ شود برای دوستانش که بار سفر را بستند و رفتند .سخت است حال ای که دلش تنگ و چشمانش بارانی🌨 است ♨️شاید سفارش رفیق شهیدش سید ابراهیم، پیش بود یا رضایت دل شکسته اش 💔برای شهادت یا خودش در روز ِ با که با تیری☄ که به اصابت کرد به آرزویش رسید. 🔆ابوعلی دیگر نگران نباش.در روز قیامت ارباب نمی شوی. چون گلوی تو هم خونی است.فقط تو را به اشک های بعد از شهادتت دعایمان کن.باید گذشت از این به آسانی باید مهیا شد از بهر سوی رفتن با چهره خونی زین سان بود زیبا انسانی 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
بسم الله القاصم الجبارین
📆شنبه سی و یکم شهریور ۱۳۹۷، آغاز هفته فقط 😢بود و اشک... 🖇اما دیگر هم مرهمی بر قلب❣ های سوخته مان نبود. عزیزمان در اهواز مظلومانه در خون 💔خود غلتیدند و همین بس که بارها از خدا خواستم، کاش من جای آنها می رفتم اما مظلومانه شما عزیزان، آن هم یک روز بعدِ حسینی، غبطه خوردنی است.😔 🖇لعنت خدا بر همه ها و حرامیان. شنبه خونین گریه کردم برای سربازی که در خون خود غلتید و تمام آرزوهایش برای آینده اش را ندید. برای که همچون فرشته 👶از این دنیا پرواز 🦋کرد و فرداها را ندید. برای همه کادری که با جان و دل برای این انقلاب زحمت کشیده بودند و دیگر نیستند. شهیدمحمد طاها اقدامی، کوچکترین شهید تروریستی اهواز بود. 🖇محمد طاهای عزیزم، مظلومانه ات قلبم 💓را سخت به درد آورده است. عزیز دلم، نازنینم با 😭 هایت، گریه کردم و از خدا تمنا کردم تا مرا به جای تو از این دنیا می برد. ای کاش آن تیرها ☄به تن من می نشست و تو اکنون در آغوش مادر و پدرت بودی. آن تن زخمی ات، فدای اشکهایت، فدای مظلومیتت. 🖇ت🥀و هستی که با شهادت مظلومانه ات، قلب همه را به درد آوردی. ای تو که در کنار علی اصغر (ع) امام حسین (ع) هستی، برای مادر و پدر و خواهرت دعا کن تا امام حسین (ع) قلبشان را آرام کند. محمد عزیزم، اشکهایم برایت تمامی ندارد ولی انتقام تو را از خواهیم گرفت.✔️ 🖇درست است که 💥 به تن تو نشست اما همان تیرها اینجا جگر مرا آتش زد و هنوز هم بی قرار آن اشکهایت هستم. آن دنیا شفیع من هم باش ✍پ. ن. سی و یکم شهریور؛ محمدطاها اقدامی و مظلوم حادثه تروریستی اهواز 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🚨 اتفاق عجیب دوماه بعد از ازدواج 💠 دو ماه از ازدواج غاده و مصطفی می‌گذشت که دوستِ غاده مسئله را پیش کشید: « غاده! در ازدواجِ تو یک چیز بالاخره برای من روشن نشد. تو از خواستگارهایت خیلی می‌گرفتی، این بلند است، این کوتاه است... مثل اینکه می‌خواستی یک نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته باشد. حالا من متعجبم چطور دکتر را که سرش مو ندارد قبول کردی؟ غاده با دوستش را نگاه کرد، حتی دل خور شد و بحث کرد که مصطفی نیست، تو اشتباه می‌کنی. دوستش فکر می‌کرد غاده شده که تا حالا این را نفهمیده. آن روز همین که رسید خانه در را باز کرد و چشمش افتاد به ؛ شروع کرد به خندیدن. مصطفی پرسید: چرا می‌خندی؟ و غاده چشم‌هایش از خنده به نشسته بود، گفت: «مصطفی، تو ؟ من نمی‌دانستم!» و آن وقت مصطفی هم شروع کردن به خندیدن و حتی قضیه را برای امام موسی هم تعریف کرد. از آن به بعد آقای همیشه به مصطفی می‌گفت: شما چه کار کردید که شما را ندید؟ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🌸 🥀 🌱 ♨️این عکس📅 ، ﺁﺩﻡ را ‌زده می‌کند ، یکی از انگیزترین و در عین حال حماسی ‌ترین لحظات فکه ، ماجرای حنظله است .300 تن از رزمندگان این درون یکی از به محاصره‌ی نیروهای عراقی در می‌آیند ، آنها چند روز و صرفا با تکیه بر سرشار خود به ادامه می‌دهند و به مرور توسط آتش دشمن و با 🌸 مفرط به می‌ﺭﺳﻨﺪ . ♨️ساعتهای ⏰آخر بچه‌ها در کانال، بیسیم‌چی حنظله را خواست ، آمد پای بیسیم و گوشی را به دست گرفت. صدای و پر از خش خش را از آن سوی شنیدم که می گوید : رفت ، هم رفت ، باطری بی‌سیم دارد می‌شود ، بعثیها عن قریب می‌آیند تا ما را کنند ، من هم می کنم . ♨️ که قادر به محاصره‌ی تیپ‌های تازه نفس دشمن🐲 نبود ، همان طور که به صورت می ‌ریخت ، گفت :بی‌سیم را قطع نکن... ♨️ حرف بزن، هر چی دوست داری بگو، اما تماس خودت را قطع نکن ، صدای بی‌سیم‌چی را شنیدم که می‌گفت : سلام ما را به امام برسانید، از قول ما به امام بگویید: که فرموده بودید حسین‌وار مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ایستادیم . 📚 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🍃روز به روز غرق می شویم در و تعلقاتش، آنقدر سرگرم که فراموش می کنیم در دنیا مسافریم و آخرِ هر دل بستن💞دل کندن است. 🍂پویا ایزدی، مسافر دنیا بودن را خوب فهمید و رفت🕊دل برید از دل بستگی هایی که به دنیا وابسته اش کرده بودند.شهدا را واسطه قرار داد تا بتواند بگذرد حتی از و دخترش. 🍃داستانِ بابایی بودن دختر ها را همه بلدند. بگذریم از وداع ریحانه با پدرش. از دل برای بی تابی فرزندش. اما خدا راشکر اگر بابا شد، مادری هست که او را در آغوش بگیرد. نه خارمغیلان هست که پاهایش را زخم کند و نه که در آن بخورد.اما امان از دلتنگی💔 که لالاییِ هرشب دختران شهداست و 🌷 تنها قصه ای است که هیچ وقت تکراری نمی شود. 🍂به قول : « عصر بود، موشک که خورد💥 از روی تانک پرت شد پایین. درست مثل (ع)، از روی مرکب.....» 🍃عشاق دارند یکی یکی به ملحق می شوند. ایزدی، حججی سردار دل ها ... ایم در دنیا. زمین گیر شده، نفس کم آورده ایم از این همه گناه🚫 کاش را یاد بگیریم ✍نویسنده: 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
بسم الله القاصم الجبارین
🌸و او ثابت کرد که #اگر بخواهی در خیابان‌های تهران هم میتوانی #شهید شوی!🕊 #شهید_علی_خلیلی🌷 ‎‌‌‌‎
🌷 ♨️گاهی باید از حسین(ع)، چیزی فراتر از ، 😭توبه و خواست و در میدان عمل مردانه، آمر به معروف شد . عاشقان💓 (ع) پیروان خوبی می شوند مثل ،طلبه جوانی که غیرتش اجازه نداد عفّت خانم بی پناهی به حراج برود.در مقابل عده ای که اسم مرد را به تاراج برده اند، ایستاد.‌ ♨️امربه معروف کرد و تیغ جهالت نااهلان حنجرش را همچون حنجر خنجر خورده اربابش پاره کرد. خورد اما زخمی که از حرف های مردم بر دلش💛 ماند بیشتر از زخم های آن بی غیرت ها درد داشتدر عجبم از عده ای که برای حضرت زینب(س) گریه می کنند اما وقتی این روزها کسی مردانه از این خاک دفاع می کند ، بی تفاوتی را پیشنهاد می دهند... ♨️شاید هم چون مردم اول نامه📩 نوشته و در وقت عمل شمشیرها🗡 را تیز کرده اندتیزی شمشیرها بیشتر از جسم، را زخم می کند.