eitaa logo
بیرق هیأت
5.2هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
34 فایل
کانال رسمی سازمان هیأت و تشکل‌های دینی کشور در پیامرسان‌های داخلی و خارجی🔰 https://zil.ink/SazmanHeyat نشانی: تهران، خیابان حافظ، خیابان رشت، نبش کوچه ستوده، پلاک ۳۹ شماره تماس : ۹۱۲۱۲۲۱۲ - ۰۲۱ ارتباط با ادمین: @Beyragheheyat_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰نوسروده سیدمهدی بنی‌هاشمی شاعر آئینی و نوحه‌سرا در استقبال از غزل رهبر انقلاب دلا، ننگ است از میدان گریزیم در این هنگامه از یاران گریزیم بیا تا مثل آن عشّاق در طَف چو پروانه ز شهد جان گریزیم غم از چه داری ای دل؟ نوح با ماست نباید از دل طوفان گریزیم بدان در عشق، آسایش حرام است مباد از سختی دوران گریزیم عصا بنداز ، اعجازی کن ای دل که از این مکر دژخیمان گریزیم خدا با ماست پس حتی ز آتش چو ابراهیم ما آسان گریزیم ز سحر ساحران و مکر مکار بیا بر دامن قرآن گریزیم بخوان پیش از کلام الله، اعوذی که سمت حق از این شیطان گریزیم چو حیدر باش و درب کفر برکن که از این قلعه دیوان گریزیم بیا از غده بدخیم صهیون به سوی حضرت درمان گریزیم @BeyragheHeyat
🔹غزل استاد ولی‌الله کلامی زنجانی برای خیزش عمومی دانشگاه‌های آمریکا علیه صهیونیست غاصب که داده حکم بیداری؟ به دانشگاه آمریکا!؟ که دم، از حق زندنسلِ عدالتخواه آمریکا!؟ نماز باشکوهی شد به پا در خانه شیطان! صد احسن بر مسلمانان , دل آگاه آمریکا پیام غزه را بشنیده و برخاسته ، ملت علیه صهیونیست و دولت گمراه آمریکا مُقاوم در مَقام اوج عشقی شاد باش ای قدس که اسرائیل افتاده به قعر چاه آمریکا حمایت کرده او از ظالم و، بر باد خواهد رفت در این جنگ ملال‌ آور جلال و جاه آمریکا ز خیرِ کدخدا بودن گذشت، البته میداند بلند است این قبا بر قامت کوتاه آمریکا ز رَه خورشید می‌آید، ظهور نور نزدیک است کزآن تبدیل بر سالی شده هرماه آمریکا شعارِ مرگ از این امت، نثار حاکمان جؤر نثار امپراطور و نثار شاه آمریکا «کلامی» لرزه افتاده بر اندام جهان غرب که حزب کفر می‌ترسد ز حزب الله آمریکا @BeyragheHeyat
📝 ▫️غزل《پنجره‌ای به بهشت》از سید حمیدرضا برقعی به مناسبت ایام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها در آسمان ملائکۀ خوش ذوق، شهر بهشت را که بنا کردند اول به سوی صحن و سرای تو، چندین هزار پنجره وا کردند مبهوت کرده‌اند تماشا را، حتی خود اهالی بالا را در این حرم به جای کبوترها، یک آسمان فرشته رها کردند مشتی ستاره از فلک آوردند، در سفره‌های ما نمک آوردند بس‌که بهار از فدک آوردند، در شهر قم مدینه به پا کردند با چشم‌های غرق عطش دیدیم، گنبد درون آینۀ حوض است آن کاسه‌های پر شده از خورشید، سیرابمان از آب طلا کردند ملا حسین مولویِ مداح، با سازگار و عاصی و خورشیدی از بس که بوده‌اند نمک‌گیرت در هر مقام شور به پا کردند صحن عتیق و جلوۀ دیرینش با چلچراغِ خوشۀ پروینش این‌ها به اتفاق مضامینش، پروانه را مدیحه‌سرا کردند ما قاصریم وصف تو را وقتی، امثال مرعشی و بروجردی یک عُمر روزه‌های معطر را، با بوسه بر ضریح تو وا کردند تکرار فاطمه‌ست عبور تو، توصیف زینب است مرور تو معصومه نام داشت حضور تو، اما تو را کریمه صدا کردند ای تا همیشه کار تو کارستان، اثبات کرده شوکت تو هر آن هرگز نکرده‌اند همه مردان، کاری چنان که فاطمه‌ها کردند @BeyragheHeyat
📝 ▫️اثری از استاد کلامی زنجانی به مناسبت میلاد کریمه‌ی اهل بیت حضرت فاطمه معصومه(س) ای دل مددی که دلبر اینجاست دل در بر یار و یاور اینجاست . ما را به بهشت حاجتی نیست جنات و نعیم و کوثر اینجاست . قم شهر قیام و شهر علم است بر آل رسول سنگر اینجاست . یا فاطمه اشفعی لنا گوی ای شیعه شفیع محشر اینجاست . فرمود امامِ صادق القول ما را حرم مطهر اینجاست . مکه حرم الله است و گوید بیت امّ قراست، مادر اینجاست . این است مدینه را تفاخر گوید حرم پیمبر اینجاست . پیچیده در آسمان کوفه صوتی که حریم حیدر اینجاست . با مکه و کوفه و مدینه در مجد و شرف برابر اینجاست . گر فاطمه را مزار مخفی ست او را حرم منور اینجاست . هر چار ائمه ی بقیع را محراب و حدیث و منبر اینجاست . از قول امام در شگفتم فرمود مقام اکبر اینجاست . فرمود که عُشّ آل طاهاست * فرمود بهشت را در اینجاست . بابی ز بهشت داری ای قم باغی پرِ گل، معطر اینجاست . شخصیت منحصر به فرد است درّی که ز آل اطهر اینجاست . معصومه ی فاطمی سجیه مدفون چو عتیقه گوهر اینجاست . از برکت دولت کریمه الطاف خدای داور اینجاست . گر عاشق باقرالعلومی کانون علوم برتر اینجاست . دنبال امام صادقی گر آثار قدوم جعفر اینجاست . طلّاب جوان ز کل عالم در حوزه محصل اندر اینجاست . نازد به دو کون ملک ایران دو شهر ستوده منظر اینجاست . یک جان و دو تن، قم و خراسان دو قبله نمای کشور اینجاست . یک فاطمه نام و یک علی نام یک خواهر و یک برادر اینجاست . ما را ز مهیب خود مترسان ای خصم، قوای حیدر اینجاست . شهری که امام از او به پا خواست این جاست، شمیم دلبر اینجاست . کرده در انقلاب را باز شهری که نمود محشر اینجاست . شهر ‌شهدا و شهر غیرت عمار بصیر پرور اینجاست @Beyragheheyat
📝 «غزل اشک و امید» از استاد کلامی زنجانی به مناسبت شهادت آیت‌الله رئیسی ایران شده یک دست بیایید و ببینید این اوج وفاق است بیایید و ببینید آن می که زلال و علویّ و رضوی بود کرده همه را مست بیایید و ببینید بر قوم کمر بسته در این راه، نباشد نومیدی و بن بست بیایید و ببینید آن سید آزاده که در بند ولا بود آخر ز بلا رست بیایید و ببینید ای مدعیان هنر، ای موج سواران اوج هنر این است بیایید و ببینید از دوری آن قلب پر احساس وتپنده قلب همه بشکست بیایید و ببینید گویند سواران همه ایستاده بمیرند برخاست و ننشست بیایید و ببینید صد بار به طعنه دل او را بشکستید ای طایفه ی پست، بیایید و ببینید با سوز رضا آمد و در روز رضا رفت رو سوی حرم جَست بیایید و ببینید یک عمر روان بود به دنبال شهیدان بر قافله پیوست بیایید و ببینید دوشنبه ۱۴۰۳/۲/۳۱ @Beyragheheyat
📝 علیرضا قزوه در سوگ شهید آیت‌الله رئیسی «در ما قیامت کن قیامت سید ابراهیم ای صاحب جود و کرامت سید ابراهیم ما را خبر از خویش بی خود کرده اما تو اما تو راحت باش راحت سید ابراهیم تو شاد از دیدار با ما مردم دلتنگ ما خسته از دنیای غربت سید ابراهیم از ابتدا هم تو شهید زنده ای بودی سهم تو شد آخر شهادت سید ابراهیم دیدار با تو بار دیگر آرزوی ماست دیدار ما روز قیامت سید ابراهیم @Beyragheheyat
📝 ▪️شعری از علی انسانی به مناسبت ارتحال حضرت امام خمینی رحمةالله‌علیه «آن شب که در آغوش مصلّی بودی خَلقی به تو مجنون و تو لیلا بودی» بر گِرد تو گشتند و طوافت کردند چون کعبه‌ی عشق و آرزوها بودی از روح نمازِ شبِ تو پیدا بود کز بهر عروج خود مهیا بودی تنها نه همین داغ به دل امت شد داغ دل هر لاله به صحرا بودی مردم به جماران همه محو تو و لیک تو جای دگر محو تماشا بودی فرماندهی کل قوا، جزئی بود عبدالله و فرمانده‌ی دلها بودی @BeyragheHeyat
