💕💕💕💕💕💕
💕💕💕💕💕
💕💕💕💕
💕💕💕
💕💕
💕
#مجنون_تواَم🥰
#پارت_515
هیچ راهی نیست و من تا آخرین لحظه زندگیم نمیزارم حتی یه لحظه ازم دور بشی!
یه جوری شدم با شنیدن حرفهاش...
همیشه حرفهاش اینجوری تو قلبم نفوذ میکرد،
همیشه حرفهاش حالم و عوض میکرد و این بار هم داشت حرفهای قشنگ بهم میزد و هم مشغول شونه کردن موهام بود قلبم حق داشت بلرزه!
موهای بلندم و از بالا تا پایین آروم شونه میزد که حالا با دست کنارشون زد و سرش و خم کرد تو گوشم :
_شنیدی چی گفتم؟
آروم سر تکون دادم:
_شنیدم
ادامه داد:
_خب؟
نمیخوای چیزی بگی؟
با صدای آروم اما دلخوری گفتم:
_چی بگم؟
میترسم حرفی بزنم که خوشت نیاد و مثل اونشب تو دهنم بزنی!
هنوز یادآوری سیلی ای که بهم زده بود اذیت کننده بود،فکر نمیکردم هیچوقت همچین اتفاقی بینمون بیفته اما افتاده بود!
جواب داد:
_خوب بلدی همه چیز و به نفع خودت تموم کنی،الان باید ازت معذرت خواهی کنم؟
شونه زدن به موهات کافی نیست؟