در به روی شوقِ ما بستن، ندارد حاصلی
از توجه رخنه در دیوار می سازیم ما...
#صائب_تبریزی
🍃🌸 #شاعرانه
موقوفِ نسیمی است
به هم ریختن ما
آماده ی پرواز چو اوراق خزانیم
#صائب_تبریزی
🍃🌸 #شاعرانه
اکنون که میل دوست به با من نشستن است
تقدیر من چو گرد به دامن نشستن است
شوق فناست یا عطش وصل؟! هرچه هست
چون آب بر حرارت آهن نشستن است
من سربلند غیرت خویشم در این مصاف
تیغ رقیب لایق بر تن نشستن است
طوفان اگر فرو بنشیند عجیب نیست
پایان بیدلیل دویدن، نشستن است
در راه عشق، تکیه به تدبیر عقل خویش
با چتر زیر سایهی بهمن نشستن است
#فاضل_نظری
#شاعرانه
هر کسی گر عیب خود دیدی ز پیش
کِی بُدی فارغ وِیْ از اصلاح خویش؟
غافلاند این خَلْق از خود ای پدر
لاجرم گویند عیب همدگر
#مثنوی_مولوی
#شاعرانه
بردار دل از شیشهی رازی که شکسته است
از آینه ی چشم نوازی که شکسته است
جز آه نمی آید از این قلب پر از درد
اینقدر مزن چنگ به سازی که شکسته است
چون برکهی یخ بسته پر از حسرتم ای ماه!
دل بی تو چه شب های درازی که شکسته است
این توبه که در لحظه پشیمانم از آن را
دیگر به شکستن چه نیازی که شکسته است
تردید سزاوار دل عاشق من نیست
ای دوست مکن شک به نمازی که شکسته است
#فاضل_نظری
🌸 #شاعرانه
این چیست که چون دلهره افتاده به جانم
حال همه خوب است، من اما نگرانم
در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر
مثل خوره افتاده به جانم که بمانم
چیزی که میان تو و من نیست غریبیاست
صدبار تو را دیدهام ای غم به گمانم؟!
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم
از سایهٔ سنگین تو من کمترم آیا؟!
بگذار به دنبال تو خود را بکشانم
ای عشق! مرا بیشتر از پیش بمیران
آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم
#فاضل_نظری
#شاعرانه
جُز صورتِ عشقِ حَق,
هر چیز که من دیدم
نیمیش دروغ آمد نیمیش دَغَل دارد.
#غزل_مولانا
#شاعرانه