eitaa logo
پیروان اهل بیت علیهم السلام
104 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
7هزار ویدیو
358 فایل
مطالب جالب و متنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🔊*عبرتی شگفت انگیز از گردش روزگار* در زمان به قدرت رسیدن صدام در ، از جمله احزاب مخالف حزب سوسیالیست بود که صدام دستور قلع و قمع اعضای آن را به برادر ناتنی خود تکریتی سپرده بود . یکی از دستگیر شدگان این حزب ، میاده زن جوان ۲۲ ساله و شوهرش بودند که هر دو به محکوم شدند . میاده نُه ماهه باردار بود و روزهای آخر بارداری خود را طی می‌نمود که قبل از اعدام نامه‌ای برای برزان تکریتی می‌نویسد و از او در خواست می کند که اعدامش را تا زمان تولد بچه به تأخیر بیاندازند. قبول نکرد و در جواب نامه‌ی میاده نوشت : داخل شکمت هم باید بمیرد و با تو دفن گردد ... که روزهای آخر بارداری را طی میکرد ، در روز موعود به پای چوبه‌ دار رفت و التماسهای او تاثیری در تاخیر حکم برزان نداشت . میاده در حین ، بالای دار وضع حمل کرد و فرزند پسری با بند ناف به روی تخته، به پایین افتاد. رضیه زنِ زندانبان، با اشاره رییس زندان، طفل را در لباس‌های مادرش پیچیده و به گوشه‌ای منتقل کرد !. برزان پس از اجرای حکم اعدام از رییس زندان، حال و روز میاده و جنینش را جویا شد و گزارش خواست . رییس زندان نیز در گزارش نوشت : جنین با مادر در چوبه‌ دار ماند تا مُرد ... رییس و زندان و رضیه زنِ زندانبان، با هم ، هم‌قسم شدند که همدیگر را به برزان تکریتی نفروشند و توافق کردند که رضیه نوزاد را به خانه‌اش ببرد و با راضی کردن شوهرش شناسنامه برای کودک بگیرد ... از آن‌ پس نوزاد را می‌خواندند ... سال ها گذشت و ولید بزرگ شد . برادر میاده (دایی واقعی ولید) در آلمان زندگی می‌کرد و سالها پیشتر، خبرهایی درباره خواهرزاده‌اش ولید از رضیه دریافت کرده بود. او در سال ۲۰۰۳ میلادی و پس از سقوط رژیم بعثی صدام به عراق برگشت تا یادگار خواهرش میاده را پیدا و با خود به ببرد و از روی آدرس و نشانیهایی که رضیه داده بود او را یافت ... ولید قبول نکرد که، به آلمان مهاجرت کند و گفت: رضیه مثل مادرم هست ، او جان مرا نجات داده و زحمت بسیاری برای من‌ کشیده ، هرگز تنهایش نمی گذارم ... این اتفاق زمانی بود که رضیه بازنشسته شده بود . رضیه با خواهش از مسوولین ، ولید را به جای خود، به عنوان زندانبان و مأمور زندان استخدام می‌کند . ملت عراق، افراد حزب بعث را یکی پس از دیگری دستگیر میکردند ، از جمله دستگیر شدگان برزان تکریتی برادر ناتنی صدام بود . از قضای الهی، ولید پسر میاده ، مسئول مستقیم سلول برزان تکریتی شد و هم آنجا بود که قصه‌ مادر و فرزند درون شکمش را به برزان گفت پس از صدور و تأیید حکم اعدامِ برزان ، ولید به عنوان زندانبان مأمور اجرای اعدام او شد و با دست خود دار را بر گردن برزان انداخت . بدین‌سان دست حق، ستمگر بی‌رحم را از جایی که گمان نمی کرد، به سزای اعمالش رساند ... یقیناً روزگار به گردن‌کشان و ظالمان مهلت می دهد، تا شاید برگردند، ولی فراموشی در کار روزگار و در جزاء و کیفر أعمال ستمگران وجود نخواهد داشت ...