eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.2هزار دنبال‌کننده
136.3هزار عکس
166.2هزار ویدیو
237 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 که درخواست کرده در کنار مزارش خاکسپاری شود یوسف الهی سال ۱۳۴۰ در شهر «کرمان» متولد شد، پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت می کرد. محیط خانواده کاملا فرهنگی بود و همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مذهبی با اسلام و قرآن آشنا می شدند. علاقه زیاد و ارتباط عمیق محمد حسین با نیز ریشه در همین دوران دارد. در محمد حسین دبیرستانی بود و حضوری فعال در عرصه سیاست داشت و یکی از عاملان حرکت‌های دانش آموزان در شهر کرمان بود. آغاز جنگ عراق علیه ایران در لشکر ۴۱ ثارالله واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت خود ادامه داد و بعدها به عنوان این واحد انتخاب شد. در طول جنگ به سختی شد و بالاخره آخرین بار در به دلیل مصدومیت حاصل از در بیست و هفتم بهمن ماه سال ۱۳۶۴ در بیمارستان لبافی نژاد تهران به رسید. 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🌹🕊💐🕊💐🕊🌹 وصیت نامه که درخواست کرده در کنار مزارش خاکسپاری شود شهادت می دهم که خدا یکی است و محمد (ص) فرستاده و آخرین پیامبر است و علی(ع) ولی الله است و جانشین پیامبر اسلام و اولین امام است، و جزاء و پاداش کلیه اعمال نیز صادق است، انسان از خاک آفریده شده و به خاک بر میگردد و باز از خاک سر بر میدارد و به به کسی ظلم نمی شود و نفس هرکس در گرو اعمال خودش می باشد. مادر عزیزم خجالت میکشم که چیزی بنویسم و خود را فرزندت بدانم زیرا کاری که شایسته و بایسته یک فرزند بوده انجام نداده ام. مادری که شب تا صبح بر بالین من می نشستی و خواب را از چشمان خود می گرفتی و به من آموختنیهایی آموختی، مرا ببخش و... همچنین از شما که با کمک تمام زندگیتان را صرف بچه هایتان کردید را به شما عطا کند و درجات شما را متعالی کند و را جایگاهتان قرار دهد. ای پدر و مادر عزیز و گرامی چه خوب به وظیفه خود عمل کردید و من چقدر فرزند بدی برای شما بودم. شما فرزند خود را برای خدا بزرگ کردید و برای خدا هم او را به جبهه فرستادید و در راه خدا اگر باشد میرود. از خواهران_و_برادران خود که در رشد من سهم به سزایی داشتند تشکر می کنم و از خداوند متعال پیروزی، سعادت و سلامت را برای ایشان خواستارم و ای پدر و مادر و ای خوهران و برادران عزیزم این رسالت را شما باید به دوش کشید و از عهده آن به خوبی بر می آئید و می توانید چون بر سر دشمنان داخلی و خارجی فرود آئید و ما را هم چون رود سازید تا هرچه بر سر راه دارد بردارد تا به حضرت محمد(ص) برگردد. امیدورام که خداوند عزیزمان را تا طولانی بگرداند و ظهور حضرت مهدی(عج) را نزدیک بگرداند تا مستضعفین جهان به نوائی برسند و صالحین وارثین زمین شوند. ای مردم بدانید تا وقتی که از اطاعت کنید، مسلمان، مومن و پیروزید وگرنه هرکدام راهی به غیر از این دارید آب را به میریزید، همچنان تا کنون بوده اید باشید تا مانند گذشته پیروز باشید و این میسر نیست به جز یاری خواستن از خدا و دعا کردن. امیدوارم که خداوند متعال به حق پنج تن آل محمد (ص) و به حق آقا امام زمان (عج) ایران را از دست شیاطین و به خصوص شیطان بزرگ نجات دهد و از این وضع بیرون بیاورد که بدون خدا هیچ چیز نمی تواند وجود داشته باشد. به امید اینکه تمام دوستان ببخشند، التماس دعای عاجزانه را از همگی دارم . ╲\╭┓ ╭🌸 🕊 ┗╯\╲
