eitaa logo
بسیج خواهران مهدیه
393 دنبال‌کننده
16.9هزار عکس
8.6هزار ویدیو
458 فایل
💠 اطلاع رسانی جلسات و برنامه های بسیج خواهران مهدیه 💠 خیابان شهیدان خاندایی؛خ پیام؛ جنب پارک جوان؛ مسجد باب الحوائج؛ پایگاه مهدیه مدیریت @kosaronnabi135 @Ya_hossein99
مشاهده در ایتا
دانلود
🖼 برای استخر، پایگاه بسیج زده بود! 🌹روایت شنیدنی درباره شهید مصطفی صدرزاده: 🔸در کارهای فرهنگی خیلی سختی تحمل می‌کرد. مصطفی تا حدود ساعت ۱۲ شب در می‌ماند و کار فرهنگی می کرد. در ماه رمضان حاج آقا بطحایی را تا نماز صبح استخر می‌برد که پاسخگوی سوالات شرعی مردم باشد. 🔸ورودی و لابی استخر بیشتر به یک مجموعه فرهنگی هنری و نمایشگاهی می‌خورد تا استخر. یک اتاق همان‌جا بود که روی آن نوشته بود: «پایگاه بسیج استخر قائم ثبت نام می‌کند.» 🌓 روشنا ┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄
✅ نقش در تربیت فرزندان 🔶 راحت‌ترین راه تربیت این است که پدر، دست خانواده را بگیرد و به مسجد بیاورد. همه آن‌ها در مسجد چیزهایی می‌‌بینند که آن‌ها را تربیت می‌کند. بچه می‌‌بیند مردم نماز می‌‌خوانند؛ لذا نماز خواندن بر او چاپ می‌‌خورد. می‌‌بیند در ماه رمضان همه روزه می‌‌گیرند، چاپ می‌‌خورد. می‌‌بیند عده‌ای منبر می‌‌روند و از ولایت امیرالمؤمنین می‌‌گویند، چاپ می‌‌خورد. می‌‌بیند روضه می‌‌خوانند و گریه می‌کنند، چاپ می‌‌خورد. 💠 خلاصه همه‌ی این‌ها مربی است. بدون زحمت، خود به خود بچه ها بار می‌‌آیند. انسان می‌‌بیند بعد از مدتی بچه نماز می‌‌خواند و حمد و سوره‌اش هم درست شده است. اما اگر بخواهی آن‌ها را به مسجد نیاوری و خودت آن‌ها را درست کنی، حتی اگر بیست و چهار ساعت هم بنشینی، درست نمی‌‌شود. 🔶در مسجد بدون زحمت هم یاد می‌‌گیرد، هم با آدم‌های خوب معاشرت می‌کند و خستگی‌اش در می‌‌رود و اُنسش تأمین می‌‌شود، و هم تربیت و تعلیم یاد می‌‌گیرد. اگر در اثر نیامدن پدر و مادر به مسجد، بچه هم نیاید، در بیرون، نخواهد شد... بنابراین باید پدر و مادر حواسشان جمع باشد و بچهها را به عنوان امانت بپذیرند و تربیت کنند... 🏡https://eitaa.com/Bsj_khaharan_mahdieh
بسیج خواهران مهدیه
✍️ با نام و یاد خدای زیبا آفرین 🍀بیست و سومین روز از اولین تابستان قرن بود. با یک شاخه گل و قاب عکسی از سردار دلها حاج قاسم عزیز 💔، حجره به حجره امامزاده ابراهیم (ع) را به همراه اعضای حلقه می رفتم تا یک جای دنجی پیدا کنم و عکس های ناب را ثبت کنم و به مناسبت هفته عفاف و حجاب، افتخارِ داشتنِ یادگارِ مادرمان حضرت زهرا (س) را در فضای مجازی فریاد بزنم . فریادی که اگر چه بی صداست ولی محکم است . 