سکوت ، درد بزرگی است هیچ می دانی ؟
بخوان برای دلم یک ترانه با من باش
#شفیعی_کدکنی
#حدیث_دل 🌸🍃
ای مهربان تر از برگ
در بوسه های باران
بیداری ستاره
در چشم جویباران
آیینه ی نگاهت
پیوند صبح و ساحل
لبخند گاه گاهت
صبح ستاره باران
#شفیعی_کدکنی
#حدیث_دل 🌸🍃
زان سوی بهار و زان سوی باران
زان سوی درخت و زان سوی جویبار
در دورترین فواصل هستی
نزدیک ترین مخاطب من باش
نه بانگ خروس هست و نه مهتاب
نه دمدمهٔ سپیده دم، اما
تو آینه دار روشنای صبح
در خلوت خالی شب من باش
#شفیعی_کدکنی
#حدیث_دل 🌸🍃🦋
«به کجا چنین شتابان؟»
گَوَن از نسیم پرسید
«دلِ من گرفته زینجا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟»
«همه آرزویم، اما
چه کنم که بسته پایم...»
«به کجا چنین شتابان؟»
«به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم»
«سفرت به خیر! اما، تو و دوستی، خدا را
چو ازین کویرِ وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلامِ ما را»
#شفیعی_کدکنی
#کانال_یاس
بیــدار مانـدهام که تو را مثــنوی کنم
آسوده تر بخـواب عزیزِ دلــی هنوز ..!
#شفیعی_کدکنی💚🕊
#حدیث_دل 🍁
من می روم ز کوی تو و
دل نمی رود
این زورق شکسته
ز ساحل نمی رود
گویند دل ز عشق تو برگیرم
ای دریغ
کاری که خود ز دست من و دل نمی رود!
#شفیعی_کدکنی
#حدیث_دل 🍁
─┅═༅𖣔𖣔༅═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لبخند سپیده در بهاران داری
پویایی جویبار و باران داری
نرمای نسیم و گل خنده ی صبح
داری همه را و بی شماران داری
#شفیعی_کدکنی
#حدیث_دل🍁
اي مهربانتر از برگ، در بوسههاي باران!
بيداري ستاره، در چشم جويباران!
آيينة نگاهت، پيوند صبح و ساحل
لبخند گاه گاهت، صبح ستارهباران
بازآ كه در هوايت، خاموشي جنونم،
فريادها برانگيخت از سنگ كوهساران
اي جويبار جاري! زين سايه برگ مگريز
كاينگونه فرصت از كف، دادند بيشماران
گفتي: « به روزگاران مهري نشسته...» گفتم:
بيرون نميتوان كرد حتي به روزگاران
بيگانگي زحد رفت، اي آشنا مپرهيز
زين عاشق پشيمان، سر خيل شرمساران
پيش از من و تو بسيار، بودند و نقش بستند
ديوار زندگي را زينگونه يادگاران
وين نغمه محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقيست آواز باد و باران
#شفیعی_کدکنی
#حدیث_دل 🍁
9.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اونجا که #شفیعی_کدکنی میگه:
در یاد مَنی
حاجت باغ و چمنم نیست...
جایی که تو باشی
خبر از خویشتنم نیست.
#حدیث_دل 🍁
تویی
آن دعای خورشید
که مستجاب گشتی
نگهی به خویشتن کن
که خود
آفتاب گشتی!
#شفیعی_کدکنی
#حدیث_دل 🍁
࿐
دست به دست مدّعی، شانه به شانه میروی
آه... که با رقیب من، جانب خانه میروی!
بیخبر از کنار من، ای نفَسِ سپیدهدم
گرمتر از شرارهی آهِ شبانه میروی
من به زبانِ اشک خود، میدهمت سلام و تو
بر سرِ آتشِ دلم، همچو زبانه میروی
در نگهِ نیازِ من، موجِ امیدها تویی
وه که چه مست و بیخبر سوی کرانه میروی!
گردشِ جامِ چشم تو، هیچ به کام ما نشد
تا به مرادِ مدّعی، همچو زمانه میروی
حال که داستان من، بهر تو شد فسانهای
بازبگو به خوابِ خوش، با چه فسانه میروی...؟
#شفیعی_کدکنی
#حدیث_دل 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مشام جان به دشتِ یادها
بادِ صبح و بوی بارانی هنوز
در تموزِ تشنه کامی های من
برفِ پاکِ کوهسارانی هنوز
#شفیعی_کدکنی
#حدیث_دل 🌸🍃🌸🍃🌸🍃