#حکایت غربت 1⃣ گفتاری پیرامون ابعاد غربت امام عصر علیه‌السلام 🎧🌄مسافر بیابان‌های تنهایی

👤🎙🖋🔰👤مناظره 👤🎥جناب استاددکترابوالقاسمی باجوان سنی درباره غیبت امام عصرعج الله فرجه

☯حقیقت یوگا 🌐آیایوگانوعی عرفان آخرالزمانی هست❓ 🔺 مقدمه 1⃣ قسمت اول

🔺عاقبت انقلاب اسلامی ایران از زبان رهبر حکیم انقلاب ✍این پیش‌بینی حقیقتا حکیمانه است، چقدر با قاطعیت می‌فرمایند: "بنده می‌دانم" ❌ قابل توجه بزرگوارانی که نگران آینده ایران هستند سلامتی رهبر عزیزمان صلوات اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُمْ 🥀 https://eitaa.com/Besmellahe

🔻 توجه 📣📣📣توجه 🔻 شیخ حسین انصاریان همان کسی است که یک روزی این حرفو زد و بهش حمله کردند و گفتند داری سیاه نمایی میکنی‌. اون زمان اگر مسئولین این حرفشو میشنیدن امروز کار به اینجا نمیرسید. الهی هر دستی که این کلیپ به اشترک میذاره، خیر ببینه توجه📣📣📣👆👆👆 توجه📣📣📣 نشر حد اکثری🔻🔻🔻 https://eitaa.com/Besmellahe

ادب كنيد كه ‌ عزای⁩ مادر ادب است🏴

کدوم زن در تاریخ نامش رو برداشت؟ #ام_البنين حقیقت ادب.. #شهادت_حضرت_ام_البنین_تسلیت #اللھم‌عــــجل‌ݪوݪیــــڪ‌اݪفــــࢪج‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/Besmellahe

💥چه نیازی هست من به زبان عربی نماز بخونم؟!! 💥میشینم چهار تا کتاب میخونم به جای نماز 💥تجربه تلخ تجربه‌گری که نماز نمیخوند ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/Besmellahe

࿐🍂﷽🍂࿐ 📌ارشاد یک گناهکار ⚫️برخی از افراد وقتی کسی انتقادی از آن ها می کند، بلافاصله می گویند:👇 کسی که خودش به معروف عمل نمی کند و مرتکب گناه می شود؛ حق ندارد دیگران را امر و نهی کند!  ↩️در حالی که تمامی مراجع بر فرض درستی این کلام، می فرمایند:👇 🟩 بر او هم واجب است که با تحقّق شرایط، امر به معروف و نهی از منکر کند. 🔹البته باید بداند که اگر بخواهد سخنش در قلب دیگران جای گیرد و تأثیر بگذارد، تنها با عمل و رفتار خود می تواند، به این هدف دست یابد. 📚رساله دانشجویی، سید مجتبی حسینی 🍂🍁🍂 #برداشت_نادرست https://eitaa.com/Besmellahe

🌷🌷🌷 حکایت کوتاه خضر نبی در سایه درختی نشسته بود سائلی سمت او آمد و از اول سوال کرد خضر دست در لباسش برده اما چیزی دستش را نگرفت گفت ای سائل ببخشم چیزی ندارم سایل گفت تو را به خدا سوگند می‌دهم نیازم بسیار است کمی بیشتر بگرد شاید چیزی داری و نمی‌دانی خضر برخواست گفت صبر کن دارم بیا برویم، به بازار برده فروشان آمد و گفت مرا بفروش و پولش بگیر و ببر چاره علاجت کن سائل گفت نه هرگز!!! خضر نبی گفت باید اینکار را انجام دهی القصه خضر را سائل بفروخت و پول را گرفته و شادمان راهی شد. خضر را مردی خرید و آورد خانه دید پیرمردی نورانی است، دلش سوخت و کار زیادی به او نمی‌سپرد. روزی مرد قصد سفر کرد و از خضر خواست تا خانه و فرزندانش را در غیاب او محافظت کند و مایحتاج آنها را بخرد. خضر گفت کاری به من بسپار من از اینکه غلام تو باشم و کاری نکنم ناراحتم مرد گفت همین بس خضر اصرار کرد، مرد گفت پس اگر دوست داشتی برای من از دل کوه سنگ‌های کوچک بیاور تا در حیاط منزل خانه دیگری بسازم خضر نبی پذیرفت و در غیاب صاحب خانه با قدرت تمام، خانه‌ای زیبا به کمک اجنه و فرشتگان در آن خانه بنا ساخت صاحب خضر آمد و چون آن خانه را دید باور کرد این پیر مرد انسان معمولی نیست! گفت تو کیستی ای مرد خود را معرفی کن، گفت غلام توام گفت تو را به خدا سوگند خودت را معرفی کن، خضر گفت مرا چرا به خالقم سوگند دادی؟ یکبار سائلی مرا به خالقم سوگند داد، چیزی نداشتم به او دهم خودم را به بردگی فروختم!!! من خضر نبی هستم مرد گریست و گفت مرا ببخش نشناختمت گفت: اصلاً من خود خواستم نشناسی تا راحت امر و نهی کنی مرا چون غلامان گفت ای خضر در قبال این خانه که ساختی از من چیزی بخواه گفت ای صاحب و مولای من از زمانی که غلام تو شده‌ام به راحتی نمی‌توانم برای خالقم در پنهان عبادت کنم و راحت نمی‌توانم اشک بریزم چرا که می‌ترسم هر لحظه در زمان لذتم با معشوقم مرا احضار کنی و اگر اجابت نکنم معصیت کرده باشم. مرا لطف فرموده آزاد کن صاحب خضر گریست و او را آزاد کرد. حضرت خضر کسی است که برای وصال معشوقش خود را به غلامی فروخت و معشوقش بهای عشق آزادی او را پرداخت. راستی ما برای خدا چه می کنیم...!؟ "قدری بیندیشیم" 🌷🌷🌷 https://eitaa.com/Besmellahe