از دل خاک فکه يافتند که در جيب لباسش برگه ای📜 بود: ✍«بسمه تعالی» جنگ بالاگرفته است. مجالی برای هيچ نيست. تا هنوز چند قطره خونی❣ در بدن دارم، از امام پنجم می‌نويسم: ⇜به تو می‌کنند، تو مکن. ⇜تو را تکذيب می‌کنند، آرام باش. ⇜تو را می‌ستايند، فريب مخور❌ ⇜تو را نکوهش می‌کنند، شکوه مکن. ⇜مردم شهر از تو بد می‌گويند، اندوهگين مشو. ⇜همه مردم تو رانيک می‌خوانند، مسرور مباش ↫آنگاه از خواهی بود ديگر نايی در بدن ندارم یازهرا....♥️ 🌹🍃🌹🍃 نثارارواح طیبه همه شهداصلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
یک دوست هم داشت که به واسطه شهید خلیلی با او آشنا شده بود همین بنده خدا تعریف می‌کرد: با در گلزار شهدا بهشت زهرا(س) قرار داشتیم وقتی رسید، حدود دو ساعت سر مزار رسول حرف زدیم. بعد سر خاک بقیه رفتیم و هر را که می‌شناخت سر خاکش می‌ایستاد و حدود یک ربع راجع به صحبت می‌کرد، جوری حرف می‌زد و خاطره تعریف می‌کرد که انگار سال ها با آن رفیق بوده است. گرمای طاقت فرسایی بود اما چنان غرق مطالب و حرف بودیم که گرما را حس نمی کردیم. سپس برگشتیم بر سر مزار شهید رسول خلیلی و صحبت‌هایمان را ادامه دادیم. موقع خداحافظی گفت: روضه بزار گوش کنیم و این جمله شهید خلیلی را یادآوری می‌کرد که: «ای که بر تربت من می‌گذری، روضه بخوان / نام زینب(س) شنوم زیر لحد گریه کنم» گفتم: بابا لازم نیست اما اصرار کرد و خلاصه یک روضه گوش کردیم. وقتی تمام شد با آهی سوزناک سکوت را شکست، حسرت داشت،حسرت شهادت.... بوی عطر پیراهنش را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم. خداحافظی کردیم و این آخرین خداحافظی من و بود. 🌷 💔
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت زوج نخبه ای که در سقوط هواپیمای✈️ اوکراین جان دادند: ◾محمد صالحه کامپیوتر شریف ◾زهرا حسنی سعدی فیزیک شریف بعد از مراسم عقد به می روند و در آنجا را می بینند. وقتی می فهمد عروس، دختر از دوستان سابق اوست از آنها دعوت می کند که با هم عکس📸 یادگاری بگیرند و می گوید مطمئن هستم این عکس، عکس😍 خوبی خواهد شد. مرحوم محمد صالحه یکی از قوی‌ترین برنامه‌نویسان ایرانی بود که تحصیلات دکترایش را در دانشگاه🎓 تورنتوی کانادا می گذراند. در کانادا جلسه‌ 📔 داشت و قصد داشت پس از اتمام دکترا به بازگردد. سال ها مدیر فنی شرکت بیان بود و در تولید محصولات دانش بنیان متعددی نقش کلیدی داشت. مدال نقره المپیاد کشوری کامپیوتر ۸۲، مقام سوم مسابقات جهانی روبوکاپ شبیه سازی فوتبال ۲۰۰۴، مقام دوم مسابقات جهانی روبوکاپ شبیه سازی امداد ۲۰۰۷، مقام هفتم مسابقات ACM منطقه ای غرب آسیا  ۲۰۰۹، مدال طلای المپیاد دانشجویی کامپیوتر ۸۹ بخشی از افتخارات علمی او بود.
✍سردار قاسم سلیمانی: 🔻من یک روزی از هواپیما🛬 پیاده می‌شدم، یک را دیدم که از از این شلوارهای مد جدید که معمولا بخشی از این شلوار پاره⚡️ هست، از این شلوارهای جین پاش بود، به من گفت: من میتونم مدافع حرم بشم⁉️ 🔹من تعجب کردم😟 گفت: می‌دونم من را نمی‌پذیرید🚷 اما می‌دانی من دوست کی هست؟ گفتم نه، گفت من دوست .(سید ابراهیم از بهترین فرماندهان ما بود، فرماندهان فاطمیون که خودش را به عنوان افغانی جا زد و وارد جبهه شد بعد جبهه او را گرفت و نگه داشت و نگذشت برود و روز عاشورای سه سال قبل به رسید) 🔸من تعجب کردم که گفت من دوست سید ابراهیم هستم. که یک خصوصیاتش ترسیم راه است👌 یک تحرک عظیمی و یک معنویت جدیدی ویک دگرگونی جدیدی در جامعه‌ی ما در ما در سطوح گوناگون این فرهنگ مدافع حرم ایجاد کرد✅ 🌹🍃🌹🍃