eitaa logo
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
6.7هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
354 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃 🍂🍃 🍃 😍 و راه افتاد سمت در که با صدای تقریبا بلندی گفتم: _هرکاری میخوای بکنی بکن فقط قبلش یادت باشه که کم میتونم زنگ بزنم به... چرخید سمتم: _مهلت صیغه من با اون رفیق عزیزت تموم شده من دیگه تعلق به کسی ندارم پس قبل از هر کاری یه کم فکر کن...منتظر نتیجه فکرات هستم! و بعد از اتاق رفت بیرون. با رفتنش دست مشت شدم و محکم تو آینه کوبیدم حالم بهم میخورد از آدمی که تو آینه میدیدمش و حالا صدای خورد شدن آینه حالم و جا میاورد. منی که سالهای جوونیمون روبه پایان بود چقدر ناتوان بودم تو نگهداشتن دختری که دوستش دارم... اول ارغوان و حالاهم داشتم دلبر و از دست میدادم و به جاش زنی که لیاقتم بود،یه عوضی به اسم هلن سعی در تصاحب من داشت! سوزش و درد دستم که با تیکه تیکه های آینه بریده شده بود و خون ازش جاری بود حتی یک درصد به اندازه درد بی نهایت قلبم اذیتم نمیکرد! راست گفته بودن که دردی که علاجی براش نیست عشقه! عشقی که فکر میکردم میتونم همه عمر نگهش دارم و حالا داشتم از دستش میدادم واسه همیشه... عقب عقب اومدم و خودم وانداختم رو تخت و حتی نفهمیدم کی خوابم برد.... با سوزش بدی که تو دستم حس میکردم چشمام و باز کردم مامان و هلن بالاسرم بود و هلن مشغول بانداژ دستم: _ چیکار کردی با خودت عزیزم؟ و مامان ادامه داد: _نکنه باهم حرفتون شده شاهرخ یه سر و صداهایی میومد هلن قبل از من جواب داد: _چیزی نیست شاهرخ فقط یه کم عصبی بود و بعد از تموم شدن کار دستم لبخندی بهم زد: _من که اینجام تو چرا ناراحتی مامان شروع کرد: _همش بخاطر اون دختره هست نمیدونم چی تو گوشت ور ور کرد که عذاب وجدان گرفتی و حالا داری با خودت اینجوری تا میکنی بالاخره سکوتم و شکستم و با صدای گرفته ای گفتم: _نمیخوام راجع بهش حرف بزنیم تا روز دادگاه همه چی معلوم میشه مامان با تردید نگاهم کرد: _همه چی معلوم هست...تو قراره با هلن یه زندگی جدید و شروع کنی تازه من میخوام به مناسبت این طلاق و راحت شدن تو یه قرار با خانواده هلن بذارم و حتی اگه اونا نمیتونن بیان ایران ما میریم اونجا و حرفای عروسی و میزنیم و با لبخند روبه هلن ادامه داد: _اتفاقا یه مسافرت جدید هم دلم میخواد تو دلم به حرفای مامان که نه به اوضاعی که درست کرده بودم پوزخندی زدم و گفتم: _من میرم تو یه اتاق دیگه استراحت کنم صبح باید برم دانشگاه. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