eitaa logo
اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی
1.3هزار دنبال‌کننده
20 عکس
0 ویدیو
2 فایل
﷽ 🇮🇷کانال‌حفظ‌ونشرآثارحاج‌ابوذربیوکافی @AbozarBiukafi_ir ارتباط با ادمین @Biukafi_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 با نوای حاج ابوذر بیوکافی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ روی پیشونی ماه، میشینه غصه از امشب ذکر وا مصیبتاه، میشینه به روی هر لب خاک غم به سر شده، کربلا رسیده زینب با سلام و صلوات و با دعا پا میذاره رو خاک کرببلا با آهی که از ته دل میکشه میلرزه زمین و تیره میشه هوا آروم میگیره، از این شور و شین تا که میخونه، امیری حسین "امیری حسین، و نِعمَ الامیر" *شاعر : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 با نوای حاج ابوذر بیوکافی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ هلال محرم دمیده شمیم غم و ماتم تو مرا سمت خیمه کشیده حسین جان2 به گوشم رسیده صدای قرآن هوای دو چشمم هوای باران نوحه‌خوان گفت ؛ حیَّ علی العزا قامت بستم - با اشک روضه‌ها "یابنَ زهرا ، مظلوم کربلا" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 / با نوای حاج ابوذر بیوکافی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ اَلسّلامُ علي ساكن كربلا بازم صدات زدم حسين پابه‌پاي علم، تو مسير حرم دوباره اومدم حسين اي عشق جاودانه، اي شور عاشقانه هركس شد زائر تو، ازآتش درامانه مَنِ اسْمه دوا حسين و ذِكْرُه شِفا حسين شهيد كربلا حسين @biukafi_matn اَلسّلامُ علي سِدرَةُ المنتَهي بهشت عاشقا تويي هركي حاجت ميخواد، زير قبه‌ت مياد اجابت دعا تويي جونِ ناقابل ما، نذر توباشه آقا تصوير عرش اعلاست، كربلاي معلّي به سوي تو مهاجريم خدا رو شكر كه زائريم حرم نيايم كجا بريم *شاعر : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 با نوای حاج ابوذر بیوکافی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ این اشک چشا رو ، این حال بکا رو این شور عزا رو ، ازم قبول کن این بغض صدا رو ، آهِ نفسا رو این حال و هوا رو ، ازم قبول کن تا برای غمت سینه میزنم حال روبه‌راهی دارم ای سایه‌ی سرم دم آخرم سرمو رو پات میذارم این دو قطره اشک - که میباره از چشمام یه بهای ناچیزه - برا غربت آقام "یا حسین لبیک ، یاحسین لبیک" @Abozar_Biukafi این عرض سلامو ، این عشق تمامو این شوق مدامو ، ازم قبول کن این جانِ کلامو ، این حُسن ختامو ذکر "برمشام"و ، ازم قبول کن من روزی میگیرم با گریه به تو از خدای تو ای آقا پر میگیره دلم از روضه‌ها تا کربلای تو ای آقا از همون اول - به عزای تو سوگند که چشای خیسم خورد - به محرّمت پیوند "یا حسین لبیک ، یاحسین لبیک" *شاعر : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
▪️ اشعار اجرا شده در ۱۴۴۰ 🔹چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۷ ▫️با نوای حاج ابوذر بیوکافی 👇👇👇 @biukafi_matn
📋 / شعر بخش اول با نوای حاج ابوذر بیوکافی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ بیا که خانه‌ی دل بی‌تو رو به ویرانی‌ست هوا بد است، هوا ابری است، طوفانی‌ست خزان گذشت و خزانِ فراق هست هنوز بدون تو همه‌ی فصل‌ها زمستانی‌ست شب فراق بلند است یا شب یلدا؟! کجا شبی چو شب انتظار طولانی‌ست؟ کمی برای تو بگذار روضه‌خوان باشم که چشمت از غم جدت همیشه بارانی‌ست مریض عشق شدم بس به روضه خو کردم فقط دوای من این است؛ گریه درمانی‌ست ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 / متن بخش اول با نوای حاج ابوذر بیوکافی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ یارَبَّ الحسین، بِحَقِّ الحسین، اشفِ صَدرِ الحسین، بِظهورِ الحُجَّه. یارَبَّ الحُجَّه، بِحَقِّ الحُجَّه، اشفِ صَدرِ الحُجَّه، بِظهورِ الحُجَّه. حالا مثل حضرت رقیه دستاتو بیار بالا. بی‌بی یه جوری برا امام زمانش دعا کرد، آقاشو دعوت کرد کشوند تا خرابه. امشب بگو منم میخوام برا امامم دعا کنم. میشه یه سری به مجلس ما بزنی؟! اگه امشب کنار اون ضریح کوچیک هستی نائب الزیاره ماهم باش‌... دستای خالی رو بلند کنید، برا امام زمانت دعا کن آقا برات دعا کنه. اللهم کن لولیک... یا صاحب الزمان.... (اعتقادم اینه شب سوم شب انتظاره. منتظر واقعی رقیه بوده. انقدر گریه کرد تا به مرادش، به آقاش رسید، به امامش رسید.) امشب بگو: خانم جان! به منم یاد بده آقامو درست صدا بزنم. جوری صدا بزنم که به نوکرشم سر بزنه.... بیا که خانه‌ی دل بی تو رو به ویرانی‌ست هوا بد است، هوا ابری است، طوفانی‌ست خزان گذشت و خزانِ فراق هست هنوز بدون تو همه‌ی فصل ها زمستانی‌ست @Abozar_Biukafi بهار تویی آقاجانم؛ فلذا آقاصاحب‌الزمان وقتی تو زیارت ناحیه میخواد آقا اباعبدالله رو معرفی کنه و مورد خطاب قرار بده اینطور میفرماد: " کُنتَ رَبیعَ الْاَیتام " تو بهار دل یتیمایی. بی‌جهت نیست رقیه خرابه براش بهار شد.... آقاجان امام حسن عسگری فرمود: "سخت‌تر از اندوه بچه‌ای که پدر از دست داده، اندوه شیعه‌ایه که امامش رو نبینه." آقاجان، امشب یه نگاه به من بنداز، یه جوری گریه کنم چشمم لایق بشه تو رو ببینم... شب فراق بلند است یا شب یلدا؟ کجا شبی چو شب انتظار طولانی‌ست؟ آقاجان همه‌ی اینا مقدمه بود... کمی برای تو بگذار روضه‌خوان باشم که چشمت از غم جدّت همیشه بارانی‌ست... مریض عشق شدم بس به روضه خو کردم فقط دوای من این است؛ گریه درمانی‌ست امشب گریه رو میخرن؛ امشب اگه خوب برا رقیه گریه کنی عاشورا هم خوب گریه میکنی. امشب اگه خوب براش گریه کنی ان‌شاءالله اربعین تو حرم، اونجا هم خوب گریه میکنی... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 / متن بخش دوم با نوای حاج ابوذر بیوکافی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ ... از کجا میگی گریه راهِ درمونه؟ نیمه شب بیدار شد. یهو دور و برش رو نگاه کرد. گفت عمه جان بابام کجاست؟ شروع کرد به گریه کردن، اومد آرومش کنه‌... *عمه شبِ محبوبه امشب معلومه حالم خوبه امشب میتپه قلبم مثل گنجشک عمه دلم آشوبه امشب* چی میشه؟! بابام میاد یانه؟ چی میشه؟! یعنی فراموشم کرده؟! انقدر گریه کرد به‌هم ریخت خرابه‌رو، صدا به اون ملعون رسید. از خواب پرید، گفت چی شده؟ گفتن بهونه‌ی باباش حسین رو گرفته... سر رو که بردن جلوش گذاشتن، گفت این چیه جلوم گذاشتین‌؟ گفت: مگه باباتو نمیخواستی!؟... @biukafi_matn عمه ببین که جای اون دست (حالا که بابام داره میاد باید آماده شم.) *عمه ببین که جای اون دست سرخی هنوز رو گونه داره عمه بابام امشب میادش آی بچه‌ها! کی شونه داره؟! از درد لبهام زیر دندون زخمای روی لبهام میسوزه شبها چقدر سرده خرابه زخم کف پاهام میسوزه* عمه اگه بابا بیاد همه چیزو براش میگم. خیلی این چهل منزل اذیتت کردم. اگه بابا بیاد زود میرم. عمه بابام بیاد خرابه منم باهاش میرم ایشالا بابام بیاد میگم بهش که عمه یه پا مَرده ماشالا میگم بهش وقتی که رفتی عمه به‌جای من کتک خورد.... