مومنم كردی به عشق و
جا زدی، تكليف چيست؟
بر مسلمانی كه
كافر می شود پيغمبرش
#جواد_منفرد
🍃🌸 #شاعرانه
موی سپید را فلکم رایگان نداد ...
این رشته را به نقد جوانی خریدهام ...
#رهی_معیری
🍃🌸 #شاعرانه
علمهای اهلِ دل حمالشان
علمهای اهلِ تن احمالشان
علم چون بر دل زند، یاری شود
علم چون بر تن زند، باری شود
#مثنوی_مولوی
علم و دانش برای اهل دل همچون مرکب است که ایشان بر آن سوارند و به نیروی آن طی طریق می کنند؛ و اهل ظاهر و دنیا طلبان را همچون بار گران است که آنان را سنگین دل و مغرور و خودبین می سازد.
#شاعرانه
عشق بر شانه هم چيدن چندين سنگ است
گاه می ماند و ناگاه به هم می ريزد
#فاضل_نظری
🍃🌸 #شاعرانه
با چراغی همه جا
گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس، هیچ کس اینجا
به تو مانند نشد...
#فاضل_نظری
🍃🌸 #شاعرانه
میکُند طاعات و اَفْعالِ سَنی
لیک یک ذَرّه ندارد چاشْنی
طاعَتَش نَغْز است و مَعنی نَغْز نی
جَوْزها بسیار و در وِیْ مَغْز نی
ذوق باید تا دَهَد طاعات بَر
مَغز باید تا دَهَد دانه شَجَر
دانهٔ بیمَغْز کِی گردد نِهال؟
صورتِ بیجان نباشد جُز خیال
#مثنوی_معنوی
او طاعات بسیار به جای می آورد و کارهای بزرگی می کند ولی این کارهای او اندکی چاشنی ندارد.
طاعات او ظاهر زیبایی دارد ولی مغزی ندارد. همانند اینکه گردو زیاد باشد ولی پوک و بدون مغز.
برای اینکه طاعات نتیجه بدهد، ذوق و حال لازم است. درست مانند اینکه دانه باید مغز داشته باشد تا از آن درختی پدید آید.
دانه ای که مغز نداشته باشد هرگز به درخت تبدیل نمی شود. صورت ظاهر بدون جان، چیزی به غیر از خیال پوچ نیست.
#مولوی
#شاعرانه
میبینمت از دور و زیاد است همین هم
این سوختهدل ساخته با کمتر از این هم
صدبار صدایت زدم اما نشنیدی
یک چشم بگردان به من گوشهنشین هم
عشقی که زمینی نشود فایدهاش چیست؟
ای ماه بینداز نگاهی به زمین هم
گفتی که ز خود بگذر و دیدی که گذشتم
از روح و روان هم، تن و جان هم، دل و دین هم
از پیچ و خم رود گذشتیم و رسیدیم
از چشمهی تردید به دریای یقین هم
✍ #فاضل_نظری
🍃 #شاعرانه
سیبَکی نیمْ سُرخ و نیمی زَرد
از گُل و زَعفَرانْ حِکایَت کرد
چون جُدا گشت عاشق از معشوق
بُرد معشوقْ ناز و عاشقْ دَرد
این دو رنگِ مُخالِف از یک هَجْر
بر رُخِ هر دو عشقْ پیدا کرد
✍ #غزل_مولوی
🍃 #شاعرانه
ای زندگی بردار دست از امتحانم
چیزی نه می دانم نه می خواهم بدانم
دلسنگ یا دلتنگ! چون کوهی زمینگیر
از آسمان دلخوش به یک رنگین کمانم
کوتاهی عمر گل از بالانشینی ست
اکنون که می بینند خوارم، در امانم
دلبستهی افلاکم و پابستهی خاک
فوارهای بین زمین و آسمانم
آن روز اگر خود بال خود را میشکستم
اکنون نمیگفتم بمانم یا نمانم؟!
قفل قفس باز و قناری ها هراسان
دل کندن آسان نیست! آیا می توانم ؟!
#فاضل_نظری
#شاعرانه