مثل دلِ که از این همه نصیحت های بی فکرسوخت. او به فکر راه ارباب و رضایت رهبرش بود و مردم به فکر سازشی که جز چیزی در آن نیست ♨️او درد کشید ماهها و با دلی 💔 شهید شد😭 شهادتت مبارک .....زنان این سرزمین تا جان در بدن دارند مدیون مدافعانی همچون تو هستند. دعا کن🤲 به خون های پاکتان زینبی زندگی کنیم و بمانیم.🌺 🕊به مناسبت تولد 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
.. 🌺🦋.. در حال حرکت به سمت سوریه موقع اذان مغرب و عشاء گفت: به راننده بگن با ایسته راننده ى اتوبوس گفت: الان جایى برای نماز خوندن پیدا نمیشه و نیم ساعت بعد به مقصد میرسیم و شهید شالیکار در جواب به آنها گفت: من یک سال مراقبت کردم نماز اول وقتم را از دست ندهم شما باعث شدین که من نماز اول وقتمو از دست دادم.❗️ و خیلی ناراحت و نگران بود و سرش را به شیشه ى اتوبوس خم کرد و از چشم هایش جارى شد از اینکه نماز اول وقت رو بعد از یک سال از دست داده بود. شدنت مبارک ❤️ 🕊🥀 فریدونکنار 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💢چشم دلگرم به لبخند و چشم مادر خیره به شوق پدر شد و بار دیگر جوانمردی پا به عرصه هستی گذاشت. ⚜پسرشاگرد خوبی بود وپدرهم معلم خوبی👌 که راه ورسم رابه اوآموخت. شیفته ی مردانگی سیدالشهدا و غیرت شد. رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از جوانان را شیفته مرام و خوشرویی خود کند، ردپایی که عطر در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام هارا نوازش می کند. 💢در گفت و گوهایش با مادر گفته بود. «قول میدهم مادر که شوم آخر» سر را فدای عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد. غیرتش باعث شد جانش♥️ را کند تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد❌ ⚜چه عاشقانه پر کشید🕊 و جام را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که به وصال‌ِ معشوق دارند💞 و آرزوی نوشیدن جام در دل.... 🌸به مناسبت سالروز شهادت 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
بسم الله القاصم الجبارین
رزق اگر باشد #شهادت شام با تهران یکی است☝️ بی تفاوت ها فقط #شرمنده تر خواهند شد ... #شهید_محسن_
🍂خبر شهادتت، شد بر دل، شد بر گلو و چشم هایمان به حرمت سال ها خدمتت به این مرز و بوم ، ِقدر دانی بارید😭 🍂داغ شهیدان و تازه شد و دلمان باز هم پرکشید به کهنه جمعه ای که ترور حاج قاسم تنمان را لرزاند. دست قلم شده و انگشتر سردار و انگشتر را برایمان زنده کرد😓 🍂کاش پای میز شکسته بود.کاش، اصلا مذاکره ای نبود که قاتلانِ شیک پوشِ پشت میز،امضا بزنند پای مجوز ترور سربازان این خاک😡 🍂لعنت به مذاکره و مذاکره طلبانی که بخواهند خون شما را پایمال کنند😔 🍂درود بر ای که وجودشان ، نفس های دشمن را به شماره می اندازد❤️ 🕊به مناسبت شهادت 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🍃راه گم کرده ام. در میان امواجی که پرسه زنان احاطه ام کرده اند، گم شده ام. سایه ها بر اعماق دلم چیره گشته اند. کورسوی کجاست؟