🩸 #امام_سجاد صلواتالله علیه و پیرمرد شامی 🩸
🥀 اولین سخن حضرت سجاد علیهالسلام بعد از #اسارت، در شهر #شام آن هنگامى بود که اسرا روى پلههاى مسجد #دمشق ایستاده بودند.
🥀 پیرمردى از اهالى شام نزد آنها آمد و گفت: سپاس خداى را که شما را کشت و هلاک کرد. شهرها و روستاها را از آسیب مردان شما آرامش برقرار ساخت و امیرالمؤمنین یزید را بر شما مسلط گردانید.
🥀 سیدالساجدین علیهالسلام به آن پیرمرد گفت: آیا قرآن خواندهاى؟ گفت: بلى! فرمود: آیا این آیه را مىشناسى: «قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى» بگو اى پیامبر! در مقابل ابلاغ رسالت، مزدى از شما نخواستم مگر اینکه خویشانم را دوستبدارید؟
گفت: آرى خواندهام.
🥀 امام علیه السلام فرمود: اى پیرمرد! ما همان «قربى» هستیم. سپس پرسید: آیا این آیه را قرائت کردهاى که خداى سبحان فرموده است: «و اعلموا انما غنمتم من شىء فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى» و بدانید هر چیزى که به غنیمت گرفتید، یک پنجم آن براى خدا و پیامبر و از آن خویشاوندان اوست؟
گفت: بلى! امام فرمود: اى پیرمرد ما همان «ذى القربى» هستیم!
🥀 امام بار دیگر پرسید: آیا این آیه را تلاوت کردهاى: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» همانا خدا مىخواهد آلودگى را از شما خاندان بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند؟!
پیرمرد پاسخ داد: آرى این آیه را هم خواندهام. حضرت سجاد علیهالسلام فرمود: اى پیرمرد! ما همان اهلبیتى هستیم که خداوند آیه تطهیر را مخصوص ما قرار داد.
🥀 پیرمرد ساکت شد و از سخنانى که گفته بود، شرمنده و پشیمان شد و با تعجب پرسید: شما را به خدا! شما همانهائید؟!
🥀 سپس على بن الحسین علیهماالسلام فرمود: بدون هیچ شکى به خدا ما همانها هستیم و به حق جدمان سوگند، ما همانهائیم!
🥀 با سخنان امام سجاد علیهالسلام پیرمرد منقلب شد، شروع به گریه کرد، عمامهاش را به زمین انداخت، سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! من از دشمنان آل محمد، اعم از جن و انس، بیزارم. سپس به امام زینالعابدین علیه السلام عرض کرد: آیا راهى براى توبه من هست؟!
🥀 امام فرمود: بله! اگر بازگردى، خداوند توبه تو را مىپذیرد و تو با ما خواهى بود. پیرمرد گفت: من توبه مىکنم!
🥀 هنگامى که خبر گفتگوى امام علیهالسلام و پیرمرد به یزید رسید، دستور داد آن پیرمرد را به شهادت رساندند.
📕 بحارالأنوار جلد ۴۵ صفحه ۱۲۹
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah