eitaa logo
[بِراکِت]
198 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
540 ویدیو
1 فایل
[بِراکِت] موضوع و واژه مدنظر خود را جستجو کنید ارتباط با ادمین:⬇️ https://eitaa.com/Mohsen213gh لینک کانال:🆔️
مشاهده در ایتا
دانلود
نقش مزار من کنید این دو سخن که شهریار با غم عشق زاده و با غم عشق داده جان
به سامانم نمی‌پرسی نمی‌دانم چه سر داری به درمانم نمی‌کوشی نمی‌دانی مگر دردم 🍃🌸
گرچه گلچين نگذارد كه گلي باز شود توبخوان مرغ چمن بلكه دلي باز شود 🍃🌸
برای آرزوهای محال خویش می‌گریم اگر اشکی نمانَد، در خیال خویش می‌گریم شب دل کندنت می‌پرسم آیا بازمی‌گردی؟ جوابت هرچه باشد، بر سوأل خویش می‌گریم نمی‌دانم چرا اما به قدری دوستت دارم که از بیچارگی گاهی به حال خویش می‌گریم اگر جنگیده بودم، دستِ‌کم حسرت نمی‌خوردم ولی من بر شکست بی‌جدال خویش می‌گریم به گردم حلقه می‌بندند یاران و نمی‌دانند که من چون شمع هرشب بر زوال "خویش" می‌گریم نمی‌گریم برای عمر از کف رفته‌ام، اما به حال آرزوهای محال خویش می‌گریم
جذبه از عشق است و با او بر نتابد هیچ‌کس هر چه تو آهن‌دلی او بیشتر آهن‌ رباست 🍃🌸
تا چند کنیم از تو قناعت به نگاهی یک عمر قناعت نتوان کرد الهی 🍃🌸
دل بریدم تا نبینم دوست با من دشمن است دل بریدن، گاه تنها راه عاشق ماندن است هر کسی از عشق، با خود یادگاری می‌برد یادگار من غمی در جان و زخمی بر تن است من غمم‌، جای مرا با شادمانی پر مکن هر کجا چشمی بگردانی نشانی از من است 🌸🍃
اما تو هیچ بودی و دیدم هنوز هم در سینه هیچ نیست به جز آرزوی تو 🍃🌸
بیچاره آهویی که صید پنجهٔ شیری‌ست بیچاره تر شیری که صید چشم آهویی 🍃🌸
گر در طَلَبِ منزلِ جانی، جانی گر در طلب لُقمه نانی، نانی این نُکته رمز اگر بِدانی، دانی هرچیز که در جُستن آنی، آنی
شكسته ام ز پس خود تمام پل ها را من از تو باز نميگردم ای ديار عزيز 🍃🌸
چون غنچه دلِ تنگِ من آغشته به خون شد تا یادم از آن نوگل سیراب برآمد 🍃🌸
من کمی دیر به دنیای تو پیوستم و این ... قسمتی است که من سخت از آن دلگیرم ...
به جُز از عشقِ مُجرَّد ، به هر آن نَقْش که رفتم ... بِنَاَرْزید خوشی‌هاشْ ، به تَلْخیِّ نَدامَت ... به جز عشق معنوی (به دور از مادیات)، سراغ هر نقشی که رفتم، تلخی پشیمانی که برای من ایجاد کرد، به خوشی هایی که داشت هرگز نمی ارزید ...
با قلب من، ای عشق! کاری کن که باید کاری که دل بردارم از امّا و شاید کاری که تنها خود بدانی چیست! یا نه! کاری که از دست خودت هم بر نیاید ای دل جلایی تازه پیدا کن که این عشق چون آه در "آیینه" خود را می نماید باید که بر دیوار زندان سر بکوبم آه مرا گر بشنود در می گشاید رفتم که برگردم به آغوش تو ای عشق! تا جان به جای خستگی از تن درآید
جانِ دگرم بخش که آن جان که تو دادی چندان ز غمت خاک به سر ریخت که تن شد 🍃🌸
ز دریچه های چشمم نظری به ماه داری چه بلند بختی ای دل که به دوست راه داری 🍃
این قلب شکسته است در او غیرخدا نیست یک لحظه خدا از دل بشکسته جدا نیست 🍃🌸
شاهرگ های زمین از داغ باران پر شده ست آسمانا! کاسه ی صبر درختان پر شده ست زندگی چون ساعت شماطه داره کهنه ای از توقف ها و رفتن های یکسان پر شده ست  چای می نوشم که با غفلت فراموشت کنم چای می نوشم ولی از اشک،فنجان پر شده ست  بس که گل هایم به گور دسته جمعی رفته اند دیگر از گل های پرپر خاک گلدان پر شده ست  دوک نخ ریسی بیاور یوسف مصری ببر شهر از بازار یوسف های ارزان پر شده ست  شهر گفتم!؟ شهر! آری شهر! شهر از خیابان! از خیابان! از خیابان پر شده ست ✍ فاضل نظری
غمت ناخوانده مهمانی ست هر شب در سرای من اگر یک شب تو خود مهمان من باشی چه خواهد شد؟ 🍃🌸
سرزمین مادری، رویای اجدادی کجاست؟ مردم این شهر می پرسند آبادی کجاست؟ ما به گرد خویش می گردیم آه ای ساربان! آرمان شهری که قولش را به ما دادی کجاست؟ ای رسولِ عقل! ما را بگذران از نیلِ شک گر تو موسی نیستی موسای این وادی کجاست؟ خنده‌های عیش ما جز "خودفراموشی" نبود این هم از "مستی" که فرمودی! بگو شادی کجاست؟ باد در فکر رهایی روی آرامش ندید راه بیرون رفتن از زندان آزادی کجاست؟
راه تردید مسیر گذر عاشق نیست چه کنم با چه کنم های دل بی‌هدفم؟ 🍃🌸
شادمانیم که در سنگدلی چون دیوار باز هم پنجره‌ای در دل سیمانی ماست 🍃🌸
در دایره وجود موجود علیست اندر دو جهان مقصد و مقصود علیست 🍃🌸
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت 🍃🌸