😥 . 🍃همه ما گم شده ایم. تشنه ایم، شاید که جرعه ای بودنش، تسکینمان دهد. آفتاب در بارقه دوست، کم فروغ شده. ماه بر نمیتابد. جهان هر لحظه میتپد و تنگ تر از قبل میشود. فشرده میشود. اما بر دل سیاه این زمین، نشانه ای از رخ یار نیست🥺 . 🍃یار در دل این مردم است. بهای ها و دعاهایش را، حتی با شرمندگی هم نمی‌پردازیم😔 . 🍃شرمنده نیستیم که از نسیم روح بخش وجودش، به بادهای سرد کوچ کرده ایم. از یار دور شده ایم، هرچند که قلب او هر لحظه نزدیک ماست❣ . 🍃انتظار، واژه شیرینیست، هنگامی که همچو قند در تلاطم دل آب میشود و را به محضر آسمانی‌اش می‌رساند. واژه ای که زیر زبانمان می‌رود اما یکبار هم مزه اش نمی‌کنیم😓 . 🍃طعم انتظار، چاشنی لبخندهای است، برای کسانی که پا از واژه ها فراتر گذاشته و راهی به سوی یافته اند🌹 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💢می دانی؟ اشک، است. آن دم که با عطر نام (ع) درآمیزد. 💢گاهی باید نشست، کنج دنج اتاق دل و ساخت. تنها به (ع). بهشتی عاشقانه♥️ برای . برای التیام و رهایی. به دور از تمام خستگی ها و رنج های دنیا. تمام دلبستگی های فانی وآمال بی‌اساس😔 💢گاهی باید نشست کنج دنج اتاق دل و خلوتی ساخت. خلوتی عارفانه💖 برای اشک. برای و تعمق. برای کاوش در کردار و رفتار و خواسته ها و اندوخته ها. 💢گاهی باید نشست و اشک ریخت😭 برای این خود درمانده. برای نرسیدن ها و جاماندگی هایش. 💢باید اشک ریخت و یاری طلبید و دل را سبک کرد و آنگاه، این اشک بامسمّا قداستی بی مانند می یابد، که به عشق (ع)، مزین گردد. مگر نه اینکه نام حسین(ع)، اعجاز می کند! ❤️ 💢وه که چه زیباست، تجلی منتهای این اعجاز، آنجا که ، در واپسین لحظه های تنفس در این قفس، سر از زمین بر می کند و با عاشقانه، ذکر حسین(ع) بر لب جاری می سازد🕊 ♡وه که چه زیباست، تجلی این اعجاز♡ به مناسبت سالروز شهادت 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
دست نوشته ، اولین شهید مدافع حرم: 🔺امروز از ساعت چهار عصر به یکباره دلم گرفت، به یاد دخترم فاطمه و همسرم که امروز تقریبا هشتاد روز است که آنها را ندیده ام افتادم. 🔺عکسها و فیلمهایی که از فاطمه داشتم را نگاه میکردم و در دلم به یاد حضرت رقیه(س) افتادم و این که چه کشید این خانم سه ساله ... 🔺در همین حال بودم که یکباره تلفن به صدا درآمد، با صدای تلفن حدس زدم حتما همسرم هست که تماس گرفته! 🔺حدسم درست بود ولی بدون این که صحبتی کند گوشی را به دخترم داد دیدم که گریه امانش نمیدهدگفتم چی شده خانم طلا، باباجانی؟ دختر بابا چی شده چرا گریه میکنی؟! 🔺گفت: بابایی دلم برات سوخته کی میایی، من دوسِت دارم، بیا بابایی دیدم حال فاطمه خیلی بد بود شروع کردم به نوازشِ فاطمه خواستم حواسش را پرت کنم، گفتم: برای بابایی شعر می خونی؟ 🔺در حالی که فاطمه متوجه نشود آرام می ریختم، اشکم برای سه ساله امام حسین بود برای وقتی که بهانه بابا را گرفت و سر پدر را برایش آوردند... 