eitaa logo
بینش راهبردی
9.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
851 ویدیو
34 فایل
**بصیرت؛ بدون بینش راهبردی ممکن نخواهد بود.** ''کانال نشر سخنان و مطالب حجت الاسلام دکتر محمد علی رنجبر" عضو هیات علمی و مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام ارتباط با ادمین @AlEbadali ادمین‌ دوم @Guilemard
مشاهده در ایتا
دانلود
4- موضوع معافیت از سربازی، از همان ابتدا بین تمام جریان‌های سیاسی از جمله حزب لیکود و کارگر پذیرفته شده بود. منتهی از سال 2012.م حزبی با نام «یِش عَتید» و به رهبری لاپید با شعار «آینده‌ای وجودارد» شکل گرفت. پایان به رفع تبعیض در معافیت سربازی یکی از اصلی‌ترین شعارهای این حزب این بود. این موضوع اختلافات بین یهودیان اولترا ارتدوکس (یهودیان سوپرمذهبی) که جمعیت آنها حدود یک میلیون نفراست؛ جمعیت زیادی که معاف شدند؛ را با سایر یهودیان افزایش داد. از این رو برای یهودیان سکولار و مدرنتر حس بدی را ایجاد کرد.👇 5- موضوع مخالفت با معافیت سربازی از سوی حزب لاپید ضمن آن است که این حزب بر میانه‌روی نیز تأکید دارد و بر حفظ صلح و مذاکرات صلح با فلسطینیان اصرار داشته و از راه حل دو کشوری حمایت می‌کند. برهمین اساس اختلاف شدیدی بین جریانات شبیه به حزب لاپید و حزب لیکود به رهبری نتانیاهو وجود دارد بنابراین هرچقدر مقاومت بتواند عملیات‌های درون اسرائیل را افزایش داده و فلسطینی‌ها بتوانند ضربات محکم‌تری را به رژیم صهیونیستی وارد کنند، احزاب تندرو مانند حزب لیکود و افرادی مانند نتانیاهو بیشتر بر جبران مافات با وارد کردن ضربات محکم بر پیکره فلسطینیان پیگیری می‌کنند. در مجموع نتانیاهو با حضورش در نخست وزیری به دنبال فشار بیشتر بر مردم فلسطین است. از طرفی با وجود این افزایش فشار، اگر عملیات‌های فلسطینیان ضد رژیم صهیونیستی تشدید شود، پیش‌بینی می‌شود که لاپید و احزاب میانه رو، مجدد فضای سیاسی را در رژیم صهیونیستی بدست بیاوند و اعلام نمایند که برخوردهای نتانیاهو مسبب چنین اتفاقی است که گروه های جهادی فلسطینی توانسته‌اند بحران را تشدید کنند. این یعنی تشدید اختلافات میان احزاب سیاسی درون اسراییل که منجر به بی ثباتی از درون خواهد شد بحمدالله همین گونه هم شده است و در حال تشدید است اما هنوز ماجرا ادامه دارد...
استاد رنجبر ج۲.m4a
9.98M
بازخوانی برخی آیات در بیانات رهبری با کلام استاد رنجبر
کافی است یک بررسی اجمالی از مطالب کانال ها و گروه های مذهبی و مدعی ولایتمداری داشته باشید ببینید اولویت امام جامعه را دنبال می کنند یا اولویت خودشان را اگر قرار است بر اساس اولویتهای امام جامعه حرکت کنیم، خب اولویت مشخص است اگر هم قرار است بر اساس اولویت های فهم خودمان حرکت کنیم که دیگر هیچ حرفی نمی ماند! این اولویت امام جامعه است: خب، حالا سال ۱۴۰۲؛ به نظر من در سال ۱۴۰۲ هم مسئله‌ی اصلی ما مسئله‌ی اقتصاد است. یعنی ما مشکل کم نداریم، مشکلات گوناگونی داریم، در زمینه‌ی فرهنگی، در زمینه‌ی سیاسی، لکن مسئله‌ی اصلی و محوری در این سال هم مسئله‌ی اقتصاد است. یعنی اگر ما بتوانیم ان‌شاءالله مشکلات اقتصادی را کاهش بدهیم و مسئولین ان‌شاءالله همّت کنند، دقت کنند، تلاشهای مهمی انجام بدهند در این زمینه، 👈خیلی از مسائل دیگر کشور هم حل خواهد شد. هم دولت، هم مجلس شورای اسلامی، هم فعّالان اقتصادی، هم گروه‌های مردمیِ جوان و پرانگیزه که بنده تعدادی از این گروه‌ها را میشناسم و به آنها جدّاً علاقمند هستم. میدانم کارهای خیلی خوبی را در همین زمینه‌های اقتصادی انجام میدهند. اینها همه باید تلاشهایشان متوجّه کمک به رفع مشکلات کشور و مشکلات مردم باشد. حالا این رفع مشکلات گاهی با فعالیتهای بنیانی اقتصادی است، مثل تولید که یک فعالیت بنیانی است در اقتصاد، یعنی تولید یک کار اساسی است در اقتصاد. یا عرض کنم که کارهای انسانی و اسلامی مثل مواسات و کمکهای مردمی و همکاریهای مردمی با طبقات ضعیف جامعه. خب، من با توجه به همه‌ی جهات، هم تورّم، هم تولید داخلی، این چیزهایی که مهم است، تورّم که مشکل اصلی است، تولید داخلی که حتماً یکی از کلیدهای نجات کشور از مشکلات اقتصادی است، با توجه به اینها شعار سال را اینجور اعلام میکنم: «مهار تورم، رشد تولید»، این شعار سال است. یعنی باید همه‌ی همّت مسئولین متوجّه این دو موضوع باشد. در درجه‌ی اوّل مسئولین، در درجه‌ی بعد همینطور که گفتم فعالان اقتصادی و فعّالان مردمی و کسانی که دستشان میرسد کاری انجام بدهند و فعّالان فرهنگی، صدا و سیما که باید فرهنگ‌سازی بکند در این زمینه‌ها، همه‌ی اینها باید متوجه این دو نکته‌ی اصلی باشند، در درجه‌ی اول مهار تورّم، یعنی واقعاً تورّم را مهار کنند و کاهش بدهند تا آنجایی که ممکن است کاهش بدهند و مسئله‌ی تولید را افزایش بدهند. بنابراین [شعار سال] شد مهار تورّم و رشد تولید. بیانات بعد از سال تحویل
انسان شرمنده ولایت پذیری این عزیزان می شود
هدایت شده از خبرگزاری فارس
🔹شورای وزیران عربستان سعودی با پیوستن به سازمان همکاری شانگهای با وضعیت «شریک گفت‌وگو» موافقت کرد. @Farsna - Link
این دو خبر را اضافه کنید به خبر قبل ✅️ آرامکو قراردادی ۱۲.۲ میلیارد دلاری با چین به امضا رساند‌ ! عربستان سعودی به طور رسمی اعلام کرد نفت خود را دیگر با دلار مبادله نخواهد کرد و اماده دریافت یوان چین در ازای فروش نفت است
دوستان پیشنهاد دهند چه کنیم؟
♦️قطار انقلاب 🖊محمدعلی رنجبر کاروان ما قرار بود در ایام نوروز از تهران عازم شلمچه شود بعد از شلمچه به سمت کربلا و از کربلا به مدینه و از مدینه به قدس راه و مسیری طولانی باید پشت سر می گذاشتیم رهبر و لیدر کاروان همه را جمع کرد از تجربیات و احساسات و عواطف گذشتگانی که به این سفر رفته بودند و از حس شیرینی که به انسان دست می دهد گفت وقتی این شیرینی ها بیان می شد برخی ها اشک شوق در چشمانشان جمع شده بود گویی خودشان را در شلمچه و کربلا و مدینه و قدس می دیدند رهبر کاروان بعد از دقایقی بسیار حکیمانه از سختی و دشواری و موانع مسیر هم گفت و اینجا بود که عده ای دچار تردید شده و خیلی زود انصراف دادند می گفتند طاقت سختی نداریم اما بازماندگان کاروان را تکمیل کردند و همگی سوار قطار شدند پیر و جوان مرد و زن کودک و نوجوان سفید و سیاه غنی و فقیر با سواد و بی سواد خلاصه از همه قشری سوار شده بودند ما هم واگن 14 کوپه 5 بودیم فرزندانم خوشحال بودند میگفتند بابا ممنونیم سوار قطار شدیم خیلی کیف میده بالا و پایین میپریدند و خوشحال بودند تقریبا یک ساعتی که گذشت دختر کوچیکه گفت بابا کِی میرسیم؟ گفتم بابا هنوز خیلی مونده و برای اینکه حوصله اش سر نره گفتم بیا برات قصه بگم شروع کردم به قصه گفتن قصه های قرآنی از نوح و هود و صالح و شعیب و موسی و عیسی سلام الله علیهم اجمعین گفتم اینکه چگونه صبر کردند تا به هدفشان رسیدند بالاخره توانستم با ادبیات داستانی قانعش کنم اما یک ساعتی گذشت و قطار در ایستگاه بین راه توقف کرد تا عده ای پیاده شوند و عده ای دیگر سوار مجدد گفت بابا فکر کنم رسیدیم چون عده ای پیاده شدند گفتم عزیزم اینها هدف و مقصدشان همینجاست ما هنوز خیلی راه داریم کمی به فکر فرو رفت و لحظاتی بعد در حین بازی با گوشی خوابش برد از فرصت استفاده کردم و آمدم بیرون کوپه از کوپه ها عبور کردم و وارد واگن بعدی شدم جالب بود هر کوپه و واگنی یک بحثی بود یکی از مشکلات اقتصادی اش می گفت یکی از گرانی یکی از فساد یکی از بی عدالتی یکی از بی انضباطی یکی از بی نظمی یکی هم از بی حجابی اما جالبتر اینکه قطار، امن و استوار به مسیرش ادامه می داد کمی جلوتر رفتم و به واگنی رسیدم که عده ای می گویند امکانات قطار خوب نیست و ما می خواهیم پیاده شویم عده ای دیگر می گفتند ما فکر نمی کردیم این مسیر اینقدر طولانی باشد و می خواهیم پیاده شویم روحانی کاروان هم داشت برایشان توضیح میداد که برای پیاده نشدن قانع شان کند عجیب بود اینها هم مثل فرزند کوچکم بی تابی می کنند به ناگاه یاد این کلام امیرالمومنین ع افتادم که خطاب به یارانش می فرمود حلوم الاطفال شما عقلتان به مانند بچه هاست یعنی انسانها گرچه بزرگ اند اما برخی ها عقلشان همان عقل بچگی است بزرگ نشده اند سعی کردم برایشان توضیح دهم همان حرفهایی که برای فرزندم زدم به آنها نیز گفتم برخی ها قانع شدند اما برخی دیگر گفتند مگر ما بچه ایم شما می خواهید ما را به ناکجاآباد ببرید ما هم نمی خواهیم با شما بیاییم قطار به ایستگاه رسید برخی از اینها پیاده شدند و البته عده ای دیگر سوار شدند خلاصه قطار پیش می رفت و عده ای هم غُر می زدند ناگهان قطار به صورت عجیبی با سر و صدا و تکان بسیار متوقف شد همه منتظر بودند که چه اتفاقی افتاده به یکباره صدای اعتراض و سر و صدا از دو کوپه بلند شد می گفتند ما پیشمان شده ایم می گفتند شما دیوانه اید ما در اینستا و توییتر دیده و خوانده ایم این قطار، قطار مرگ است و همه ی شما را نابود می کند می گفتند شما جلوی آزادی انتخاب ما را گرفتید و ما هم ترمز اضطراری را کشیده ایم حال باید اینها را قانع می کردیم برخی شون که پا را فراتر گذاشته و شعارهای هنجارشکنی هم می دادند اصرار هم داشتند که همان وسط بیابان پیاده شوند انسان تاسف می خورد از این مصدومین شبکه های اجتماعی که نمی دانستند چه بلایی در این بیابان سرشان می آید خلاصه برخی را قانع کردیم و برخی هم پیاده شدند قطار مجدد به حرکت افتاد و چند ساعتی پیش رفتیم تا اینکه باز هم قطار را متوقف کردند مردی داد میزد یا جای من اینجاست یا جای این آدمها و این قصه ادامه داشت و هر از چندی عده ای با یک بهانه ای ترمز قطار را می کشیدند و داد و بیداد راه می انداختند و عده ای هم از قطار پیاده می شدند اما خب خودشان ضرر میکردند چون ایستگاه بعدی نفرات جدیدی که شوق این سفر را داشتند سوار می شدند خدایا چقدر سخت است راهبری این قطار... بله دوستان راهبری قطار انقلاب سخت است دشوار است چه می کشد رهبر این قطار هر چه فریاد میزند اولویت ها را دریابیم اما عده ای کار خودشان را می کنند و هر بار ترمز اضطراری را می کشند که یا جای ما اینجاست یا جای اینها حواسمان باشد ترمز را بی خود و بی جهت نکشیم نیاز باشد رهبر انقلاب ترمز را می کشد و عده ای را پیاده می کند و مسیر را ادامه می دهیم 🆔 @Binesh_Rahbordi
هدایت شده از بینش راهبردی