📝 ▪️دلنوشته امیر عباسی به مناسبت رحلت جانسوز امام خمینی رحمة الله علیه چو باران در غم هجرانِ روحُ الله می باریم همیشه همچُنان خردادِ شصت و هشت عزاداریم نوای کلّ ایران در فِراقش وا اِماما بود چرا که تا ابد ما بر امامِ خود بدهکاریم خمینی نایبُ المهدی و ما با خصمِ دجّال و جُنودِ مُلحِدِ سُفیانیان در حال پیکاریم جماران با حضورش رنگ و بوی سامرایی داشت هنوزم مست، از عطرِ نگاهِ آن علمداریم به ما او یاد داده یاورِ مستضعفین باشیم هماره حرفِ عشقش را به گوش جان خریداریم چه خوش تدریسِ ایثار و جهاد و سرفرازی کرد که از افعی صفت های جهانِ کفر بیزاریم خمینی رفت و گرگِ غرب شد آماده ی غارت به این باور که بیشه خالی است و بی کس و کاریم همان روزش ولی فهمید ایران مهدِ شیران است وَ ما خورشیدِ تابانی چُنان سیّد علی داریم ✍️ ۱۳ خرداد ماه ۱۴۰۳ @BeyragheHeyat
📝 ♦️فرازی از نوشته سیدحمیدرضا برقعی به مناسبت ازدواج حضرت زهرا و امیرالمومنین(ع) می‌رسد قصه به آنجا که علی دل تنگ است می‌فروشد زرهی را که رفیق جنگ است چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد «إن یکاد» از نفس فاطمه بر تن دارد خبر از شوق به افلاک سراسیمه رسید تا که این نیمۀ توحید به آن نیمه رسید علی و فاطمه در سایۀ هم... فکر کنید شانه در شانه دو تا کعبۀ یک‌دست سفید عشق تا قبلِ همین واقعه مصداق نداشت ساز و آواز خدا گوشۀ عشاق نداشت کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام فاطمه... فاطمه با رایحۀ گل آمد ناگهان شعر حماسی به تغزل آمد آسمان با نفسش رنگ دگر پیدا کرد دست او پیرهن نو به تن دنیا کرد ابر مهریۀ او بود که باران آمد نفس فاطمه فرمود که باران آمد ناگهان پنجره‌ای رو به تماشا وا شد هر کجا قافیه یا فاطمةالزهرا شد مثنوی نام تو را برده تلاطم دارد چادرت را بتکان قصد تیمم دارد می‌رسد قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام @BeyragheHeyat
📝 🔹مسافر اُمُّ‌القُرا اثری از سیدمحمدجواد شرافت از خاک می‌روم که از آیینه‌ها شوم ها می‌روم از این منِ خاکی جدا شوم من زادۀ زمینم و تا عرش می‌روم پر می‌کشم، مسافر اُمُّ‌القُرا شوم این چند روز، فرصت خوبی‌ست تا که من از چند سال بندگی تن جدا شوم تا نقطهٔ عروج دل خویش پر زنم از خود جدا شوم، همه محو خدا شوم با جامه‌ای سپیدتر از بخت آفتاب از تیرگی این همه ظلمت رها شوم لب را به ذکر قدسی لبیک وا کنم با اهل آسمان و زمین هم‌صدا شوم در لحظهٔ طواف بگردم به گِرد یار سرگشته چون تمامی پروانه‌ها شوم در جستجوی زمزم جوشان عاشقی از مروه تا صفا بروم، باصفا شوم حرف تمام شعر همین است؛ این که من در خود فرو بریزم و از نو بنا شوم @BeyragheHeyat
📝 ✍️ شعری از استاد غلامرضا سازگار به مناسبت شهادت حضرت مسلم بن عقیل (ع) روی تو را به چشم دل، از سر دار دیده‌ام جانب مکه پر زند، جان به لب رسیده‌ام حرمت جان شکسته‌ام، در دل خون نشسته‌ام تا که به دست بسته‌ام، ناز غمت کشیده‌ام دیده به شعله دوختم، لحظه به لحظه سوختم هستی خود فروختم، عشق تو را خریده‌ام تن به قضا سپرده‌ام، منّت تیغ برده‌ام بلکه تو خنده‌ای کنی پایِ سرِ بریده‌ام تا بزنم ز زخم تن، بوسه به خاک مقدمت کوچه به کوچه می‌رود، جسم به خون طپیده‌ام از سر بام بر زمین چون تن خود نیفکنم من که ز خاک کوچه‌ها بوی تو را شنیده‌ام هست امیدم از درت، بعد تو نزد خواهرت شود کنیز دخترت، دختر داغدیده‌ام از تو جدا نزیستم، پیش رویت گریستم من سر دار نیستم، نزد تو آرمیده‌ام @BeyragheHeyat