🌷 هدیه روح مطهر شان صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💚 ، ساده مداوا نمیشود باید به هم رسید، و الّا نمیشود از بسته ‌ایم به دخیل تا تو این گره ‌ها وا نمیشود 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🌹 گاهی عشق می‌کند و بی‌سیم‌چی گردان ، آشنای غریب می شود. . امیر حاج امینی ، ی ساده ی گردان که حال و هوای هر را با به جاماندگان خبر می‌داد. . ♥️ فرمانده قلبش شد و و مناجاتش برای خدا . آنقدر دعا کرد تا عاشق ، مخلص و شد. . 📸 عکاس ِجنگ، با دوربینی که از زیر خاک پیدا کرد ، بی‌سیم‌چیِ عاشق را ثبت کرد و این برگی شد از دفتر ، که این روزها دل هر آدم را می لرزاند😣 . ♥️سربندش،چشم هایش که از خستگی آرام گرفته است و لب های خونینش، که گویی هنوز هم می‌گویند.این‌ها هرکدام روضه ای است برای آنان که دنیا شده‌اند💔 . ♥️ او با و گریه‌هایش خالص شد برای خدا و خدا عزت نصیبش کرد و شد برای دنیا و آدم‌هایش . . ♥️ کاش می‌شد عکس او را بر سر در قلب هایمان بیاویزیم، تا در دنیای و کمی بندگی کنیم و او با بی‌سیم‌اش از عشق به محبوب بگوید😢 . . . 📆 تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۴۰ ، ساوه . 📆 تاریخ شهادت: ۱۰ اسفند ۱۳۶۵ ، شلمچه، کربلای۵ مرقد مطهر: بهشت زهرای تهران 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💔 سلام ... من نبودم آن روزها❗️❕❗️ سوختنت را ندیدم... نه میخی دیدم نه زخم بازویی... اما به اندازه ی تمام شنیده هایم زجر کشیدم... کردم... برای غربت غریبانه ات...😭 و اکنون در حرارت آتشی می سوزم که بیادم می اورد شما آنقدر عظیم بود که حتی نمیتوانم ضریحت را بغل بگیرم و در آغوشت برای همه ی مصائبت بریزم... اما مادر نمیگذارم قبر پنهانت پرچمهای عزاداری مرا پایین بکشد... اینجا را به شما قدم به قدم حَرمت میکنیم❗️ عزا علم میکنیم...🏴 همه ی ما را حَرمت میکنیم.... ☝️ شهادت جانسوزانه بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا رو تسلیت عرض میکنم🖤 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🌷 🔸ارادت به حضرت .طاهره (سلام ا... عليها) داشت. به نام حضرت، مجلس زياد مي‌گرفت. چند تا و هم به نام و ياد بي‌بي . 🔹توي مجالس روضه، هر بار كه از مصيبت‌هاي مي‌شد، قطرات پهناي را مي‌گرفت و بر زمين مي‌ريخت. 🔸خدا رحمت كند را، همراه حاجي بود. براي صحبت‌هاي سردار، هميشه يك همراه خودش داشت، چند لحظه قبل از هواپيما، همان واكمن را كرده بود و چند جمله به و خودشان گفته بود.  🔹درست در لحظه‌هاي سقوط، صداي و رساي حاجي بلند مي‌شود كه مي‌گويد: بفرست. همه صلوات مي‌فرستند.  🔸در آن نوار، آخرين كه از و ديگران در لحظه‌ي سقوط هواپيما شنيده مي‌شود، ذكر مقدس « » است. یافاطمه الزهرا سلام الله علیها 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راهکار این قضیه چیست؟❓ این قضیه‌ی شهادت‼️ این را به من بگو، چرا من نمیشوم؟⁉️ میگوید یک نگاهی به من کرد و گفت: 👁 راهکارش است💧✨ اگه دلتون شهدایی شد درحق هم دعا کنیم 🌴🌴🌴🌴 امشب هم بیاد ان عزیز وبه نیت فرج صاحب الزمان، سلامتی نائب برحقش وغفران رحمت برای همه شهدا وهمه عزیزان که بینمان نیستند سه صلوات بفرستیم وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin