eitaa logo
بُت شناسی
2.1هزار دنبال‌کننده
433 عکس
367 ویدیو
23 فایل
🖎نقد و آگاهی در زمینه فِرق انحرافی از ثقلین، نقد تصوف و غلات، نقد مخربین اعتقادی شیعه. بدون خط قرمز در چهارچوب ثقلین instageram.com/botshenasi↩ ❎برای حمایت از کانال خارج نشید.❎
مشاهده در ایتا
دانلود
🗯 پاسخ مشايخ بصره بنامهء امام حسين عليه السلام ▪️مع القصه، چون ابوخالد مکنون خاطر آنجماعت را مکشوف داشت و بر ایشان حجت تمام کرد، جواب نامه حسين علیه السلام را بدین سیاقت در قلم آورد: بسم اللّهِ الرحمن الرَّحيم أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ وَصَلَ إِلى كِتابِكَ فَهِمتُ ما نَدَبتَني إِلَيهِ وَدَعَوْتَنِي لَهُ مِنَ الأَخذِ بِحَظِّي مِن طاعَتِكَ وَالْفَوْزِ بِنَصِيبِي مِن نُصْرَتِكَ وَ إِنَّ اَللَّهَ لَمْ يُخْلِ اَلْأَرْضَ قَطُّ مِنْ عَامِلٍ عَلَيْهَا بِخَيْرٍ أو دَلِيلٍ علَى سَبِيلِ نَجَاةٍ وَأنتُم حُجَّةُ اللَّهِ على خَلْقِهِ وَدِيعَةً فِي أرضهتفرعتم مِن زَيْتُونِهِ أَحْمَدِيَّةٌ هُوَ أَصْلُهَا وَ أَنْتُمْ فَرْعُهَا فَأقْدم سعدت باسعد طائِرٍ فَقَدْ ذَلَّلْتُ لَكَ أَعْنَاقَ بَنِي تَمِيمٍ وَ تَرَ كَتَّهُمْ أشد تتا بَعا فِي طَاعَتِكَ مِنَ الْإِبِلِ الظَّماءِ لِوُرُودِ أَلَمَاءِ يَوْمِ خُمُسِهَا [۱] وَ قَدْ ذَلَّلْتُ لَكَ رِقَابَ بَنِي سَعْدٍ وَ غَسَلْتْ دُونَ صدو رها لِمَاءِ سَحَابَةِ مُزْنٍ حَيْثُ اِسْتَهَلَّ برقُهَا فَلَمَع ▪️در جمله مکشوف میدارد که با ابن رسول الله! کتاب تو را قرائت کردم وخطاب تورابدانستم مرا بسوی خویش خواندی و باطاعت خود دعوت فرمود تا از نصرت تو نصيبه وافي مأخوذ دارم و بهره کافی بردارم. همانا خداوند تبارك و تعالی جهان را از عاملی که کار بنیکوئی کند و دلیلی که براه رشاد و سداد هدایت فرماید، خالی نگذارد. شما حجت خدائید بر خلق خدا و امان و امانت اوئید در روی زمین. شما شاخهای زیتونه احمدیه اید و آن درخت را اصل رسول خداست وفرع [۱] شمائید. اکنون بفال نيك بسوی ما سفر کن که من گردن بنی تمیم را در خدمت تو خاضع داشتم و چنان در طاعت و متابعت تو شایق گماشتم. که شتر تشنه مر آبگاه را. وهمچنان قلادهء اطاعت تو را بر گردن بنی سعد انداختم و ایشان را نیز در خدمت تو نرم کردن ساختم و بزلال نصیحت ساحت ایشان را که آلایش تقاعد وتوانی در تقديم خدمت داشت، بشستم و پاک ساختم. ▪️چون این نامه بحسين علیه السلام رسید، قال: مَالِكٍ آمَنَكَ اَللَّهُ يَوْمَ اَلْخَوْفِ وَ أَعَزَّكَ وَ أَرْوَاكَ يَوْمَ اَلْعَطَشِ. فرمود خداوند تو را در روز دهشت ایمن بدارد و در روز تشنه کامی سیراب فرماید. ▪️أمَّا بَعدُ فاصْبِرْ إنَّ وَعْدَاللَّهِ حَقٌ وَلا يَستَحِفَّنَّكَ الَّذِينَ لا لاَ يُوقِنُونَ [۲] . از ایراد این آیه مبار که بکنایت اشارتی از بیوفائی مردم کوفه بعرض رسانید. ---------- [۱]: خمس (بروزن هند): تشنگی شتر در روز پنجم (معمولا شتر بانها، پس از اینکه شران را آب دادند، برای چرانیدن میبرند و اغلب روز پنجم مجددا آنها را با نگاه بر میگردانند). [۱]: فرم: شاخه [۲]: قرآن کریم: سورهء ۳۰ آیهء ۶۱   📚ناسخ التواریخ - جلد ۲، صفحه ۴۸ @BotShenasi
