برای پاییز امسال، اون نیمهشبی رو براتون آرزو میکنم که شیشهی ماشین بخار کرده، قهوهی داغ داره دستاتونو گرم میکنه و کنار کسی که دوسش دارید نشستید بلندترین نقطهی شهر؛
یهو از اعماق وجودش میگه:
«میدونی چقدر کُلِ این شهر رو گشتم تا تو رو برای کُل زندگیم پیدا کنم؟!»
#تمام_ماجرا_همین_است
ولی من مطمئنم حتی اونیکه گفت:
تو بمان و دگران وای به حال دگران،
یه لحظه مکث کرده و تو دلش گفته :
"خوش بحال دگران"
#تمام_ماجرا_همین_است
صبر شکارچی زیاده،
حالا هی تو فرار کن!
تهش چی؟ خسته میشی یه جا وایمیسی دیگه!
ولی فرار خوب نیس،
کنار خوبه!
کنار اون جایگاهی که دوس داری وایسی،
کنار ماشین دلخواهت وایسی،
کنار خونه ای که زحمت کشیدی و خریدیش،
کنار حبیب، مقصود، محبوب!
رفتن و شکستن و خراب کردنو همه بلدن!
ساختن مهندس میخواد؛
موندن جرات میخواد ..
مارو همه زدن، خدا هم زد؛
تو چرا زدی؟
رفتنی نگفتی این دیگه شبا
با کی از روزای بدش بگه،
با کی وسط حرف زدن از خستگی خوابش ببره،
نگفتی دیگه برا کی تلاش کنه،
اصلا برا چی تلاش کنه ..
ماام که هرچیو خواستیم نشد،
دکتره گفت خب شروع کن؛
گفتم من نمیگم شهریار میگه:
"هی بخواهیم و رسیدن نتوانیم که چه؟"
گفت باید به "پذیرش" برسی؛
پذیرشه چی عمو؟
چرا فقط ما باید بپذیریم نشدنو!
چرا تا چراغ دلمون روشن میشه، برقا میره!
چرا اینجا خدا آنتن نمیده!
چرا هی مانع رو مانع؟
مگه ما قدمون چقده،
خب نمیشه که از همش بپریم!
مثل یادت که بلد نیس بپره،
حالا ما هی توو سرمون با تو بریم توو در و دیوار،
تو هی یه نگا به ما نکن!
بابا برگرد!
بذار یکی باشه مارو پانسمان کنه،
یکی باشه زیربغلمونو بگیره بتونیم وایسیم،
یکی باشه لاقل مارو جمع کنه؛
تو بیا!
تو بیای قشنگه...
#شاهین_پورعلیاکبر
#همانقدر_که_نمیدانی
#تمام_ماجرا_همین_است
ورتر: برایم شعری بخوان
که حالم را خوب کند.
شارلوت: در آغوشت میگیرم،
این شعری است
که دوست دارم برایت بخوانم...
#تمام_ماجرا_همین_است
با همه این اوصاف هنوزم که هنوزه معتقدیم
دل به عشقت مبتلا شد، خوب شد...
#تمام_ماجرا_همین_است
عطرِ من شاید از پیراهن تو بپَرد؛
اما خیالِ تو، از سرِ من هرگز...
#علی_قاضینظام
#تمام_ماجرا_همین_است