♦️از حرمت شُرب "خَمر" تا وجوب ضَرب "خُمُر" متاسفانه برخی عنایت به این نکته ندارند که مساله ضرب خُمُر یعنی داشتن مقنعه و روسری در بین همه حتی مشرکین و کفار آن زمان امری مفروغ عنه بوده است و حتی کفار اهل کتاب بسیار پوشیده بودند (اگر مشاهده کنید امروزه راهبه های مسیحی هم حجاب کامل دارند) یهودیان آن زمان نیز حجاب کامل داشتند. لذا وقتی میگوییم آیه حجاب نازل شد و حجاب واجب شد به معنای این نیست که قبل از نزول این آیه زنان جامعه با ساپورت و دامن های کوتاه و وضع نامناسب و بیکینی بیرون می آمدند بلکه مساله خُمُر یعنی مقنعه داشتن و جلباب داشتن امری محتوم بود منتها خُمُر را به نحوی می بستند که گوشها و گردن و بخشی از سینه نمایان بود. اما روزی اتفاقی افتاد که همین اتفاق شان نزول آیه شد شأن نزول آیات حجاب سوره نور:در کتاب کافی از امام محمد باقر(ع) نقل شده که جوانی از انصار در مسیر خود با زنی روبرو شد (در آن روز زنان مقنعه خود را پشت گوش ها قرار می دادند و طبعاً گردن و مقدار از سینة آن ها نمایان می شد). چهره زن نظر جوان را جلب کرد و چشم خود را به او دوخت. هنگامی که زن عبور کرد جوان هم چنان با چشمان خود او را بدرقه می کرد و به راه خود ادامه می داد تا این که وارد کوچه تنگی شد و هم چنان به پشت سر خود نگاه می کرد. ناگهان صورتش به دیوار خورد و تیزی استخوان یا قطعة شیشه ای که در دیوار بود صورتش را شکافت. هنگامی که زن گذشت، جوان به خود آمد و سخت ناراحت شد و با خود گفت: به خدا سوگند! به خدمت پیامبر(ص) می روم و این ماجرا را بازگو می کنم. هنگامی که چشم رسول خدا(ص) به صورت و لباس خون آلود او افتاد،‌ فرمود:‌ چه شده است؟ جوان با صداقت ماجرا را نقل کرد. در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیة فوق را آورد. ملاحظه میکنید که شان نزول آیه مربوط به برهم زدن آرامش و امنیت روانی جامعه بوده است! لذا آیه نازل شد: آیه 30 و 31 از سوره نور : «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِ‌هِمْ ... َ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ او.... در این آیه خداوند دستور میدهند که باید خُمُر را بر جیوب بزنند یعنی روسری به گونه ای باشد که سینه و گردن را بپوشاند. پس مساله حجاب داشتن و پوشش مناسب امری طبیعی و مطابق با فطرت بشری و آداب و رسوم بوده است لذا بعد از این ماجرا کسی اظهار نارضایتی نکرد و اعتراضی هم نشد تا چه رسد به مخالفت علنی و روسری برداشتن و لخت شدن و... البته عنایت داشته باشید که برخی از کنیزان مخصوصا در هنگامه خرید و فروش، حجاب معمول را نداشتند آنهم به خاطر نکته مالیت آنها چون مبیع یا مثمن باید مشخص و معین می بود تا اغراء به جهل نشود! لذا متاسفانه آنها را اساسا انسان نمیدانستند بلکه اگر ملاحظه کنید هنوز که هنوزه بحث از کنیز و برده ذیل کتاب الحیوان در فقه بحث می شود! به همین خاطر ما در تاریخ اعتراضی نسبت به وجوب حجاب (یعنی زدن خُمُر بر جیوب یا بستن دور گردن) نداشتیم. لذا وقتی میگویند در تاریخ حدی و یا تعزیری بر کسی در مساله حجاب وارد نشده است، علت این مساله است! نه اینکه حجاب اجباری و الزامی نبود. به تعبیر رهبری عزیز وقتی امری در اسلام واجب باشد دیگر بحث از اجباری و الزامی بودن و نبودن آن در جامعه اسلامی امری بی اساس است! اما شرب خمر مساله ای متفاوت بود. چرا که: شرابخواری و میگساری در زمان جاهلیت و قبل از ظهور اسلام فوق العاده رواج داشت و به صورت یک بلای عمومی درآمده بود، تا آنجا که بعضی مورخان می گویند عشق عرب جاهلی در سه