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 (س) / متن بخش سوم با نوای حاج ابوذر بیوکافی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ بچه‌های تفحص میگفتن هرچی گشتیم شهیدی پیدا نکردیم. با یاد اشکا و چشم انتظاری پدر مادرای شهدا عذاب وجدان داشتیم. یهو یکی گفت: این شهدا هروقت گره به کارشون میخورد یه روضه نذر میکردن... تو بیابونا رو خاکا نشستیم ، یهو زبون روضه‌خون چرخید نام رقیه اومد. انقد گریه کردیم... هرکی یه گوشه‌ای رفت خاک‌هارو با دستاشون اینور و اونور میکردن واسه خودشون روضه میخوندن گریه میکردن: ما رو این خاک نشستیم کسی کاری به ما نداره، اما تو رو رو خار مغیلان کشوندن. ما اینجا گریه میکنیم هیچ‌کی به ما سیلی نمیزنه اما تو گفتی حسین.... @Abozar_Biukafi یکیشون همینجوری که با خاکا ور میرفت یهو دید یه تیکه پیراهن زد بیرون؛ بیشتر خاکهارو کنار زد دید یه بدن مطهر شهید نمایان شد. صدا زد بیاین روضه جواب داد... میشه امشبم جواب بده!؟... " و تَصَدَّق عَلَینا " نوکرا اومدن درِ خونه‌ت رزق یه سالشون رو بگیرن... گفت: شهیدی که از بین اون ماسه‌ها و خاکا بیرون آوردن، دنبال پلاکش میگشتیم، جیبشو باز کردیم یه دفترچه پیدا کردیم. دفترچه‌رو باز کردیم دیدیم اولش اینو نوشته: عمه بیا گم‌شده پیدا شده... امشب اگه کار داری بگو بخاطر سه ساله... شنیدم خیلی شبیه مادرت شده بود... هم مادرتو دوست داری هم دخترتو دست نوکرتو بگیر... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 متن بخش چهارم با نوای حاج ابوذر بیوکافی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ میگفتش که عالِم بود اهل علِم بود، منبر میرفت. -اسم روضه خونارو که مینویسه سیدالشهدا تو اون دفتر و لوح محفوظ.- تو عالَم مکاشفه بهش گفتن اسم تو جزء روضه‌خونای حضرت نیست. خیلی غصه خورد، رفت یه کتاب مقتل خرید اومد خونه. گفت ما صدای خوبی نداریم مردم با صدای ما گریه کنن؛ رفت تو خونه، سفره انداختن. گفت میشه ده شب باهم بشینیم برا حسین گریه کنیم بعد غذا بخوریم... @Abozar_Biukafi گفتم سفره، گفتم غذا... چند شبه بابا یه لقمه نون نخوردم اسمتو که میبردم فقط سیلی میخوردم الهی که اون محله‌ی یهودی خراب بشه به زودی ، خداروشکر نبودی ز خانه‌ها همه بوی طعام می آمد ولی به جان پدر من گرسنه خوابیدم (اینو میخواستم بگم؛) " امشب اگه صداهم نداری، دختر داری، برو خونه، امشب اینجوری روضه بخون. بگو: دخترم بیا کارت دارم؛ بنشونش رو پاهات دوتا دستتو بذار رو صورتش،‌ صورت یه بچه رو احساس کنی، ببینی اینی که رقیه داره میگه یعنی چی... " افتادم و از حال رفتم خوابیده بودم با لگد زد اصلا نفهمیدم که چی شد بابا خلاصه خیلی بد زد @biukafi_matn وقتی سر رو گرفت تو دامنش، روایت میگه با دست شروع کرد جای جای سر رو دست بکشه... از این آدم برداشت میکنه؛ ظاهرا چشماشم خوب نمیدید. آدم وقتی خوب نمیبینه لمس میکنه. موهارو لمس کرد کاری نکرد، گونه هارو دست زد کاری نکرد، تا دستش به لبهای پاره‌ی بابا رسید، روایت میگه زد تو دهنش.... دیدن دیگه نفس نمیکشه. بی‌بی زینب اومد گفت: عمه! منو بیچاره نکن... جواب عمه‌تو بده.... حسین..... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 / شعر دوم با نوای حاج ابوذر بیوکافی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ عمه شبِ محبوبه امشب معلومه حالم خوبه امشب میتپه قلبم مثل گنجشک عمه دلم آشوبه امشب عمه ببین که جای اون دست سرخی هنوز رو گونه داره عمه بابام امشب میادش آی بچه‌ها! کی شونه داره؟! از درد لبهام زیر دندون زخمای رو لبهام میسوزه شبها چقدر سرده خرابه زخم کف پاهام میسوزه @biukafi_matn عمه بابام بیاد خرابه منم باهاش میرم ایشالا بابام بیاد میگم بهش که عمه یه پا مَرده ماشاالا میگم بهش وقتی که رفتی عمه به‌جای من کتک خورد افتادم از رو ناقه اون شب با مشت دندونام ترک خورد افتادم و از حال رفتم خوابیده بودم با لگد زد اصلا نفهمیدم که چی شد بابا خلاصه خیلی بد زد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 با نوای حاج ابوذر بیوکافی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ قرارمون این نبود بی‌تو در حسرتم داغ یتیمی شده بعد تو قسمتم قرارمون این نبود ، قرارمون این نبود یادت میاد که میبوسیدی صورت منو ای بابای من یادت میاد اون‌روزایی که شونه میزدی به موهای من یادت میاد اون روزی رو که گوشواره آوردی برای من حالا ببین جای سیلی رو روی صورتم ای بابای من حالا ببین لخته‌های خونِ گلِ سرِ رو موهای من حالا ببین رفته گوشواره گوشِ پاره مونده برای من "اومدی از سفر ، دخترت رو ببر" @Abozar_Biukafi قرارمون این نبود رفتی تو بی‌خبر حالا چرا اینجوری اومدی از سفر قرارمون این نبود ، قرارمون این نبود یادم میاد لالایی میخوندی می‌خوابیدم با صدای تو یادم میاد باباجون میذاشتم سرم رو بر رووی پای تو یادم میاد که خوابم میبرد با نوازش و بوسه‌های تو حالا که تو اومدی ببین بعد تو میلرزه صدای من حالا که تو با سر اومدی سر بذار بابا روی پای من حالا که تو زخمیه لبت مرحمش میشه بوسه‌های من "اومدی از سفر ، دخترت رو ببر" *شاعر : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 / با نوای حاج ابوذر بیوکافی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ یک قطره احساسمو از / اشک چشام میدم به تو زهرا به من میگه سلام ، وقتی سلام میدم به تو ای به قربونِ غمت ابی‌عبدالله به فدای حرمت ابی‌عبدالله شعر کل شاعرا بشه‌ فدایِ بیتی از محتشمت ابی‌عبدالله ای عشق بی‌بدل حسین ، السلامُ علیَ الحسین مردن به‌زیر پای تو ، احلیٰ مِنَ العسل حسین "اباعبدالله ، حسین ثارالله" @Abozar_Biukafi بار غمت رو‌ میبریم ، کاسه به دست حیدریم با نوکرات برادریم ، چون که ما از یه مادریم حَرمت عرش خداست ابی‌عبدالله قبله‌ی سینه‌زناست ابی‌عبدالله مطمئنم نخ معجر رقیه‌ت شافع روز جزاست ابی عبدالله شور شیرینم کربلاست ، راه تسکینم کربلاست اون خوابی که تا اربعین ، هرشب میبینم کربلاست "اباعبدالله ، حسین ثارالله" @biukafi_matn آرامِ تشویشم حسین آبِ رو آتیشم حسین بی‌سر شهید شدی که من بی‌سر شهید میشم حسین با دعای مادر حضرت زینب رخصت از برادر حضرت زینب یه روزی میشیم مدافع حریمِ عُلیا مُخدّره حضرت زینب با عشقت در تاب و تبم ، فدایی این مکتبم این شور انقلابیمو ، مدیون بی‌بی زینبم "اباعبدالله ، حسین ثارالله" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
▪️ اشعار اجرا شده در #شب_چهارم_محرم ۱۴۴۰ 🔹پنجشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۷ ▫️با نوای حاج ابوذر بیوکافی 👇👇👇 @biukafi_matn