🗯 نامه عبدالله خضرمی‌ بیزید بن معاویه ▪️وعبدالله بن مسلم ربيعه الخضرمی، در زمان بسوی یزید بن معاویه بدین رقم مکتوبی در قلم آورد: ▪️أَمَّا بعد فَإِنَّ مُسْلِمَ بْنَ عَقيلٍ قَد قَدِمَ اَلْكُوفَةَ وبايعه الشِّيعة الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِيطالب فَإِنْ يَكُنْ لَكَ فِي الْكُوفَةِ حَاجَةٌ فَابْعَثْ إِلَيْهَا رَجُلًاً قَوِيّاً يُنْفِّذُ أَمْرَكَ وَ يَعْمَلُ مِثْلَ عَمَلِكَ فانّ النعمان بنَ بَشِيرٍ رَجُلٌ ضَعِيفٌ او هُوَ يَتَضاعَفُ. ▪️یزید را باگاهانید که مسلم بن عقیل کوفه در آمد و از مردم بیعت بستد، تا در متابعت حسین بن علی پای استوار کنند و همدست وهمداستان باشند. اگر کوفه را در تحت سلطنت خویش خواهی داشت، مردی را بحكومت فرست، که با قلب قوی و عزمی ثابت امر تورا انفاذ تواند داد و خصم تورا دفاع تواند کرد. همانا نعمان بن بشير مردی ضعیف و در انظار ناس بي سنك و خفیف است، یا چنان وا مینماید، که من مردی ضعیف و ناتوانم و دفع دشمن نتوانم. این اول مکتوبی بود که یزید را، بتحريص قتل سيد الشهدادرسید. از پس او عمر بن سعد بن وقاص و دیگر عماره بن عقبه نیز بسوى يزيد عليه اللعنه بدینگونه نامه کردند چون این مکاتیب بیزید رسید، سرحون رومی را طلب داشت. و این سرحون در شمار عبید معاویه بود و او را روز تا روز مورد ملاطفت داشت، چند که وزارت خویش بدو گذاشت. چون معاویه درگذشت همچنان یزید او را از عمل وزارت باز نکرد. ▪️بالجمله سرحون حاضر مجلس شد. یزید آن مکاتیب را باو سپرد و آغاز مشورت کرد و مصلحت جست که سزاوار حکومت کوفه کیست تا اورا دهیم؟ ودفع این حادثه از وی خواهیم؟ سرحون اصلاح این امر ومفتاح این باب را، جز بخشونت خوی و شر است طبع عبیدالله زیاد چاره ندانست. لكن چون یزید را در این وقت ازعبید الله ملالتی در خاطر بود. ابتدا بنام او نکرد با یزید گفت مرا باتو مسئلتی خواهد رفت. با من بگوی اگر امروز معاویه سر از خاك بيرون کند و فرمانی دهد، تو فرما نپذیر خواهی بوده یا سر از فرمان برخواهی تافت؟ گفت: البته پذیرای فرمان شوم. این وقت سرحون مکتوبی از جیب بیرون کرد و گفت این عهدنامه معاویه است بدینگونه نگاشته و حکومت کوفه را بعبید الله مفوض داشته، حکومت کوفه را تو نیز بعهده عبیدالله فرمای و صلاح اینگونه وقایع را از وی بخواه!.  📚ناسخ التواریخ - جلد ۲، صفحه ۵۲ @BotShenasi
🗯 حدیثی که هزاران بار باید مطالعه کرد حَدَّثَنِي أَبِي وَ أَخِي وَ جَمَاعَةُ مَشَايِخِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى وَ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَيْمَانَ النَّيْسَابُورِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْيَمَانِيِّ عَنْ مَنِيعِ بْنِ حَجَّاجٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) لَمَّا أَتَى الْحِيرَةَ هَلْ لَكَ فِي قَبْرِ الْحُسَيْنِ (عليه السلام) قُلْتُ وَ تَزُورُهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ وَ كَيْفَ لَا أَزُورُهُ وَ اللَّهُ يَزُورُهُ فِي كُلِّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ يَهْبِطُ مَعَ الْمَلَائِكَةِ إِلَيْهِ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَوْصِيَاءُ وَ مُحَمَّدٌ أَفْضَلُ الْأَنْبِيَاءِ وَ نَحْنُ أَفْضَلُ الْأَوْصِيَاءِ- فَقَالَ صَفْوَانُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَتَزُورُهُ فِي كُلِّ جُمُعَةٍ حَتَّى تُدْرِكَ زِيَارَةَ الرَّبِّ قَالَ نَعَمْ يَا صَفْوَانُ الْزَمْ ذَلِكَ يُكْتَبْ لَكَ زِيَارَةُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (عليه السلام) وَ ذَلِكَ تَفْضِيلٌ وَ ذَلِكَ تَفْضِيلٌ وَ حَدَّثَنِي الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْهَمَدَانِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ الْأَنْصَارِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ خَرَجْتُ فِي آخِرِ زَمَانِ بَنِي أُمَيَّةَ وَ ذَكَرَ مِثْلَ الْحَدِيثِ الْمُتَقَدِّمِ فِي الْبَابِ وَ حَدَّثَنِي أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ وَ جَمَاعَةُ مَشَايِخِي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنِ الْعَمْرَكِيِّ بْنِ عَلِيٍّ الْبُوفَكِيِّ عَنِ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ ابْنَةِ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ خَرَجْتُ فِي آخِرِ زَمَانِ بَنِي مَرْوَانَ وَ ذَكَرَ مِثْلَ حَدِيثِهِ الَّذِي مَرَّ فِي أَوَّلِ الْبَابِ سَوَاءً پدر و برادر و جماعتى از اساتيدم، از محمّد بن يحيى و احمد بن ادريس، از حمدان بن سليمان نيشابورى از عبد اللّه بن محمّد اليمانى، از منيع بن حجّاج، از يونس، از صفوان جمّال نقل كرده اند كه وى گفت: وقتى حضرت ابو عبد اللّه عليه السّلام به حيره تشريف آوردند به من فرمودند: آيا مايل به زيارت قبر حسين عليه السّلام هستى؟ عرض كردم: فدايت شوم آيا قبر آن حضرت را زيارت مى كنى؟ حضرت فرمودند: چگونه آن را زيارت نكنم و حال آنكه خداوند متعال در هر شب جمعه با فرشتگان و انبياء و اوصياء به زمين هبوط كرده و او را زيارت مى كنند. البتّه حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم افضل انبياء و ما افضل اوصياء هستيم. (طبق فرموده مرحوم مجلسى مقصود از زيارت حق تعالى، انزال رحمت هاى خاصه اش بر آن حضرت و زوّار آن حضرت مى باشد). سپس صفوان عرض كرد: فدايت شوم پس، هر شب جمعه قبر آن حضرت را زيارت كرده تا بدين وسيله زيارت پروردگار را نيز كرده باشيم؟ حضرت فرمودند: بلى، اى صفوان ملازم اين باش برايت زيارت قبر حسين عليه السّلام را مى نويسند و اين تفضيلى است و اين تفضيلى است (يعنى زيارت قبر حسين عليه السّلام اين فضيلت را دارد كه در آن زيارت پروردگار نيز مى باشد). قاسم بن محمّد بن على بن ابراهيم همدانى از پدرش، از جدّش از عبد اللّه بن حمّاد انصارى از حسين بن ابى حمزه نقل كرده كه وى گفت: در اواخر حكومت بنى اميّه من از شهر خود خارج شدم و سپس مثل حديثى را كه قبلا نقل كرديم (حديث دوّم از همين باب) نقل نموده: و پدرم رحمة اللّه عليه و جماعتى از مشايخ و اساتيدم از احمد بن ادريس از عمركى بن علىّ بوفكى، از عدّه اى اصحاب از حسن بن محبوب، از حسين بن ابنة ابى حمزة الثمالى نقل كرده اند كه وى گفت: در اواخر حكومت بنى مروان از شهر خود خارج شدم و سپس نظير حديثى را كه قبلا نقل نموديم (حديث دوّم از همين باب) نقل كرده است. 📚 ترجمه کامل الزیارات - باب سى و هشتم صفحه ۳۱۹ 🔸منظور از خدا او را زیارت میکند، توجه خاص خداوند به آن حضرت و زوارش می باشد. @BotShenasi
🗯 فرمان استانداری کوفه بابن زیاد یزید صوا بدید سر حونرا بپذیرفت و منشور حکومت کوفه را بدینگونه بعبيدالله بن زیاد رقم کرد: ▪️أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّهُ كَتَبَ إِلَى شِيعَتِي مِنْ أَهْلِ اَلْكُوفَةِ يُخْبِرُونَنِي أَنَّ ابْنَ عقِيلٍ بِالْكُوفَةِ يَجْمَعُ الْجُمُوعَ لِشِقِّ عَصَا اَلْمُسْلِمِينَ فَسِرْ حِينَ تَقْرَأُ كِتَابِي هَذَا حَتَّى تَأْتِى أَهْلُ اَلكُوفَةِ فَتَطْلُبَ اِبْنَ عَقِيلٍ كَطَلَبِ اَلْخُرْزَةِ حَتَّى تَثقَفَهُ فَتُوثِقَهُ أو تَقتُلَهُ أو تَنفِيَهُ والسَّلام. ▪️در جمله میگوید شیعیان من از مردم کوفه مرا مکتوب کردند و آگهی فرستادند: که پسر عقیل در آن بلد باجماعتی ممهد [۱] گشته، که مردم را پراکند وشق عصای مسلمین کند. چون بر این کتاب مشرف و مطلع شدی، بیتوانی [۲] برنشین وبجانب کوفه کوچ میده و بتمام استقرا و استقصا، طلب میكن پسر عقیل را چنانکه کس جوهری جوید، تا گاهی که بر وی نصرت جوئی و بند بر نهی، یا او را بقتل رسانی و اگر نه از آن بلده اخراج کنی. و این مکتوب را بصحبت مسلم بن عمر الباهلی روان داشت. ---------- [۱]: مهد گشته: آماده گشته [۲]: بیتوانی: بدون آنکه از خود سستی وسهل انگاری نشان دهی   📚ناسخ التواریخ - جلد ۲، صفحه ۵۳  🔸نکته: حضرت مسلم علیه السلام را متهم به شق عصا میداند یعنی کسی که میان امت اختلاف ایجاد کرده است. @BotShenasi
🗯 دستور به ابن مرجانه برای تقابل با بیعت کنندگان با امام حسین علیه السلام چون یزید از مردم کوفه و بصره، مطمئن خاطر نبود و در دفع مسلم عجلتی تمام داشت، دیگر باره عبیدالله را بدین اسلوب مکتوب کرد: مِنْ يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ إِلَى عُبَيْدِ اَللَّهِ بْنِ زِيَادٍ أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ أَهْلَ الكُوفَةِ قَدْ أَجْتَمَعُوا عَلَى الْبَيْعَةِ الْحُسَيْن بْنَ عَلِيٍ قَدْ كَتَبْتَ اِلَيْكَ كِتَاباً فَاعْمَلْ عَلَيْهِ فَإِنِّي لاَ أَجِدُ سَها أَرْمِي لَهُ عَدُوِّي أَجْرَى مِنْكَ فَإِذَا قَرَأْتَ كِتَابِي هذا فار نَحِلُّ مِن وَقْتِكَ وِسَاعَتَكَ وَ إِيَّاكَ وَ الإبْطاء والتَوَانِي واجْتَهِدَ ولا نَبْقَ مِن نَسْلِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طالِبٍ أحَداً و اطْلُبْ مُسلِمَ بنَ عَقيلٍ طَلَبَ الخَرَزَةِ واقتُلْهُ وَابعَث إلى بِرَأسِهِ والسَّلامُ ▪️یعنی این نامه ایست از یزید بن معاویه بسوی عبیدالله زیاد، همانا بمن رسید که مردم کوفه سخن یکی کردند و در بیعت حسین همداستان شدند من اینك بسوی تو کتابی روان کردم واجب میکند که بدانچه نگاشته ام، پذیرای فرمان باشی. و من بیرون تو خدنگی نیافتم که دفع دشمن را نيك تر از تو بر نشان آید، چون این نامه قرائت کنی وقت را دراز مکش، در ساعت برنشين و بتعجيل و تقریب طی طریق میکن! بپرهیز از توانی و گرانی وچند که در قوت بازوی تست،پای استوار کن و یکتن از فرزندان على ابوطالب زنده مگذار و مسلم بن عقیل را دستگیر کن و از پای در افکن و سر او را بنزد من فرست.   📚ناسخ التواریخ - جلد ۲، صفحه ۵۵ @BotShenasi
🗯 بعد از من مستضعف خواهید شد. ▪️، المجالس للمفید ما، الأمالی للشیخ الطوسی الْمُفِیدُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ الْمَرْزُبَانِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوْهَرِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیلٍ عَنْ عَبْدِ الْکَرِیمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مِنْقَرٍ عَنْ زِیَادِ بْنِ الْمُنْذِرِ قَالَ حَدَّثَنَا شُرَحْبِیلُ عَنْ أُمِّ الْفَضْلِ بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَتْ لَمَّا ثَقُلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی مَرَضِهِ الَّذِی تُوُفِّیَ فِیهِ أَفَاقَ إِفَاقَةً وَ نَحْنُ نَبْکِی فَقَالَ مَا الَّذِی یُبْکِیکُمْ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهُ نَبْکِی لِغَیْرِ خَصْلَةٍ نَبْکِی لِفِرَاقِکَ إِیَّانَا وَ لِانْقِطَاعِ خَبَرِ السَّمَاءِ عَنَّا وَ نَبْکِی الْأُمَّةَ مِنْ بَعْدِکَ فَقَالَ صلی الله علیه و آله أَمَا إِنَّکُمُ الْمَقْهُورُونَ وَ الْمُسْتَضْعَفُونَ مِنْ بَعْدِی . ▪️ أمّ الفضل بن عباس نقل کرده، وقتی بیماری رسول خدا - صلی الله علیه و آله -، که در نهایت به وفات ایشان منجر شد، شدت یافت، ایشان لحظه ای به هوش آمدند، ما در حال گریستن بودیم؛ ایشان فرمودند: چرا گریه می‌کنید؟ گفتیم: ای رسول خدا برای چیزهای زیادی؛ بر فراق شما، بر متوقف شدن وحی از آسمان و برای امت پس از شما گریه می‌کنیم، فرمودند: پس از من شما مغلوب و مستضعف می‌شوید. 📚بحارالانوار - جلد ۲۸، صفحه ۴۰ @BotShenasi
🗯 نجوای شیطان ▪️فس، تفسیر القمی أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی بَکْرٍ الْحَضْرَمِیِّ وَ بَکْرِ بْنِ أَبِی بَکْرٍ قَالا حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ بْنُ خَالِدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ إِنَّمَا النَّجْوی مِنَ الشَّیْطانِ قَالَ الثَّانِی قَوْلُهُ ما یَکُونُ مِنْ نَجْوی ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ قَالَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ أَبُو فُلَانٍ أَمِینُهُمْ حِینَ اجْتَمَعُوا وَ دَخَلُوا الْکَعْبَةَ فَکَتَبُوا بَیْنَهُمْ کِتَاباً إِنْ مَاتَ مُحَمَّدٌ أَنْ لَا یَرْجِعَ الْأَمْرُ فِیهِمْ أَبَداً . ▪️تفسیر علی بن إبراهیم: سلیمان بن خالد نقل کرده، از امام باقر علیه السلام - در مورد آیه: «إنما النجوی من الشیطان» چنان نجوایی صرفاً از [القائات] شیطان است /مجادله / ۱۰ پرسیدم؛ ایشان فرمودند: منظور دومی است و در آیه «مَا یَکُونُ مِن نَّجْوَی ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ» هیچ گفتگوی محرمانه ای میان سه تن نیست مگر اینکه او چهارمین آنهاست} مجادله / ۷ منظور فلانی و فلانی و امین آنان ابوفلان است؛ آن زمانی که جمع شدند و وارد کعبه شدند و نوشته ای بین خود نگاشتند که اگر محمد فوت کرد، هرگز حکومت به خاندان او بازنگردد. 🔸توضیح: أبو فلان أبو عبیدة. منظور از فلان و فلان، ابوبکر و عمر و مقصود از ابوفلان، ابوعبیده است. 📚بحارالانوار - جلد ۲۸، صفحه ۸۵ @BotShenasi
🗯 هیچکس مانند او عذاب نمی شود ▪️رُوِیَ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَةَ، عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ: یَا ابْنَ خَرَّبُوذَ! أَ تَدْرِی مَا تَأْوِیلُ هَذِهِ الْآیَةِ: فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ ؟!. قُلْتُ: لَا. قَالَ: ذَلِکَ الثَّانِی، لَا یُعَذِّبُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَذَابَهُ أَحَداً .. ▪️ عمر بن أُذینه از معروف بن خربوذ روایت کرد که گفت: امام محمد باقرعلیه السلام به من فرمود: ای پسر خربوذ، آیا می‌دانی تاویل این آیه: «فَیَوْمَئِذٍ لَّا یُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ»، فجر/ ۲۵ - {پس در آن روز هیچ کس چون عذاب کردن او عذاب نکند. } چیست؟ ▪️عرض کردم: نه نمی دانم. حضرت فرمود: آن دوّمی است، خداوند در روز رستاخیز هیچ کس را چون عذاب کردن او عذاب نمی کند. 📚بحارالانوار- ج ۳۰ ص ۳۲۵ @BotShenasi
🗯 شکستن بت های اولی و دومی توسط امیرالمومنین علیه السلام ▪️أبان بن ابی عیاش، از سلیم بن قیس هلالی و او از امیرمؤمنان در حدیثی طولانی نقل کرده است: به خدا قسم، آن گاه که دشمن از بالا و پایین بر ما هجوم آورد، محمد را با دار و دسته اش به آنان تحویل دهیم و سالم بمانیم، همانگونه که خداوند متعال می‌فرماید: «وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا. وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِیدًا. وَإِذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا»،. احزاب/ ۱۰-۱۲ {و به خدا گمانهایی [نابجا] می‌بردید. آنجا [بود که] مؤمنان در آزمایش قرار گرفتند و سخت تکان خوردند. و هنگامی که منافقان و کسانی که در دلهایشان بیماری است می‌گفتند: خدا و فرستاده اش جز فریب به ما وعده ای ندادند. } و در آن روز رفیقش گفت: نه این رای درست نیست، ما بت بزرگی در اختیار می‌کنیم و آن را می‌پرستیم، زیرا ما در امان نیستیم که ابن ابی کبشه (پیامبر) پیروز شود و در آن صورت موجب هلاک ما شود، ولی این بت ذخیره ای برای ما خواهد بود و اگر قریش پیروز شدند، پرستش این بت را علنی می‌سازیم وبه آن‌ها اعلام می‌داریم که از دین قبلی خود برنگشته بودیم، و اگر دولت ابن ابی کیشه بدمد، پنهانی بر پرستش این بت باقی می‌مانیم. پس جبرئیل فرود آمد و این خبر را بر پیامبر رسانید، سپس رسول خدا صلَّی الله علیه و آله بعد از آنکه عمرو بن عبدود را کشتم، مرا از آن با خبر کردند و آن دو را صدا زدند و فرمودند: در زمان جاهلیت چند بت پرستیدید؟ گفتند ای محمد، ما را به آنچه در زمان جاهلیت گذشت سرزنش مکن. حضرت فرمودند: امروز چند بت می‌پرستید؟ گفتند سوگند به خدایی که تو را به حق به پیامبری مبعوث کرده، از زمانی که دین تو را علنا پذیرفته ایم جز خدا را نپرستیده ایم. رسول خدا صلَّی الله علیه و آله فرمود: ای علی، این شمشیر را بگیر و به فلان مکان برو و بتی را که این دو می‌پرستند بیرون آور و خرد کن، و اگر کسی میان تو وآن بت مانع شد، گردنش را بزن. در اینجا بود که آن دو به دست و پای پیامبر افتادند و گفتند: گناه ما را بپوشان، خدا تو را بپوشاند. من به آن دو گفتم: در پیشگاه خدا و رسولش ضمانت کنید که جز خدا را نپرستید و هیچ چیز را شریک قرار ندهید و آنها هم با رسول خدا صلَّی الله علیه و آله بر این مطلب عهد و پیمان بستند و من رفتم و بت را از مکانش بیرون آوردم و صورت و دستانش را شکستم و پاهایش را خرد کردم و نزد حضرت بازگشتم. به خدا سوگند ناراحتی آنها را نسبت به خودم به خاطر این کارم، تا هنگامی که مردند در چهره هایشان می‌دیدم... و حدیث را تا آخر ذکر می‌کند.   📚بحارالانوار-جلد۳۰-صفحه۳۲۷ @BotShenasi
🗯 سوره فلق و تفسیر آن ▪️«قُلْ أعوذُ بِرَبِّ الفَلَق»،. فلق/۳ {بگو: پناه می‌برم به پروردگار سپیده دم. } فَلَق چاهی است در جهنم که اهل آتش از شدت گرمای آن پناه می‌جویند، آن چاه از خداوند خواست که به او اجازه دهد تا نفسی بکشد، خداوند هم اجازه داد، سپس نفسی کشید و جهنم را شعله ور کرد. پدرم گفت: و درآن چاه صندوقی از آتش است که اهل آن چاه از گرمای آن صندوق که تابوت است پناهگاهی می‌جویند، و درآن تابوت شش نفر از اولین و شش نفر از آخرین وجود دارد. ▪️اما شش نفر اولی عبارت اند از: پسر آدم که برادرش را کشت، و فرعون ابراهیم که او را در آتش انداخت، و فرعون موسی و سامری که گوساله را برای عبادت انتخاب کرد، و آن کسی که قوم یهود را یهودی کرد و آن کسی که نصرانی‌ها را نصرانی کرد، و اما شش نفر از دیگران عبارت اند از: ▪️اوّلی، دوّمی و سومی و چهارمی و سرکرده خوارج و ابن ملجم. «ومِن شَرٍّفَاسِقٍ اذا وَقَبَ»، فلق/۳ {و از شر تاریکی چون فراگیرد. } گفت: کسی که در آن چاه انداخته شده و درآن دمیده می‌شود. 📚بحارالانوار- جلد۳۰، صفحه ۴۰۰ @BotShenasi
🗯 تمرد از دستور رسول خدا توسط اولی و دومی ▪️در محضر رسول خدا صلَّی الله علیه و آله نشسته بودیم. از مردی سخن گفتیم که نماز می‌خواند و روزه می‌داشت و صدقه و زکات می‌داد، رسول خدا به ما فرمودند: او را نمی شناسم. ما عرض کردیم: ای رسول خدا، او خداوند را عبادت کرده و زبان به تسبیح و تقدیس و توحید او گشوده است. پس رسول خدا صلَّی الله علیه و آله فرمودند: او را نمی شناسم. درحالی که ما درباره آن مرد سخن می‌گفتیم، ناگهان آن مرد بر ما نمایان شد، عرض کردیم: او همان مرد است.