eitaa logo
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
6.7هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
357 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃 🍂🍃 🍃 😍 با خنده ادامه داد: _یه وقتم این توله سگت یه چیزیش میشه من میمونم و هند جگرخوار شاهرخ توتونچی! حرفاش حسابی به خنده انداخته بودم که با مشت کوبیدم به بازوش: _بیا تو تا نزدم نکشتمت چشماش گرد شد: _قدیما میگفتن فرار کن تا دستم به خونت آلوده نشده! کشوندمش تو اتاق: _خب دیگه زمونه عوض شده نشست رو زمین و به تخت تکیه داد: _خوبی؟ سری به نشونه تایید تکون دادم و روبه روش نشستم: _خیلی خوبم...انقدر خوب که میترسم نکنه یهو چشم باز کنم ببینم همه اینا یه خوابه یه رویاست که قراره خیلی زود تموم شه از خنده پوکید: _آره فیلم هندیه چپ چپ نگاهش کردم: _یعنی نوشابه خانواده داره ولی تو نداری...بی ادب بی فرهنگ! ادام و دراورد و بعد دکمه های مانتوش و باز کرد: _استاد ما و شوهر شما که قرار نیست مزاحممون بشه؟ با خیال آسوده جواب دادم: _گفتم که قراره از اینجا بریم شاهرخم یه خونه گرفته وایساده بالاسر کارگرا که زودتر وسایل و بچینن و مثلا من و سوپرایز کنه لب و لوچش آویزون شد: _خدا شانس بده پوفی کشیدم دیگه نمیدونستم در جواب این مسخره بازیاش چی باید بگم که انگار چیزی یادش اومد و با هول گفت: _راستی زن عموت بهم زنگ زد نگرانت بود میخواست ببینتت آهانی گفتم: _فردا میرم دیدنش از نگرانی درش میارم خبر بعدی رو داد: _واسه تو نگران بود و واسه پسرش خوشحال انگار عفو بهش خورده و قراره تا 6 ماه دیگه بیاد بیرون لبخندی زدم: _چقدر همه چی داره زود میگذره... 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