📋 (س) بخش اول صوت مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دختر بوتراب یا زینب نوه‌ی آفتاب یا زینب دست‌پرورده‌ی بتولِ علی عالم بی‌معلّم ازلی سوره‌ی مریم لب زهرا حیدر کوفه، زینب زهرا به سراپرده‌ها نه اینکه زنی تو به‌وقتش حسینی و حسنی ای علمدارِ بعد کرب‌و‌بلا چشم بیدارِ بعد کرب‌وبلا ای که اوصاف تو صفات حسین بیرق کشتی نجات حسین تو به هر دشمنی هماوردی چه کسی گفته تو کم آوردی؟ *شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 (س) / بخش دوم صوت با نوای حاج ابوذر بیوکافی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ ...تو به هر دشمنی هماوردی چه کسی گفته تو کم آوردی؟! بی‌بی جان! تو مثل کوه وایستادی؛ زنهای ما از شما یاد گرفتن، همسرای مدافعان حرم ما از شما یاد گرفتن... ماجرای مادر دوتا شهید مشهدی جگر منو سوزوند. گفت اینقدر من این دوتا پسرم رو دوست داشتم، یه جوری شده بود رابطه‌ی مادر و پسری، هر حاجتی اینا داشتن من از خدا میخواستم زود بهش برسن. یه روز دیدم یک هفته‌ست اینا تو خودشونن؛ صداشون زدم: مادر چی‌شده؟ اومدن نشستن گفتن ما میخوایم بریم مدافع حرم شیم اما مارو قبول نمیکنن. (الان از صبح بیرون باشی، شب یه کاری پیش بیاد تا دیروقت بیرون باشی مادرت زنگ میزنه میگه دلم شور افتاد، خبری ازت نیست، کجایی! بعد آدم بخواد اصلا از بچه‌ش دل کنه ببین چقدر جیگر میخواد...) گفت من واسطه میشم. اگه من بگم قبول میکنن؟ گفت: آره. اگه والدین بیان قبول میکنن. میگه رفتم امضا کردم، خودم ساکشون رو بستم، لباساشون‌و براشون اتو کردم راهیشون کردم. گفتم مادر اگه شهید شدین سفارش منم به بی‌بی زینب کنین... این مادر اینو از کجا یاد گرفته؟ تو مکتب بی‌بی زینب کبری یاد گرفته... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 (س) / بخش سوم صوت (س) با نوای حاج ابوذر بیوکافی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ بی‌بی زینب دید همه دارن میرن؛ علی اکبر رفت، قاسم رفت. لباس نو تن آقازاده‌ها کرد: بیاید آبرو بخرید، نکنه من مادر شهید نشم، نکنه من فدایی‌هامو تقدیم حسین نکنم... فرستادشون پیش دایی جانشون؛ این شیر بچه‌های من از نسل حیدرند همزادِ پاکی و کَرمِ خون جعفرند سوگند خورده‌اند که قربانی‌ات شوند من مطمئنم آبرویم را نمیبرند سهمی مرا ز داغ جگر گوشه‌ها دهید... داداش من، قرار نیست همه‌ی غصه‌ها و داغ‌ها رو دل تو بشینه. بذار منم داغدار بشم. من دیدم وقتی علی‌اکبر افتاد زمین چطوری رفتی کنار بدن، دیگه راه نمیتونستی بری... @biukafi_matn (من اینجا یه حرف تو روضه بزنم،‌ زودتر برا علی اکبر گریه کنیم.) سر یه شتر دعوا شده بود، اومدن پیش پیغمبر؛ این می‌گفت مال منه و اون می‌گفت مال منه. حضرت فرمودن ادلّه بیار. گفت: یا رسول الله این شتر رو نحرش کن، این جگرش عیب کرده، اگر من اشتباه گفتم، جای این شتر ده تا شتر بهش میدم. پیغمبر امر فرمودن شتر رو نحر کردن، جیگر رو آوردن دیدن جیگر عیب کرده رسول خدا فرمودن از کجا می‌دونستی؟ گفت آخه جلو چشمش بچه‌شو سر بریدن... بی‌بی زینب فرمود حسین جان، خودم دیدم جیگرت بعد علی‌اکبر عیب کرد، این دوتا رو قبول کن منم یه مقدار تو داغت شریک باشم... حسین...... @Abozar_Biukafi این دوتا آقازاده رفتن؛ بعد لحظاتی دیدن صداشون نمیاد، اباعبدالله رفت ابدان مطهرشون رو برگردونه. همه‌ی خانما ریختن بیرون؛ شیون زدن، ضجه زدن، همه گریه کردن. اما تنها کسی که نیومد زینب بود. گفت نمیتونم ببینم چشم تو چشم بشیم، اذیت بشی... (همه‌ی این حرفارو زدم به اینجا برسم.) بازم خوب شد این دوتا آقازاده عاشورا شهید شدن. بعدِ عاشورا رو ندیدن... آخه پسر به غیرتش بر میخوره مادرشو جلو چشمش بزنن. اگه ببینه دست مادرشو میبندن پیر میشه... (از کجا میگی پیر میشه؟) آخه تو کوچه‌ی بنی هاشم یه آقایی دید مادرشو زدن... یازهرا.... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn