https://eitaa.com/ftrdis77/13828
وقتی مسئولیت تمیز کردن عینک دوستای عینکیت همیشه با توئه:
از اونجایی که منو یکتا هیچ ترسی از نشون دادن دیوونگیمون نداریم ، امروز بعد مدرسه باهم رفتیم سوپری
یکم قبلش کتاب جدیدی که یکتا عاشقش بود و گرفته بودم و براش آوردم ولی بهش نمیدادم
اونم سعی میکرد مخ بزنه
یگانه جونم و عشقم و این صوبتا
وقتی خیلی اصرار کرد و منم ذوق چشماشو دیدم دلم نیومد بیشتر اذیتش کنم
وسط خیابون بهش کتاب و دادم
و همون وسط خیابون یه جوری جیغ میکشید از ذوق، که من برا خریدن اون کتاب انقدر ذوق نکرده بودم :)
بعد این داستانا رفتیم که خانوم همیشه گشنه یه چیزی بگیره بخوره نمیره
دو تا تیتاب خرید که بشه معنی عینی ذوق حیوان نجیبی که بهش تیتاب دادن :)
و بعد برا من این اسمارتیز دوچرخه ای رو خرید:)
به عقلش شک کردما
ولی حقیقتا این دیوونه بازیشه که منو زنده نگه میداره:))))
حاش الله که من از تیر برگردانم روی
گر بدانم که ازان دست و کمان میآید؛
_جنابسعدی
سیدِآبی .
از اونجایی که منو یکتا هیچ ترسی از نشون دادن دیوونگیمون نداریم ، امروز بعد مدرسه باهم رفتیم سوپری ی
خانوم دکتر ایندمون امروز تو سرمایی که ادم عاقل بیرون نمیاد و میچسبه به بخاری با بنده مسابقه ی دوییدن گذاشته بود🚶🏻♂
این بشر نه تنها خودش بلکه منم دیوونه کرده...
+حاج اقا میشه شب خونه نرید؟
-که چی بشه؟
+آخه دلمون براتون تنگ میشه...
_آقایقاضی
هدایت شده از معشوقهی آفتابگردون؛
امسال مدرسه داره خوش میگذره چون با یگانه
باهم کتاب خوندیم✅
با هم بستنی یخی خوردیم ✅
باهم در ملأعام مسابقه دو گذاشتیم✅
باهم به چیزی که اصلا خنده دار نبود تا حد مرگ خندیدیم ✅
باهم رفتیم خرید(سوپری،لوازمالتحریری)✅
معنی مصدری خل و چل بازی رو درآوردیم ✅
به آدما کمک کردیم✅
بقیه رو هم نیز به دیوونه بازی تشویق کردیم✅
+از چی میترسی ؟
-از این که یکی تو رو اذیت کنه
+عاخه کی منو اذیت میکنه ، برا خودم بتمنماااا بعدم با الستارای اسپایدرمنیم میرم ویژی ویژی شون میکنم همشون میمیرن
-اخه جوجه ی من:))))
(پ.ن:وقتی نمیتونی برا یه دقیقه ام که شده جدی باشی🚶🏻♂)