eitaa logo
دبیرخانه بینش مطهر خراسان رضوی
980 دنبال‌کننده
724 عکس
356 ویدیو
21 فایل
🎥 بینش مدیا: محلی برای رشد فکری 🎥 🔽🔽درباره ی ما🔽🔽 https://bmkhr.ir/waysofcommunication کانال کتاب ما👇🏻 https://eitaa.com/BMkhr_book ادمین ثبت سفارش کتاب📚👇🏻 @F_rj81 ادمین پاسخگویی به سوالات شما📱👇🏻 @Adminn_Poshtiban
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 🌹 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩 ◼️روایت استاد شهید مطهری از شهادت حضرت قاسم علیه السلام: انقلابی که حسین در [برابر] این طفل ۱۳ ساله پیدا کرده در رفتن احدی پیدا نکرده.هرچه او می‌گفت عموجان اجازه بده،امام‌حسین سکوت می‌کرد و هی می گریست.قاسم دست بردار نیست.عمو جان اجازه بده! عمو جان اجازه بدهید من بروم و جانم را فدایت کنم. آخر هم ننوشته اند که حسین به زبان گفته باشد برو، به عمل گفت. چه کرد؟ دست هایش را باز کرد؛ یعنی بیا صورت را ببوسم. نوشته اند این عمو و برادرزاده دستها را به گردن یکدیگر انداختند و دونفر گریستند. آنقدر گریستند که بیحال شدند.این طفل اینجور از عمویش اجازه گرفت. وقتی که راه افتاد، چون بچه بود- بچه نه زره ای به تنش می‌خورد نه کلاه خودی نه چکمه‌ای، هیچی- با لباس عادی رفت.نوشته اند صورتش گلگون. اشک هایش هنوز می ریخت می آمد. فقط یک عمامه ای به سرش بسته بود..... ✅ با ما همراه باشید :👇👇👇 ✅ @Binesh_Motahar_kh
🌹 🌹 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩 ◼️روایت استاد شهید مطهری از شهادت حضرت قاسم علیه السلام: ...آقا را دیدند،اسبش در دستش، آماده و مهیا، در خیمه ایستاده است. یک حالت انتظاری! لجام اسب روی گردن اسب افتاده است. یک مرتبه صدای "یا عماه"،عمو جان قاسم بلند شد. نوشته اند مثل باز شکاری حسین را دیدند که روی اسب پرید و در حدود ۲۰۰ نفر دور بدن قاسم را گرفته بودند. قاسم از اسب روی زمین افتاده بود،یک نفرشان پایین آمده بود که سر قاسم را از بدنش جدا کند تا دیدند که حسین می‌آید همه فرار کردند و رفتند. دیگر کسی نفهمید [چه شد]حسین در میان گرد و غبارها گم شد .کسی چیزی نفهمید. "فَلَمّا جَلَسَ الْغُبرَة" همین که غبار فرو نشست، یک وقت دیدند سر قاسم به دامان حسین است. این بچه دائم پایش را محکم به زمین میکوبد. حسین هم گفت:"عزیزٌ عَلی عَمِّکَ َان تَدعُوه فَلا یُجیبُکَ اَو یُجیبُک فَلا یَنفَعُک" وقتی که قاسم شهید شد،مثل اینکه خواست قدردانی از برادرش امام حسن کرده باشد؛خودش بدن قاسم را بغل گرفت.همه مترصد بودند که ببینند که آقا چه می کند.دیدند که آمد و آمد،رفت بدن قاسم را کنار بدن علی اکبر خواباند. ✅ با ما همراه باشید :👇👇👇 ✅ @Binesh_Motahar_kh