🍀طرح اسوه در حال برگزاری بود و غرفه های پایگاه های بسیج‌ در امامزاده ابراهیم، همگی نمایانگر اقتدار باشکوهی بود که به دست‌ شکل گرفته بود. در حال عکس گرفتن از بچه ها بودم که تلفن همراهم زنگ خورد.فرمانده بود .سریع جواب دادم. _سلام، بفرمایید! _سلام. خانم جان سریع بیاید غرفه _اطاعت فرمانده با بچه ها به سمت غرفه رفتیم.‌ فرمانده پایگاه ، آقایی متواضع را با عنوان "مسئول بسیج هنرمندان" به ما معرفی کرد و صحبت از برپایی یک جشنواره با رویکرد تئاتر های_مسجد شد. 🍀با نام خدا و به امید عنایت شهدا کار را پذیرفتم. چه فرصت نابی! قرار است بچه های همیشه مسجد، و های صالحین پایگاه برای اولین بار به صحنه تئاتر بیایند و از نور بگویند. خبر مسرت بخشی بود .‌ باران شوق در آسمان وجودم باریدن گرفت. انگار معمایی حل ناشدنی،‌ پس از سالها حل شده بود . قرار است یک تیم چند نفره شویم و راوی منزلگاه خیر و برکت، شویم.. این فرصت ناب را دریافتیم، تمرین ها را شروع و پیش به سوی قدمی بزرگ ... پس از گذشت روزها و هفته ها تمرین به پایان رسید. 🍀بیست و سه روز مانده تا پاییز، گروه هنری رضوان با حضور بچه های فعال مسجد جوادالائمه و فرشته های صالحین از پایگاه مهدیه در پلاتوی سپهر فرهنگسرای مهر حاضر و نمایشنامه ای با محوریت‌ رویکرد فرهنگی ،‌ اجتماعی مسجد را اجرا کرد. 🍀امید که تلاش تیم نتیجه ی شایسته ای داشته و توانسته باشیم گوش به فرمان‌ بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، خمینی کبیر باشیم که فرمود: ( .) و امید که رهرو همیشگی هزاران لاله سرخ این میهن بمانیم. 🌹🌹سپاسی ویژه و شایسته از سروران کاشان سرفراز؛ سازمان فرهنگی ، ورزشی و اجتماعی شهرداری کاشان، حوزه هنری و بسیج هنرمندان که به ما فرصت رویشی سبز تقدیم نمودند و آرزوی عزت و سربلندی برای دبیر اجرایی رویداد جناب آقای و راهنمای دلسوز ، مربی فنی مهربانو .🙏 ✍️ ط. پایدار @Bsj_khaharan_mahdieh https://www.instagram.com/p/CiBNC70DfIe/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
🔴 💠 از دستش خیلی ناراحت بودم. منتظر نشسته بودم تا برگردد. کلی حرف آماده کرده بودم، اما وقتی دیدمش زبانم بند آمد. آمد و کنارم نشست و گفت: «میدونم ناراحتی. بودم. زیارت عاشورا خوندم و در سجده‌ی آخرش، از خدا خواستم بخاطر اینکه با خانمم بد حرف زدم منو 📙فرهنگ‌نامه‌شهدای‌سمنان،ج۸،ص۱۰۶ 🏡@Bsj_khaharan_mahdieh
🔴 💠 از دستش خیلی ناراحت بودم. منتظر نشسته بودم تا برگردد. کلی حرف آماده کرده بودم، اما وقتی دیدمش زبانم بند آمد. آمد و کنارم نشست و گفت: «میدونم ناراحتی. بودم. زیارت عاشورا خوندم و در سجده‌ی آخرش، از خدا خواستم بخاطر اینکه با خانمم بد حرف زدم منو 📙فرهنگ‌نامه‌شهدای‌سمنان،ج۸،ص۱۰۶ 🏡@Bsj_khaharan_mahdieh