** رسول خدا در این هنگام به او نگریست و به ابوبکر فرمود: این شمشیرم را بگیر و به سوی او برو و گردنش را بزن؛ زیرا که او نخستین گرونده به حزب شیطان است. ابوبکر وارد مسجد شد و او را در حالت رکوع یافت، و گفت: به خدا سوگند، او را نمی کشم؛ چرا که رسول خدا ما را از کشتن نمازگزاران منع کرده است. بنابراین نزد رسول خدا صلَّی الله علیه و آله برگشت و گفت: ای رسول خدا، دیدم که نماز می‌خواند. ▪️رسول خدا صلَّی الله علیه و آله فرمود: بنشین، تو مرد آن نیستی. ای عمر، برخیز و این شمشیر مرا از دست ابوبکر بگیر و وارد مسجد شده و گردن او را بزن. عمر می‌گوید: من شمشیر را از ابوبکر گرفتم و وارد مسجد شدم، و او را در حالت سجده دیدم و گفتم: سوگند به خدا، او را نمی کشم که بهتر از من او را پناه داده است. من پیش رسول خدا برگشته و عرض کردم: ای رسول خدا، دیدم که آن مرد سجده می‌کرد. حضرت فرمود: ای عمر، بنشین، تو هم مرد این کار نیستی.** تو ای علی، برخیز که تو او را هلاک می‌کنی، اگر او را یافتی بکش؛ چرا که اگر او را بکشی، دیگر میان امت من هرگز اختلافی نخواهد افتاد. علی علیه السلام می‌فرماید: من شمشیر را گرفتم و به مسجد داخل شدم ولی او را ندیدم، پس نزد رسول خدا صلَّی الله علیه و آله بازگشته و عرض کردم؛ ای رسول خدا، او را ندیدم. ▪️رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای اباالحسن، امت موسی به هفتاد و یک فرقه تقسیم شدند که یکی از آن‌ها نجات می‌یابد و بقیه در آتش جهنم خواهند بود، و امت عیسی علیه السلام هفتاد دو فرقه شدند که یک فرقه رستگار گشته و بقیه هلاک می‌شوند، و امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند که یکی از آن‌ها نجات می‌یابد و دیگران در آتش جهنم هلاک می‌شوند. من عرض کردم: ای رسول خدا، آن فرقه ای که نجات می‌یابد کدام است؟ حضرت فرمود: هر کس به عقاید تو و یارانت چنگ زند. ▪️بنابراین خداوند بلند مرتبه درباره آن مرد نازل کرد: «ثَانِیَ عِطْفِهِ»، حج/۹ - {از سر نخوت. } می‌گوید: این نخستین پدیدآورنده بدعت‌ها و گمراهی هاست. ابن عباس می‌گوید: به خدا سوگند، جز امیرالمومنین علیه السلام در روز صفین کسی آن مرد را نکشت. سپس خداوند می‌فرماید: «فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ»،. حج/۹ {در این دنیا برای او رسوایی است. }یعنی کشته شدن، «وَنُذِیقُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَذَابَ الْحَرِیقِ»، حج/۹ - {و در روز رستاخیز او را عذاب آتش سوزان می‌چشانیم. }، زیرا با علی بن ابی طالب در روز صفین به نبرد برخاست.  📚بحارالانوار -جلد۳۰-صفحه ۳۳۱ @BotShenasi
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معلوم نیست این سخنان را از کجا شنیده که حالا به اسم روایت به خورد مردم می دهد! چقدر امروز راحت هر سخنی را با یک کلمه معصوم فرمود به خورد ملت می دهند و هیچکس هم از این جریان جعل حدیث بازخواست نمی کند. @BotShenasi