enc_1694639945469244683702.mp3
1.7M
عبدالزهرا پیشونیمو عرق سرد گرفت
جلو راهمون رو نامرد گرفت
صورتش خورد به دیوار درد گرفت...😭😭😭😭
الهی بمیرم برای دلت امام حسن جان😭
جلو چشمات مادرتونو زدن😭😭😭
تو جوونی موهات سفید شد😭
🌱🌱
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشنگی امام حسین علیه السلام
#شب_جمعه_است_هوایت_نکنم_میمیرم
🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما
شهیدا اول پروا کردند
یعنی تقوا رو رعایت کردند
بعد پرواز کردند.
حاج حسین یکتا
دستــــــ خودم نبود که گشتـــم گدای او...
من با \"حسن\" رابطه ام خانوادگیستـــــ..💚🖤
#شهادت_امام_حسن
گرفتار شدی بگو یا رسول الله!
«لَقَدْ جَآءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ»
سخته برای او هرچیزی که شما رو اذیت کنه.
میتونیم بفهمیم؟
«حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ»
حریص شماست.
#امام_صادق_علیهالسلام :
"خدا حیا میکند گریهکننده بر حسین ابن علی علیهالسلام را عذاب نماید."
✍️البکا _ ص۹۴
#السلامعلیکیااباعبداللهالحسینع💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 دلشکستهها حاجتشون با امام رضا...
التماس دعا
بشارت باد بر شما اتمام ماه صفر و حلول ماه ربیع الاول، ماه شادمانی و سرور اهلبیت(ع) و پیروانشان مبارك باد.
حضرت محمد (ص) فرمودند: هر کس حلول ماه ربیع را به دیگران مژده دهد، من بهشت را به او مژده خواهم داد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀پایان محرم وصفریه پیشنهاد خوب تا سال آینده
🎙استاد پناهیان
#ربیع_الاول
#صفر
اگه دیدی نمازت بهت لذت نمیده
قبل از تکبیر و شروع نماز بگو :
‹صلی الله علیک یاباعبدالله›
این نماز محشر میشه..🌱
#آیتاللهمجتهدیتهرانی
-اون لحظہ ھای آخر
وقتی داشتن شکنجہ اش میکردن):
بہش گفتن:بہ رھبرت فحش بدہ
گفت:من این جسارتونمیکنم!..
شمابزنید(:
#شھیدآرمان_علی_وردی
داشت زمینُ جارو میزد
هرچی گردُ خاک بود رفت تو دهنش
بعد کُلی سرفه بش گفتم چرا
ماسک نمیزنی؟
گفت بزار این خاکا بره تو ریههام بلکه شفا
گرفتم (:
#امامرضاس دیگه ...
کتاب "تنها نمان" به قلم طیبه نجفی روایت گر خاطرات مریم امجدیان؛ همسر شهید مدافع حرم، ابوذر امجدیان می باشد که توسط انتشارات خط مقدم به چاپ رسیده است.
مقدمه کتاب تنها نمان:
نوشتن از تو کار آسانی نبود. از دلتنگی های مریم ات که در فراق تو می ریخت، خبر داشتم، از عشق و علاقه پاکی که بینتان شکل گرفته بود مطلع بودم؛ می دانستم برای به هم رسیدن از هفت خوان رستم عبور کرده اید.
من هم در همان استان رشد کرده بودم، آداب و رسوم شما را می دانستم. هر وقت به تو و قصه ات فکر می کردم، به عشق پاکت درود می فرستادم.
دلم می خواست همسرت را از نزدیک ملاقات کنم. دوست داشتم بیشتر با تو آشنا شوم؛ تو که به خاطر مریم، شاگرد نانوا شده بودی، تو که یکه و تنها بار عشقی پاک را به دوش کشیدی...
برشی از کتاب تنها نمان:
دوسال بود در خانه پدرشوهرم زندگی می کردیم. محل کار ابوذر تهران بود. هر وقت به ماموریت می رفت، تا برگردد چشم انتظاری می کشیدم.
از این وضعیت خسته شده بودم. ابوذر هم از این ماجرا ناراحت بود. حقوقش کم بود، و نمی توانستیم خانه اجاره کنیم. برای همین دوسال را به سختی سپری کردیم.
یک روز بعد از ظهر ابوذر زنگ زد و گفت: مریم مژده بده! دیگه روزای تنهایی تموم شد، من و دوستم علی کلی گشتیم تا تونستیم توی افسریه خونه ای پیدا کنیم که با جیب مون بسازه. همین روزها می آم دنبالت. وسایل خونه رو جمع و جور کن و اثاث رو توی کارتن بچین.
باورم نمی شد. از خوشحالی داشتم بال در می آوردم بیشتر وسایلم توی کارتن بودند. چون با مادرشوهرم زندگی می کردیم، از اسباب و اثاث خودم چندان استفاده نکرده بودم.
✨✨
کتاب "" تنها نمان "" خاطرات همسر شهید مدافع حرم ابوذر امجدیان 🌱
✨✨
#بخوانید
#شادی_روح_شهدا_صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻لحظه اعلام خبر شهادت «یاسر شجاعیان»
🔹 شامگاه ۲۵ شهریور ۲ راکب موتورسیکلت اقدام به تیراندازی کور با سلاح شکاری ساچمه زن به سمت نیروهای بسیجی مدافع امنیت میکنند.
🔹در این حادثه یکی از مدافعان امنیت به دلیل شدت جراحات وارده، به شهادت رسید و ۳ نفر دیگر به یکی از بیمارستانهای شیراز اعزام شدند.
#شادی_روح_شهدا_صلوات