eitaa logo
دبیرخانه بینش مطهر خراسان رضوی
1هزار دنبال‌کننده
705 عکس
348 ویدیو
21 فایل
🎥 بینش مدیا: محلی برای رشد فکری 🎥 🔽🔽درباره ی ما🔽🔽 https://bmkhr.ir/waysofcommunication ادمین ثبت سفارش کتاب📚👇🏻 @F_rj81 ادمین پاسخگویی به سوالات شما📱👇🏻 @Adminn_Poshtiban
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ◼️روز عاشورا می شود بنا بر یکی از دو روایت ابوالفضل می‌آید جلو عرض می کند برادر جان به من هم اجازه بفرمایید، این سینه من دیگر تنگ شده است، دیگر طاقت نمی آورم،می خواهم هر چه زودتر جان خودم را قربان شما کنم .فرمود: برادرم! حالا که می خواهی بروی، پس برو،بلکه بتوانی مقداری آب برای فرزندان من بیاوری. حالا ببینید چه منظره باشکوهی است، چقدر عظمت است،چقدر شجاعت است چقدر دلاوری است،چقدر انسانیت است، چقدرشرف است، چقدر معرفت است،چقدر فداکاری است! یک تنه خودش را به این جمعیت میزند. مجموعه کسانی را که دور این آب را گرفته بودند چهار هزار نفر نوشته اند.خودش را وارد شریعه فرات میکند.اسب خودش را داخل آب میبرد.این را همه نوشته‌اند:اول مَشکی را که همراه دارد پر از آب میکند و به دوش میگیرد. تشنه است،هوا گرم است،جنگیده است،همین طوری که سوار است تا زیر شکم اسب را آب گرفته است، دست میبرد زیر آب، مقداری آب با دو مشت خودش تا نزدیک لبهای مقدس می آورد.آنهایی که از دور ناظر بوده اند گفته اند اندکی تأمل کرد،بعد دیدیم آب نخورده بیرون آمد.آبها را روی آب ریخت.آنجا کسی ندانست که چرا ابوالفضل آب نیاشامید،اما وقتی بیرون آمد یک رجزی خواند که در این رجز مخاطب،خودش بود نه دیگران. ✅ با ما همراه باشید :👇👇👇 ✅ @Binesh_Motahar_kh
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ◼️از این رجز فهمیدند چراآب نیاشامید. در رجزش دارد خودش را خطاب میکند، میگوید:ای نفس ابوالفضل! می‌خواهم دیگر بعد از حسین زنده نمانی. حسین دارد شربت مرگ مینوشد،حسین با لب تشنه در کنار خیمه ها ایستاده است و تو میخواهی آب بیاشامی؟!پس مردانگی کجا رفت؟شرف کجا رفت؟ مواسات کجا رفت؟همدلی کجا رفت؟مگر حسین امام تو نیست؟مگرتو مأموم اونیستی؟مگر تو تابع او نیستی؟هرگز دین من به من اجازه نمی دهد،هرگز وفای من به من اجازه نمی دهد. ابوالفضل در برگشتن مسیر خودش را عوض کرد،خواست از داخل نخلستان برگردد چون میدانست همراه خودش یک امانت گرانبها دارد. تمام همتش این است که این آب را به سلامت برساند،برای اینکه مبادا تیری بیاید و به این مشک بخورد و آب ها بریزدو نتواند به هدف خودش نائل شود. در همین حال بود که یک مرتبه دیدند رجز ابوالفضل عوض شد.معلوم شد حادثه ی تازه ای پیش آمده است.فریاد کرد: به خدا قسم اگر دست راست مرا هم قطع کنید،من دست از دامن حسین برنمیدارم.طولی نکشید که رجز عوض شد: در این رجز فهماند که دست چپش هم بریده شده است. ✅ با ما همراه باشید :👇👇👇 ✅ @Binesh_Motahar_kh