چیز خلاصه می شد. شعر و شراب و جنگ و نیز از روایات استفاده می شود که حتی بعد از تحریم شراب مساله ممنوعیت آن برای بعضی از مسلمانان، فوق العاده سنگین و مشکل بود تا آنجا که می گفتند: هیچ حکمی بر ما سنگین تر از تحریم شراب نبود. روشن است که اگر اسلام می خواست بدون رعایت اصول روانی و اجتماعی با این بلای بزرگ عمومی به مبارزه برخیزد ممکن نبود و لذا روش تحریم تدریجی و آماده ساختن افکار و اذهان برای ریشه کن کردن میگساری که به صورت یک عادت ثانوی در رگ و پوست آنها نفوذ کرده بود استفاده کرد. لذا بین مساله تشریع حرمت شرب خمر و مساله وجوب حجاب کامل (بستن مقنعه دور گردن) در صدر اسلام بسیار تفاوت است! در نتیجه باید گفت با توجه به اینکه بی حجابی خلاف فطرت بشر و سیر تطور تاریخ بشری بوده است و ما با بی حجابی اجباری مواجه بوده ایم پس قطعا باید با این پدیده مبارزه کنیم حال کیفیت مبارزه به چه نحو باشد را امام جامعه تعیین میکنند (البته بعید نیست که به مانند مبارزه با شراب خواری که امری طبیعی جلوه می نمود، باید تدریجی مبارزه کرد) رنجبر بهمن ۹۷
بینش راهبردی
♦️از حرمت شُرب "خَمر" تا وجوب ضَرب "خُمُر" متاسفانه برخی عنایت به این نکته ندارند که مساله ضرب خُم
اینرا سال ۹۷ نوشته ام در زمانه ای که عده ای امثال زائری ها بحث حجاب اجباری را مطرح می کردند نظر بنده هنوز هم همین است همانطور که آن سالها گفتم کیفیت مبارزه را امام جامعه تعیین می کنند!
هدایت شده از بینش راهبردی
♦️او از آرمانش دفاع میکند! دکتر زائری را عرض میکنم! مانده بودم بنویسم یا نه؟! مانده بودم... اما... اما بعد از لحظه ای درنگ با خودم گفتم او که اینگونه غیرت لیبرالی اش را به رخ می کشد و همه چیز را با آن می سنجد! چرا من...!؟ چرا من از غیرت مذهبی ام دفاع نکنم!؟ جناب آقای دکتر من تا به حال فکر میکردم شما منتقد برخورد با پدیده و بی حجابی هستید! اما امروز مطلبی از شما خواندم که بسیار ناراحت کننده بود! شما به همسر شهید حججی خرده گرفته اید که چرا آرمان شهید را در حد یک پایین آورده است! اینکه از تمام نکات همسر شهید حججی عزیز یا همان حجت بر ما، شما غیر منصفانه تنها این نکته را اخذ کرده و همسر ایشان را به باد انتقاد گرفته اید، بماند! اما اینکه شما حداقل کار ممکن برای اشاعه فرهنگ حجاب را هم بر نمی تابید جای بسی تاسف دارد! من از شما توقع داشتم پیشنهاد دهید در راس مراسم تشییع جنازه ایشان و باحجاب سایر شهدای مدافع حرم باشند تا مظلومیت آنها نمایان شده و نوعی پیام نرم به بدحجابان مادر ستیز بدهیم نه اینکه پیشنهاد دهید چند ، پیشانی مراسم باشند! حق دارید! چون شما مدافع ارزشهای خود هستید! مدافع لیبرالیسم، نه مدافع ارزشهایی که امام ما برایش انقلاب کرد و شهدای ما برایش سر میدهند! بارها فرموده اید باید با هم حرف بزنیم! بسیار عالی اما برادرم در میان این همه پیامی که من از کانال شخصی ام برایتان فرستادم تنها یک پیام را بازنشر دادید همان پیامی که با عنوان برایتان فرستادم و قدری انتقاد به خودی ها بود! میخواستم شما را امتحان کنم اینکه آیا مدافع آزادی بیان هستید یا مدافع عقاید خودتان اما با باز نشر تنها یک پیام ثابت کردید شما مدافع ارزشها و آرمان های خودتان هستید! آقای دکتر نه آن آرمانزدگی متاثر از شور انقلابی دوران نوجوانی تان و نه این واقعیت زدگی متاثر از تعقل پنداری میان سالی تان، مرز میانه است! شما در دو سوی افراط و تفریطید و خود خبر ندارید!